دوش چون در شکن طرهي شب چين دادند دوش چون در شکن طرهي شب چين دادندشاعر : خواجوي کرماني مژدهي آمدن آن صنم چين دادنددوش چون در شکن طرهي شب چين دادندبلبلانرا خبري از گل نسرين دادندبيدلانرا سخني از رخ دلبر گفتندبفقيران گدا گنج سلاطين دادندباسيران بلا ملک امان فرمودندکام خسرو همه از شکر شيرين دادندعطر مجنون همه از سنبل ليلي سودندمهر اورنگ بگلچهر خور آئين دادندسوز پروانه دگر در دل شمع افکندندنامهي ويس گلندام برامين دادندخضر را آگهي از آب حيان آوردندشادي گمشده را با من غمگين دادندروي اقبال بسوي من مسکين کردندبگيا نکهت انفاس رياحين دادندبسها پرتوي از نور قمر بخشيدندکام دل زان لب جانپرور شيرين دادندجان بشکرانه ده ايدل که کنون خواجو را