چو چشم مست تو با خواب مي‌کند بازي

چو چشم مست تو با خواب مي‌کند بازي شاعر : خواجوي کرماني دو چشم من همه با آب مي‌کند بازي چو چشم مست تو با خواب مي‌کند بازي چرا بگوشه‌ي محراب مي‌کند بازي چنين که غمزه‌ي شوخ تو مست و مخمورست چگونه با دل اصحاب مي‌کند بازي ببين که آهوي روباه باز صيادت که با سرشک چو عناب مي‌کند بازي چو خون چشم من آمد بجوش از آنرويست کسي که بر سر سنجاب مي‌کند بازي ز زير پهلوي پر خار من چه غم دارد شبي دراز بمهتاب مي‌کند بازي بيا که زلف رسن باز هندو آسايت بدان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چو چشم مست تو با خواب مي‌کند بازي
چو چشم مست تو با خواب مي‌کند بازي
چو چشم مست تو با خواب مي‌کند بازي

شاعر : خواجوي کرماني

دو چشم من همه با آب مي‌کند بازيچو چشم مست تو با خواب مي‌کند بازي
چرا بگوشه‌ي محراب مي‌کند بازيچنين که غمزه‌ي شوخ تو مست و مخمورست
چگونه با دل اصحاب مي‌کند بازيببين که آهوي روباه باز صيادت
که با سرشک چو عناب مي‌کند بازيچو خون چشم من آمد بجوش از آنرويست
کسي که بر سر سنجاب مي‌کند بازيز زير پهلوي پر خار من چه غم دارد
شبي دراز بمهتاب مي‌کند بازيبيا که زلف رسن باز هندو آسايت
بدان کمند رسن تاب مي‌کند بازيدلم ز بيخردي همچو طفل بازيگر
بنور شمع جهانتاب مي‌کند بازيتفرجيست که شب باز طره‌ات همه شب
که در ميانه‌ي غرقاب مي‌کند بازيعجب ز مردم بحرين ديده‌ات خواجو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.