شمع ما شمعيست کو منظور هر پروانه نيست شاعر : خواجوي کرماني گنج ما گنجيست کو در کنج هر ويرانه نيست شمع ما شمعيست کو منظور هر پروانه نيست ورنه مجنون را چو نيکو بنگري ديوانه نيست هر کرا سوداي ليلي نيست مجنون آنکسست زانکه در هر کان درو در هر صدف دردانه نيست چشم صورت بين نبيند روي معني را بخواب ور بيني در حقيقت کعبه جز بتخانه نيست حاجيانرا کعبه بتخانهست و ايشان بت پرست تا چه مرغم زانکه دامي در رهم جز دانه نيست مرغ وحشي گر ببوي دانه در دام اوفتد...