رفت آن کم بر تو آبي بود

رفت آن کم بر تو آبي بود شاعر : سعدي يا سلام مرا جوابي بود رفت آن کم بر تو آبي بود هر دمي با منت عتابي بود از سر ناز وز سر خوبي گويي آن وعده‌ها سرابي بود وعده‌هاي خوشم همي داد گويي آن روزگار خوابي بود روزگار وصال چون بگذشت هر نفس ساغر شرابي بود بر کف من ز دست ساقي بزم که مرا خسته‌ي خرابي بود خسته‌ي مانده‌ام نمي‌پرسي عاشقان تو را نصابي بود حبذا آنکه از زکات لبت اي دريغا که چون سرابي بود سعديا چون زمان وصل گذشت؟ ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رفت آن کم بر تو آبي بود
رفت آن کم بر تو آبي بود
رفت آن کم بر تو آبي بود

شاعر : سعدي

يا سلام مرا جوابي بودرفت آن کم بر تو آبي بود
هر دمي با منت عتابي بوداز سر ناز وز سر خوبي
گويي آن وعده‌ها سرابي بودوعده‌هاي خوشم همي داد
گويي آن روزگار خوابي بودروزگار وصال چون بگذشت
هر نفس ساغر شرابي بودبر کف من ز دست ساقي بزم
که مرا خسته‌ي خرابي بودخسته‌ي مانده‌ام نمي‌پرسي
عاشقان تو را نصابي بودحبذا آنکه از زکات لبت
اي دريغا که چون سرابي بودسعديا چون زمان وصل گذشت؟


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط