يکي گفت با صوفيي در صفا

يکي گفت با صوفيي در صفا شاعر : سعدي نداني فلانت چه گفت از قفا؟ يکي گفت با صوفيي در صفا ندانسته بهتر که دشمن چه گفت بگفتا خموش، اي برادر، بخفت ز دشمن همانا که دشمن ترند کساني که پيغام دشمن برند جز آن کس که در دشمني يار اوست کسي قول دشمن نيارد به دوست چنان کز شنيدن بلرزد تنم نيارست دشمن جفا گفتنم که دشمن چنين گفت اندر نهان تو دشمن‌تري کاوري بر دهان به خشم آورد نيکمرد سليم سخن چين کند تازه جنگ قديم که مر فتنه‌ي خفته را گفت خيز ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
يکي گفت با صوفيي در صفا
يکي گفت با صوفيي در صفا
يکي گفت با صوفيي در صفا

شاعر : سعدي

نداني فلانت چه گفت از قفا؟يکي گفت با صوفيي در صفا
ندانسته بهتر که دشمن چه گفتبگفتا خموش، اي برادر، بخفت
ز دشمن همانا که دشمن ترندکساني که پيغام دشمن برند
جز آن کس که در دشمني يار اوستکسي قول دشمن نيارد به دوست
چنان کز شنيدن بلرزد تنمنيارست دشمن جفا گفتنم
که دشمن چنين گفت اندر نهانتو دشمن‌تري کاوري بر دهان
به خشم آورد نيکمرد سليمسخن چين کند تازه جنگ قديم
که مر فتنه‌ي خفته را گفت خيزازان همنشين تا تواني گريز
به از فتنه از جاي بردن به جايسيه چال و مرد اندر او بسته پاي
سخن‌چين بدبخت هيزم کش استميان دو تن جنگ چون آتش است


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط