ساقيا مي ده که ما دردي کش ميخانهايم شاعر : سعدي با خرابات آشناييم از خرد بيگانهايم ساقيا مي ده که ما دردي کش ميخانهايم هر کجا در مجلسي شمعيست ما پروانهايم خويشتن سوزيم و جان بر سر نهاده شمعوار عاقلان را کي زيان دارد که ما ديوانهايم اهل دانش را درين گفتار با ما کار نيست ما به قلاشي و رندي در جهان افسانهايم گر چه قومي را صلاح و نيکنامي ظاهرست واندرين کوي ارببيني هر دو از يک خانهايم اندرين راه ار بداني هر دو بر يک جادهايم گو مباش اينها...