بگو چون بي سر و بي پا بيايم | | اشارت کرده بودي تا بيايم |
نداني باز اگر فردا بيايم | | من شوريده دل را از ضعيفي |
وگر خواني بفرما تا بيايم | | گرم راني بگو تا باز گردم |
چه جابلقا چه جابلسا بيايم | | بهر منزل که فرمائي بديده |
اگر بادست وگر سرما بيايم | | اگر برفست وگر باران نترسم |
نه با تنها من تنها بيايم | | اگر خواهي که با تنها نباشم |
ز بهر لل لالا بيايم | | وگر گوئي بيا تا قعر دريا |
اگر کوهست و گر دريا بيايم | | بدان جائي که گوهر ميتوان يافت |
چه فرمائي نيايم يا بيايم | | ايا کوي تو منزلگاه خواجو |