به آب گل رخ آن گلعذار مي‌شويند

به آب گل رخ آن گلعذار مي‌شويند شاعر : خواجوي کرماني و يا به قطره‌ي شبنم بهار مي‌شويند به آب گل رخ آن گلعذار مي‌شويند بجامهاي مي خوشگوار مي‌شويند بکوي مغبچگان جامه‌هاي صوفي را بخون ديده‌ي او پاي دار مي‌شويند هنوز نازده منصور تخت بر سر دار بباده لعل لب آبدار مي‌شويند خوش آن صبوح که آتش رخان ساغر گير دهان نخست به مشک تتار مي‌شويند بحلقه‌ئي که ز زلفت حديث مي‌رانند ز شرم روي تو دست از نگار مي‌شويند بپوش چهره که مشاطگان نقش نگار ورق ز شرم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
به آب گل رخ آن گلعذار مي‌شويند
به آب گل رخ آن گلعذار مي‌شويند
به آب گل رخ آن گلعذار مي‌شويند

شاعر : خواجوي کرماني

و يا به قطره‌ي شبنم بهار مي‌شويندبه آب گل رخ آن گلعذار مي‌شويند
بجامهاي مي خوشگوار مي‌شويندبکوي مغبچگان جامه‌هاي صوفي را
بخون ديده‌ي او پاي دار مي‌شويندهنوز نازده منصور تخت بر سر دار
بباده لعل لب آبدار مي‌شويندخوش آن صبوح که آتش رخان ساغر گير
دهان نخست به مشک تتار مي‌شويندبحلقه‌ئي که ز زلفت حديث مي‌رانند
ز شرم روي تو دست از نگار مي‌شويندبپوش چهره که مشاطگان نقش نگار
ورق ز شرم تو در جويبار مي‌شويندبسا که شرح نويسان روزنامه‌ي گل
بب ديده گوهر نثار مي‌شويندقتيل تيغ ترا خستگان ضربت شوق
ز لوح چهره‌ي خواجو غبار مي‌شويندبشوي گرد ز خاطر که ديدگان هر دم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط