سست پيمانا به يک ره دل ز ما برداشتي

سست پيمانا به يک ره دل ز ما برداشتي شاعر : سعدي آخر اي بدعهد سنگين دل چرا برداشتي سست پيمانا به يک ره دل ز ما برداشتي تا به يک ره سايه لطف از گدا برداشتي نوع تقصيري تواند بود اي سلطان عشق جرعه‌اي ناخورده شمشير جفا برداشتي گفته بودي با تو در خواهم کشيدن جام وصل چون تو را گشتم تو خود خاطر ز ما برداشتي خاطر از مهر کسان برداشتم از بهر تو در پسنديدي و دست از کهربا برداشتي لعل ديدي لاجرم چشم از شبه بردوختي گل فرا دست آمدت مهر از گيا برداشتي ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سست پيمانا به يک ره دل ز ما برداشتي
سست پيمانا به يک ره دل ز ما برداشتي
سست پيمانا به يک ره دل ز ما برداشتي

شاعر : سعدي

آخر اي بدعهد سنگين دل چرا برداشتيسست پيمانا به يک ره دل ز ما برداشتي
تا به يک ره سايه لطف از گدا برداشتينوع تقصيري تواند بود اي سلطان عشق
جرعه‌اي ناخورده شمشير جفا برداشتيگفته بودي با تو در خواهم کشيدن جام وصل
چون تو را گشتم تو خود خاطر ز ما برداشتيخاطر از مهر کسان برداشتم از بهر تو
در پسنديدي و دست از کهربا برداشتيلعل ديدي لاجرم چشم از شبه بردوختي
گل فرا دست آمدت مهر از گيا برداشتيشمع برکردي چراغت بازنامد در نظر
تو خطا کردي که بي جرم و خطا برداشتيدوست بردارد به جرمي يا خطايي دل ز دوست
سر نديدم کز گريبان وفا برداشتيعمرها در زير دامن برد سعدي پاي صبر


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط