دو چشم مست ميگونت ببرد آرام هشياران شاعر : سعدي دو خواب آلوده بربودند عقل از دست بيداران دو چشم مست ميگونت ببرد آرام هشياران چو سيل از سر گذشت آن را چه ميترساني از باران نصيحتگوي را از من بگو اي خواجه دم درکش ز توبه توبه کردندي چو من بر دست خماران گر آن ساقي که مستان راست هشياران بديدندي همان بهتر که در دوزخ کنندم با گنهکاران گرم با صالحان بي دوست فردا در بهشت آرند ندانم باغ فردوسست يا بازار عطاران چه بويست اين که عقل از من ببرد و صبر و هشياري...