بوي گل و بانگ مرغ برخاست

بوي گل و بانگ مرغ برخاست شاعر : سعدي هنگام نشاط و روز صحراست بوي گل و بانگ مرغ برخاست نقاش صبا چمن بياراست فراش خزان ورق بيفشاند هر جا که تويي تفرج آن جاست ما را سر باغ و بوستان نيست نهيست نه اين نظر که ما راست گويند نظر به روي خوبان چون آب در آبگينه پيداست در روي تو سر صنع بي چون تا چشم نبيندت بجز راست چشم چپ خويشتن برآرم در وي نگرفت سنگ خاراست هر آدميي که مهر مهرت آتش که به زير ديگ سوداست روزي تر و خشک من بسوزد گويند...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بوي گل و بانگ مرغ برخاست
بوي گل و بانگ مرغ برخاست
بوي گل و بانگ مرغ برخاست

شاعر : سعدي

هنگام نشاط و روز صحراستبوي گل و بانگ مرغ برخاست
نقاش صبا چمن بياراستفراش خزان ورق بيفشاند
هر جا که تويي تفرج آن جاستما را سر باغ و بوستان نيست
نهيست نه اين نظر که ما راستگويند نظر به روي خوبان
چون آب در آبگينه پيداستدر روي تو سر صنع بي چون
تا چشم نبيندت بجز راستچشم چپ خويشتن برآرم
در وي نگرفت سنگ خاراستهر آدميي که مهر مهرت
آتش که به زير ديگ سوداستروزي تر و خشک من بسوزد
گويند خلاف راي داناستناليدن بي‌حساب سعدي
آسوده که بر کنار درياستاز ورطه ما خبر ندارد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط