چه خوش باشد دمي با دوستداري

چه خوش باشد دمي با دوستداري شاعر : خواجوي کرماني نشسته در ميان لاله زاري چه خوش باشد دمي با دوستداري نرويد گلبني بر جويباري اگر نبود نسيم زلف خوبان نخواند بلبلي بر شاخساري وگر سوداي گلرويان نباشد که هجران را نمي‌بينم کناري کنارم زان از آب ديده درياست ندارم جز خيالش راز داري خيالي گشتم از عشقش وليکن که ياري دور مي‌ماند ز ياري فراق جان ز تن آن لحظه باشد غم عشقش مگر با غمگساري نشايد گفت خواجو پيش هر کس
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چه خوش باشد دمي با دوستداري
چه خوش باشد دمي با دوستداري
چه خوش باشد دمي با دوستداري

شاعر : خواجوي کرماني

نشسته در ميان لاله زاريچه خوش باشد دمي با دوستداري
نرويد گلبني بر جويبارياگر نبود نسيم زلف خوبان
نخواند بلبلي بر شاخساريوگر سوداي گلرويان نباشد
که هجران را نمي‌بينم کناريکنارم زان از آب ديده درياست
ندارم جز خيالش راز داريخيالي گشتم از عشقش وليکن
که ياري دور مي‌ماند ز ياريفراق جان ز تن آن لحظه باشد
غم عشقش مگر با غمگسارينشايد گفت خواجو پيش هر کس


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط