اي سروبالاي سهي کز صورت حال آگهي
اي سروبالاي سهي کز صورت حال آگهي
شاعر : سعدي
وز هر که در عالم بهي ما نيز هم بد نيستيم اي سروبالاي سهي کز صورت حال آگهي آري نکو گفتي ولي ما نيز هم بد نيستيم گفتي به رنگ من گلي هرگز نبيند بلبلي نه خود تويي زيبا و بس ما نيز هم بد نيستيم تا چند گويي ما و بس کوته کن اي رعنا و بس گر دوستان داري بسي ما نيز هم بد نيستيم اي شاهد هر مجلسي و آرام جان هر کسي اي جان لطف و مردمي ما نيز هم بد نيستيم گفتي که چون من در زمي ديگر نباشد آدمي ور در جهان نيکو تويي ما نيز هم بد نيستيم گر گلشن خوش بو تويي ور بلبل خوشگو تويي گو بيوفايي پر مکن ما نيز هم بد نيستيم گويي چه شد کان سروبن با ما نميگويد سخن از ما چرا بيگانهاي ما نيز هم بد نيستيم گر تو به حسن افسانهاي يا گوهر يک دانهاي گر به بود در باغ تو ما نيز هم بد نيستيم اي در دل ما داغ تو تا کي فريب و لاغ تو اي باغ شفتالو و به ما نيز هم بد نيستيم باري غرور از سر بنه و انصاف درد من بده پس چون ز ما رنجيدهاي ما نيز هم بد نيستيم گفتم تو ما را ديدهاي وز حال ما پرسيدهاي اي سست مهر سخت دل ما نيز هم بد نيستيم گفتي به از من در چگل صورت نبندد آب و گل گو هر که خواهي برگزين ما نيز هم بد نيستيم سعدي گر آن زيباقرين بگزيد بر ما همنشين