گر سر صحبت اين بي سر و پايت باشد

گر سر صحبت اين بي سر و پايت باشد شاعر : خواجوي کرماني بر سر و چشم من دلشده جايت باشد گر سر صحبت اين بي سر و پايت باشد سرم آنجا بود ايدوست که پايت باشد پاي اگر بر سر من مينهي اينک سر و چشم هر زمان از چه سبب عزم سرايت باشد بنده چون زان تو و بنده سراخانه‌ي تست در چنين وقت تمناي کجايت باشد بيگهست امشب و وقتي خوش و ياران سرمست نروي امشب اگر ترس خدايت باشد چون وصالت بتضرع ز خدا خواسته‌ام تکيه فرماي هر آنجا که رضايت باشد خواب اگر مي‌بردت حاجت...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گر سر صحبت اين بي سر و پايت باشد
گر سر صحبت اين بي سر و پايت باشد
گر سر صحبت اين بي سر و پايت باشد

شاعر : خواجوي کرماني

بر سر و چشم من دلشده جايت باشدگر سر صحبت اين بي سر و پايت باشد
سرم آنجا بود ايدوست که پايت باشدپاي اگر بر سر من مينهي اينک سر و چشم
هر زمان از چه سبب عزم سرايت باشدبنده چون زان تو و بنده سراخانه‌ي تست
در چنين وقت تمناي کجايت باشدبيگهست امشب و وقتي خوش و ياران سرمست
نروي امشب اگر ترس خدايت باشدچون وصالت بتضرع ز خدا خواسته‌ام
تکيه فرماي هر آنجا که رضايت باشدخواب اگر مي‌بردت حاجت پرسيدن نيست
خانه خالي کنم ار زانکه هوايت باشدور حجابي کني از همنفسان شرم مدار
آنقدر نوش کن از باده که رايت باشدور دگر راي شرابت نبود باکي نيست
که روانم هدف تير بلايت باشددل بجور تو نهادم چو روا مي‌داري
پادشاهي تو چه پرواي گدايت باشدگر سر وصل گدائي چو منت نيست رواست
گر سر زمزمه‌ي نغمه سرايت باشدگوش کن نغمه‌ي خواجو و سرائيدن مرغ


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط