ما بي تو به دل برنزديم آب صبوري

ما بي تو به دل برنزديم آب صبوري شاعر : سعدي چون سنگ دلان دل بنهاديم به دوري ما بي تو به دل برنزديم آب صبوري گويي همه عالم ظلماتست و تو نوري بعد از تو که در چشم من آيد که به چشمم ما از تو گريزان و تو از خلق نفوري خلقي به تو مشتاق و جهاني به تو روشن سبزه نشنيدم که دمد بر گل سوري جز خط دلاويز تو بر طرف بناگوش گويند مگر باغ بهشتست و تو حوري در باغ رو اي سرو خرامان که خلايق ليکن چه کنم گر نکنم صبر ضروري روي تو نه روييست کز او صبر توان کرد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ما بي تو به دل برنزديم آب صبوري
ما بي تو به دل برنزديم آب صبوري
ما بي تو به دل برنزديم آب صبوري

شاعر : سعدي

چون سنگ دلان دل بنهاديم به دوريما بي تو به دل برنزديم آب صبوري
گويي همه عالم ظلماتست و تو نوريبعد از تو که در چشم من آيد که به چشمم
ما از تو گريزان و تو از خلق نفوريخلقي به تو مشتاق و جهاني به تو روشن
سبزه نشنيدم که دمد بر گل سوريجز خط دلاويز تو بر طرف بناگوش
گويند مگر باغ بهشتست و تو حوريدر باغ رو اي سرو خرامان که خلايق
ليکن چه کنم گر نکنم صبر ضروريروي تو نه روييست کز او صبر توان کرد
هم جور تو بهتر که ز روي تو صبوريسعدي به جفا دست اميد از تو ندارد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط