رخت شمع شبستان مي‌نهندش

رخت شمع شبستان مي‌نهندش شاعر : خواجوي کرماني لبت لعل بدخشان مي‌نهندش رخت شمع شبستان مي‌نهندش چرا جمعي پريشان مي‌نهندش اگر شد چين زلفت مجمع دل بشهر عشق سلطان مي‌نهندش گدائي کز خرد باشد مبرا اگر خود باغ رضوان مي‌نهندش چمن دوزخ بود بي لاله رويان بمعني جوهر جان مي‌نهندش قدح کو گوهر کانست در اصل که عين آب حيوان مي‌نهندش مي روشن طلب درظلمت شب بکيش ما مسلمان مي‌نهندش هر آن کافر که او قربان عشقست بنزد عشق آسان مي‌نهندش وگر بر عقل...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رخت شمع شبستان مي‌نهندش
رخت شمع شبستان مي‌نهندش
رخت شمع شبستان مي‌نهندش

شاعر : خواجوي کرماني

لبت لعل بدخشان مي‌نهندشرخت شمع شبستان مي‌نهندش
چرا جمعي پريشان مي‌نهندشاگر شد چين زلفت مجمع دل
بشهر عشق سلطان مي‌نهندشگدائي کز خرد باشد مبرا
اگر خود باغ رضوان مي‌نهندشچمن دوزخ بود بي لاله رويان
بمعني جوهر جان مي‌نهندشقدح کو گوهر کانست در اصل
که عين آب حيوان مي‌نهندشمي روشن طلب درظلمت شب
بکيش ما مسلمان مي‌نهندشهر آن کافر که او قربان عشقست
بنزد عشق آسان مي‌نهندشوگر بر عقل چيزي هست مشکل
از آن دردي که درمان مي‌نهندشاگر صاحبدلي خواجو چه نالي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما