جانا بيا که بي تو دلم را قرار نيست

جانا بيا که بي تو دلم را قرار نيست شاعر : عبيد زاکاني بيشم مجال صبر و سر انتظار نيست جانا بيا که بي تو دلم را قرار نيست دل عاقبت نخواهد و عقلم به کار نيست ديوانه اين...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جانا بيا که بي تو دلم را قرار نيست
جانا بيا که بي تو دلم را قرار نيست
جانا بيا که بي تو دلم را قرار نيست

شاعر : عبيد زاکاني

بيشم مجال صبر و سر انتظار نيستجانا بيا که بي تو دلم را قرار نيست
دل عاقبت نخواهد و عقلم به کار نيستديوانه اين چنين که منم در بلاي عشق
آن کن که راي تست مرا اختيار نيستگر خواندنت مراد و گر راندن آرزوست
مقصود ما ز وصل تو بوس و کنار نيستما را همين بسست که داريم درد عشق
کان کس که مست عشق نشد هوشيار نيستاي دل هميشه عاشق و همواره مست باش
کو را به پيش اهل نظر اعتبار نيستبا عشق همنشين شو و از عقل برشکن
پيش عبيد قبله بجز کوي يار نيستهر قوم را طريقتي و راهي و قبله‌ايست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط