سست پيمانا به يک ره دل ز ما برداشتي شاعر : سعدي آخر اي بدعهد سنگين دل چرا برداشتي سست پيمانا به يک ره دل ز ما برداشتي تا به يک ره سايه لطف از گدا برداشتي نوع تقصيري تواند بود اي سلطان عشق جرعهاي ناخورده شمشير جفا برداشتي گفته بودي با تو در خواهم کشيدن جام وصل چون تو را گشتم تو خود خاطر ز ما برداشتي خاطر از مهر کسان برداشتم از بهر تو در پسنديدي و دست از کهربا برداشتي لعل ديدي لاجرم چشم از شبه بردوختي گل فرا دست آمدت مهر از گيا برداشتي ...