از عشق روي دوست حديثي به دست ماست شاعر : سنايي غزنوي صيديست بس شگرف نه در خورد شست ماست از عشق روي دوست حديثي به دست ماست درع وفاي او نه به بالاي پست ماست ميدان مهر او نه به کام سمند ماست کس را نگفت او که فلان مرد مست ماست ديريست تا به يادش مي نوش ميکنم هر چند فرق فرقد جاي نشست ماست با پاسبان کويش در خاک ميرويم وانجا که نيستيست همه عين هست ماست چون مات برد ماست همه کس حريف ماست