گر آن مه در نظر بودي چه بودي شاعر : خواجوي کرماني ورش بر ما گذر بودي چه بودي گر آن مه در نظر بودي چه بودي گر او را اين خبر بودي چه بودي مرا کز بيخودي از خود خبر نيست پري روي دگر بودي چه بودي اگر چون آن پري پيکر در آفاق گرش با ما نظر بودي چه بودي بدينسان کز نظر يکدم جدا نيست دريغا صبر گر بودي چه بودي مرا گويند درمان تو صبرست گر آنشب را سحر بودي چه بودي روانم در شب هجران بفرسود گرم پرواي سر بودي چه بودي مرا چون با سر زلفت سري هست...