تا نگار من ز محفل پاي در محمل نهاد شاعر : سنايي غزنوي داغ حسرت عاشقان را سر به سر بر دل نهاد تا نگار من ز محفل پاي در محمل نهاد عاشقان دادند جان چون پاي در محمل نهاد دلبران بي دل شدند زانگه که او بربست بار چون بديدم کان غلامش رخت بر بازل نهاد روز من چون تيره زلفش گشت از هجران او شد هزيمت چون نگارم رخ سوي منزل نهاد زان جمال همچو ماهش هر چه بود از تيره شب تا به منزل نارميد او گام خود در گل نهاد زاب چشم عاشقان آن راه شد پر آب و گل در دو ديدهي...