غلام آن سبک روحم که با من سر گران دارد

غلام آن سبک روحم که با من سر گران دارد شاعر : سعدي جوابش تلخ و پنداري شکر زير زبان دارد غلام آن سبک روحم که با من سر گران دارد به نقد اندر بهشتست آن که ياري مهربان دارد مرا گر دوستي با او به دوزخ مي‌برد شايد مراد از بخت و حظ از عمر و مقصود از جهان دارد کسي را کاختياري هست و محبوبي و مشروبي به جانان زندگاني کن بهايم نيز جان دارد برون از خوردن و خفتن حياتي هست مردم را چو بلبل کز نشاط گل فراغ از آشيان دارد محبت با کسي دارم کز او باخود نمي‌آيم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
غلام آن سبک روحم که با من سر گران دارد
غلام آن سبک روحم که با من سر گران دارد
غلام آن سبک روحم که با من سر گران دارد

شاعر : سعدي

جوابش تلخ و پنداري شکر زير زبان داردغلام آن سبک روحم که با من سر گران دارد
به نقد اندر بهشتست آن که ياري مهربان داردمرا گر دوستي با او به دوزخ مي‌برد شايد
مراد از بخت و حظ از عمر و مقصود از جهان داردکسي را کاختياري هست و محبوبي و مشروبي
به جانان زندگاني کن بهايم نيز جان داردبرون از خوردن و خفتن حياتي هست مردم را
چو بلبل کز نشاط گل فراغ از آشيان داردمحبت با کسي دارم کز او باخود نمي‌آيم
دهل را کاندرون بادست ز انگشتي فغان داردنه مردي گر به شمشير از جفاي دوست برگردي
محب از خاک برخيزد محبت همچنان داردبه تشويش قيامت در که يار از يار بگريزد
به بوي دوستان ماند نه بوي بوستان داردخوش آمد باد نوروزي به صبح از باغ پيروزي
چه غم دارد ز مسکيني که سر بر آستان دارديکي سر بر کنار يار و خواب صبح مستولي
به تنها ملک مي‌راند که منظوري نهان داردچو سعدي عشق تنها باز و راحت بين و آسايش


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط