اي سرو حديقه معاني شاعر : سعدي جاني و لطيفه جهاني اي سرو حديقه معاني خوشتر که پس از تو زندگاني پيش تو به اتفاق مردن تو فتنه آخرالزماني چشمان تو سحر اولين اند گويي که به جسم در مياني چون اسم تو در ميان نباشد حاجت نبود به ارمغاني آن را که تو از سفر بيايي من جان بدهم به مژدگاني گر ز آمدنت خبر بيارند الا به اميد شادماني دفع غم دل نميتوان کرد حيران وجود خود بماني گر صورت خويشتن ببيني در وقت بهار و مهرباني گر صلح کني لطيف...