اين همه مستي ما مستي مستي دگرست

اين همه مستي ما مستي مستي دگرست شاعر : خواجوي کرماني وين همه هستي ما هستي هستي دگرست اين همه مستي ما مستي مستي دگرست که برون از دو جهان جاي نشستي دگرست خيز و بيرون زد و عالم وطني حاصل کن گفت اين سر سبک امروز ز دستي دگرست گفتم از دست تو سرگشته‌ي عالم گشتم هر زمان بر من دلخسته شکستي دگرست تا صبا قلب سر زلف تو در چين بشکست گر چه در هر طرف از چشم تو مستي دگرست کس چو من مست نيفتاد ز خمخانه‌ي عشق هر سر زلف تو خورشيد پرستي دگرست تا برآمد ز بناگوش...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اين همه مستي ما مستي مستي دگرست
اين همه مستي ما مستي مستي دگرست
اين همه مستي ما مستي مستي دگرست

شاعر : خواجوي کرماني

وين همه هستي ما هستي هستي دگرستاين همه مستي ما مستي مستي دگرست
که برون از دو جهان جاي نشستي دگرستخيز و بيرون زد و عالم وطني حاصل کن
گفت اين سر سبک امروز ز دستي دگرستگفتم از دست تو سرگشته‌ي عالم گشتم
هر زمان بر من دلخسته شکستي دگرستتا صبا قلب سر زلف تو در چين بشکست
گر چه در هر طرف از چشم تو مستي دگرستکس چو من مست نيفتاد ز خمخانه‌ي عشق
هر سر زلف تو خورشيد پرستي دگرستتا برآمد ز بناگوش تو خورشيد جمال
زانکه آن ناوک دلدوز ز شستي دگرستچون سپر نفکند از غمزه‌ي خوبان خواجو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط