چه رويست آن که ديدارش ببرد از من شکيبايي شاعر : سعدي گواهي ميدهد صورت بر اخلاقش به زيبايي چه رويست آن که ديدارش ببرد از من شکيبايي اگر تلخ اتفاق افتد به شيريني بيندايي نگارينا به هر تندي که ميخواهي جوابم ده که من در نفس خويش از تو نميبينم شکيبايي دگر چون ناشکيبايي ببينم صادقش خوانم که دانشمند از اين صورت برآرد سر به شيدايي از اين پس عيب شيدايان نخواهم کرد و مسکينان فراموشم نهاي وقتي که ديگر وقت ياد آيي چنانم در دلي حاضر که جان در جسم و...