جان نيز اگر قبول کني هم براي تست | | اي يار ناگزير که دل در هواي تست |
حرص بهشت نيست که شوق لقاي تست | | غوغاي عارفان و تمناي عاشقان |
ور تيغ ميزني طلب ما رضاي تست | | گر تاج ميدهي غرض ما قبول تو |
زجر و نواخت هرچه کني راي راي تست | | گر بنده مينوازي و گر بنده ميکشي |
شادي به روزگار کسي کاشناي تست | | گر در کمند کافر و گر در دهان شير |
هر جا که دست غمزدهاي بر دعاي تست | | هر جا که روي زندهدلي بر زمين تو |
کز هر طرف شکستهدلي مبتلاي تست | | تنها نه من به قيد تو درماندهام اسير |
قومي هواي عقي و، ما را هواي تست | | قومي هواي نعمت دنيا همي پزند |
آرام جان زندهدلان مرحباي تست | | قوت روان شيفتگان التفات تو |
عذري که ميرود به اميد وفاي تست | | گر ما مقصريم تو بسيار رحمتي |
آنجا که فضل و رحمت بيمنتهاي تست | | شايد که در حساب نيايد گناه ما |
جاويد پادشاهي و دايم بقاي تست | | کس را بقاي دايم و عهد مقيم نيست |
موقوف آستان در کبرياي تست | | هر جا که پادشاهي و صدر ي و سروري |
خاموشي از ثناي تو حد ثناي تست | | سعدي ثناي تو نتواند به شرح گفت |