برگ نسرين ترا بي خار مي‌يابم هنوز

برگ نسرين ترا بي خار مي‌يابم هنوز شاعر : خواجوي کرماني باغ رخسارت پر از گلنار مي‌يابم هنوز برگ نسرين ترا بي خار مي‌يابم هنوز خوشترست اما منش بيمار مي‌يابم هنوز دوش مي‌گفتي که چشم ناتوانم خوشترست سوز عشقش همچنان از دار مي‌يابم هنوز تا نپنداري که بنشست آتش منصور از آنک کاين زمان در دامن کهسار مي‌يابم هنوز از سرشک چشم فرهاد اي بسا لعل و گهر ليک در دل حسرت دلدار مي‌يابم هنوز همچو خسرو جان شيرين باختم در راه عشق عکس رويش بر در و ديوار مي‌يابم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
برگ نسرين ترا بي خار مي‌يابم هنوز
برگ نسرين ترا بي خار مي‌يابم هنوز
برگ نسرين ترا بي خار مي‌يابم هنوز

شاعر : خواجوي کرماني

باغ رخسارت پر از گلنار مي‌يابم هنوزبرگ نسرين ترا بي خار مي‌يابم هنوز
خوشترست اما منش بيمار مي‌يابم هنوزدوش مي‌گفتي که چشم ناتوانم خوشترست
سوز عشقش همچنان از دار مي‌يابم هنوزتا نپنداري که بنشست آتش منصور از آنک
کاين زمان در دامن کهسار مي‌يابم هنوزاز سرشک چشم فرهاد اي بسا لعل و گهر
ليک در دل حسرت دلدار مي‌يابم هنوزهمچو خسرو جان شيرين باختم در راه عشق
عکس رويش بر در و ديوار مي‌يابم هنوزماه کنعانم برفت از کلبه‌ي احزان ولي
وز نسيم صبح بوي يار مي‌يابم هنوزاول شب بود کان يار از شبستانم برفت
دامنش پر نافه‌ي تاتار مي‌يابم هنوزجز نسيمي کان به چين زلف او بگذشت دوش
خلوتش در خانه خمار مي‌يابم هنوزگر چه خواجو شد مقيم خانقاه اما مدام


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط