جان بر افشان اگرت صحبت جانان بايد

جان بر افشان اگرت صحبت جانان بايد شاعر : خواجوي کرماني خون دل نوش اگرت آرزوي جان بايد جان بر افشان اگرت صحبت جانان بايد گر ترا تختگه عالم ايمان بايد برو و مملکت کفر مسخر گردان اگرت شربتي از چشمه‌ي حيوان بايد در پي خضر شو و روي متاب از ظلمات ديو باشد اگرش ملک سليمان بايد هر کرا دست دهد وصل پريرخساران جاي دل در خم آن زلف پريشان بايد تا پريشان بود آنزلف سيه جمعي را هر کرا صحن سراپرده‌ي سلطان بايد سرمه‌ي ديده ز خاک ره دربان سازد بگذر از...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جان بر افشان اگرت صحبت جانان بايد
جان بر افشان اگرت صحبت جانان بايد
جان بر افشان اگرت صحبت جانان بايد

شاعر : خواجوي کرماني

خون دل نوش اگرت آرزوي جان بايدجان بر افشان اگرت صحبت جانان بايد
گر ترا تختگه عالم ايمان بايدبرو و مملکت کفر مسخر گردان
اگرت شربتي از چشمه‌ي حيوان بايددر پي خضر شو و روي متاب از ظلمات
ديو باشد اگرش ملک سليمان بايدهر کرا دست دهد وصل پريرخساران
جاي دل در خم آن زلف پريشان بايدتا پريشان بود آنزلف سيه جمعي را
هر کرا صحن سراپرده‌ي سلطان بايدسرمه‌ي ديده ز خاک ره دربان سازد
بگذر از حکم اگرت حکمت يونان بايدحکم و حکمت بکه دادند درين ره خواجو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما