سنبلش برگ ارغوان بگرفت

سنبلش برگ ارغوان بگرفت شاعر : خواجوي کرماني سبزه‌اش طرف گلستان بگرفت سنبلش برگ ارغوان بگرفت بر قمر زاغش آشيان بگرفت برشکر طوطيش نشيمن کرد لاله را دل ز بوستان بگرفت دور از آن روي بوستان افروز آه من راه کهکشان بگرفت چون شبش گرد ماه خرمن کرد قيروان تا بقيروان بگرفت هندوي قيرگون او بکمند سخنش تنگ در دهان بگرفت چون زتنگ شکر شکر مي‌ريخت خوي آن چشم ناتوان بگرفت دل بيمار من بخونخواري همچو باد صبا جهان بگرفت آتش طبع و آب ديده‌ي من...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سنبلش برگ ارغوان بگرفت
سنبلش برگ ارغوان بگرفت
سنبلش برگ ارغوان بگرفت

شاعر : خواجوي کرماني

سبزه‌اش طرف گلستان بگرفتسنبلش برگ ارغوان بگرفت
بر قمر زاغش آشيان بگرفتبرشکر طوطيش نشيمن کرد
لاله را دل ز بوستان بگرفتدور از آن روي بوستان افروز
آه من راه کهکشان بگرفتچون شبش گرد ماه خرمن کرد
قيروان تا بقيروان بگرفتهندوي قيرگون او بکمند
سخنش تنگ در دهان بگرفتچون زتنگ شکر شکر مي‌ريخت
خوي آن چشم ناتوان بگرفتدل بيمار من بخونخواري
همچو باد صبا جهان بگرفتآتش طبع و آب ديده‌ي من
زانکه بي او دلش ز جان بگرفتخواجو از جان خسته دل برداشت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.