گرت چو مورچه گرد شکر برآمده است

گرت چو مورچه گرد شکر برآمده است شاعر : خواجوي کرماني تو خوش برآي که با جان برابر آمده است گرت چو مورچه گرد شکر برآمده است نگين خاتم ياقوت احمر آمده است بنوش لعل روان چون زمرد سبزت ترش مشو که نبات از شکر برآمده است بگرد چشمه‌ي نوش تو سبزه گر بدميد خط غبار تو خود زان نکوتر آمده است ز خط سبز تو نسخم خوش آمدي و کنون که خط بگرد عذار تو خوش درآمده است تو خوش درآ و مشو در خط از من مسکين کنون بتاختن ملک خاور آمده است شه حبش که ز سرحد شام بيرون...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گرت چو مورچه گرد شکر برآمده است
گرت چو مورچه گرد شکر برآمده است
گرت چو مورچه گرد شکر برآمده است

شاعر : خواجوي کرماني

تو خوش برآي که با جان برابر آمده استگرت چو مورچه گرد شکر برآمده است
نگين خاتم ياقوت احمر آمده استبنوش لعل روان چون زمرد سبزت
ترش مشو که نبات از شکر برآمده استبگرد چشمه‌ي نوش تو سبزه گر بدميد
خط غبار تو خود زان نکوتر آمده استز خط سبز تو نسخم خوش آمدي و کنون
که خط بگرد عذار تو خوش درآمده استتو خوش درآ و مشو در خط از من مسکين
کنون بتاختن ملک خاور آمده استشه حبش که ز سرحد شام بيرون راند
که هندوئيست که نزد زره گر آمده استز سهم ناوک ترکان غمزه‌ات گوئي
که خادمي تو در شان عنبرآمده استکند بسنبل گردنکشت زمانه خطاب
وليک موي تو از مشک برسرآمده استميان مشک و خطت فرق نيست يک سر موي
که لعل را خط پيروزه زيور آمده استگمان مبر که برفت آب لعلت از خط سبز
بگرد روي چو ماهت چه در خور آمده استبيا بديده‌ي خواجو نگر که خط سياه


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط