دلم بي وصل جانان جان نخواهد

دلم بي وصل جانان جان نخواهد شاعر : خواجوي کرماني که عاشق جان بي جانان نخواهد دلم بي وصل جانان جان نخواهد سر شوريدگان سامان نخواهد دل ديوانگان عاقل نگردد خضر جز چشمه‌ي حيوان نخواهد روان جز لعل جان افزا نجويد مريض عاشقي درمان نخواهد طبيب عاشقان درمان نسازد برون از روضه‌ي رضوان نخواهد اگر صد روضه بر آدم کني عرض بغير از يوسف کنعان نخواهد ورش صد ابن يامين هست يعقوب که مفلس ملکت خاقان نخواهد اگر گويم خلاف عقل باشد چرا بلبل گل خندان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دلم بي وصل جانان جان نخواهد
دلم بي وصل جانان جان نخواهد
دلم بي وصل جانان جان نخواهد

شاعر : خواجوي کرماني

که عاشق جان بي جانان نخواهددلم بي وصل جانان جان نخواهد
سر شوريدگان سامان نخواهددل ديوانگان عاقل نگردد
خضر جز چشمه‌ي حيوان نخواهدروان جز لعل جان افزا نجويد
مريض عاشقي درمان نخواهدطبيب عاشقان درمان نسازد
برون از روضه‌ي رضوان نخواهداگر صد روضه بر آدم کني عرض
بغير از يوسف کنعان نخواهدورش صد ابن يامين هست يعقوب
که مفلس ملکت خاقان نخواهداگر گويم خلاف عقل باشد
چرا بلبل گل خندان نخواهدکجا خسرو لب شيرين نجويد
تماشاي گل و ريحان نخواهددلم جز روي و موي گلعذاران
بلي دهقان بجز باران نخواهدبخواهد ريخت خونم مردم چشم
که سلطانيه بي سلطان نخواهداز آن خواجو از اين منزل سفر کرد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما