هرگز آن دل بنميرد که تو جانش باشي شاعر : سعدي نيکبخت آن که تو در هر دو جهانش باشي هرگز آن دل بنميرد که تو جانش باشي به حقيقت که تو چون نقطه ميانش باشي غم و انديشه در آن دايره هرگز نرود بوستاني که چو تو سرو روانش باشي هرگزش باد صبا برگ پريشان نکند بر که افتد که تو يک دم نگرانش باشي همه عالم نگران تا نظر بخت بلند تشنهتر آن که تو نزديک دهانش باشي تشنگانت به لب اي چشمه حيوان مردند تو دگر نادره دور زمانش باشي گر توان بود که دور فلک از سر...