منزل پير مغان کوي خرابات فناست شاعر : خواجوي کرماني آخر اي مغبچگان راه خرابات کجاست منزل پير مغان کوي خرابات فناست زانک رندي و قلندر صفتي پيشه ماست دست در دامن رندان قلندر زدهايم همچوباد سحري از سر بستان برخاست هر که در صبحت آن شاخ صنوبر بنشست صفت سرو به تقرير کجا آيد راست پيش آنکس که چو نرگس نبود اهل بصر ليلي آن زلف مسلسل به چه رو ميپيراست گر نميخواست که آرد دل مجنون در قيد چو نکو درنگري آينهي ذات خداست هر چه در عالم تحقيق صفاتش...