عهد کرديم که بي دوست به صحرا نرويم

عهد کرديم که بي دوست به صحرا نرويم شاعر : سعدي بي تماشاگه رويش به تماشا نرويم عهد کرديم که بي دوست به صحرا نرويم تا مهيا نبود عيش مهنا نرويم بوستان خانه عيشست و چمن کوي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عهد کرديم که بي دوست به صحرا نرويم
عهد کرديم که بي دوست به صحرا نرويم
عهد کرديم که بي دوست به صحرا نرويم

شاعر : سعدي

بي تماشاگه رويش به تماشا نرويمعهد کرديم که بي دوست به صحرا نرويم
تا مهيا نبود عيش مهنا نرويمبوستان خانه عيشست و چمن کوي نشاط
ما که بر سفره خاصيم به يغما نرويمديگران با همه کس دست در آغوش کنند
ور تحمل نکند زحمت ما تا نرويمنتوان رفت مگر در نظر يار عزيز
به اميدش بنشينيم و به درها نرويمگر به خواري ز در خويش براند ما را
به تظلم به در خانه اعدا نرويمگر به شمشير احبا تن ما پاره کنند
که اگر نقش بساطت برود ما نرويمپاي گو بر سر و بر ديده ما نه چو بساط
که به کشتن برويم از نظرت يا نرويمبه درشتي و جفا روي مگردان از ما
که اگر مجنون گويند به سودا نرويمسعديا شرط وفاداري ليلي آنست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط