آفتابست يا ستارهي بام شاعر : خواجوي کرماني که پديد آمد از کنارهي بام آفتابست يا ستارهي بام شام بر نيمروز و چين در شام ماه در عقرب و قصب برماه طمع دانه افکند در دام نام خالش مبر که وحشي را آتش دل بب آتش فام خيز تا مي خوريم و بنشانيم جامهي جان به آب ديدهي جام باده پيش آر تا فرو شوئيم پخته در جوش و ما بدينسان خام مي جوشيده خور که حيف بود کاين صفت نبود از خواص و عوام عاقلان سر عشق نشناسند چکند خاص با تقلب عام عشق عامست و...