بر آنم گر تو بازآيي که در پايت کنم جاني شاعر : سعدي و زين کمتر نشايد کرد در پاي تو قرباني بر آنم گر تو بازآيي که در پايت کنم جاني کز ابر لطف بازآيد به خاک تشنه باراني اميد از بخت ميدارم بقاي عمر چنداني درخت ارغوان رويد به جاي هر مغيلاني ميان عاشق و معشوق اگر باشد بياباني فراخاي جهان تنگست بر مجنون چو زنداني مگر ليلي نميداند که بي ديدار ميمونش نداني قدر وصل الا که درماني به هجراني دريغا عهد آساني که مقدارش ندانستم که دل دربند او دارد به...