خيالي بود و خوابي وصل ياران

خيالي بود و خوابي وصل ياران شاعر : عبيد زاکاني شب مهتاب و فصل نوبهاران خيالي بود و خوابي وصل ياران خرامان بر کنار جويباران ميان باغ و يار سرو بالا منور چون دل پرهيزکاران چمن ميشد ز عکس عارض او چو احوال پريشان روزگاران سر زلفش زباد نوبهاري دل و چشمم ميان برق و باران برفت آن نوبهار حسن و بگذاشت بده کام دل اميدواران خداوندا هنوزم هست اميد نمي‌يابد صفا بي‌روي ياران همام از نوبهار و سبزه و گل اوي امان مه دل با مه و هاران وهاران...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خيالي بود و خوابي وصل ياران
خيالي بود و خوابي وصل ياران
خيالي بود و خوابي وصل ياران

شاعر : عبيد زاکاني

شب مهتاب و فصل نوبهارانخيالي بود و خوابي وصل ياران
خرامان بر کنار جويبارانميان باغ و يار سرو بالا
منور چون دل پرهيزکارانچمن ميشد ز عکس عارض او
چو احوال پريشان روزگارانسر زلفش زباد نوبهاري
دل و چشمم ميان برق و بارانبرفت آن نوبهار حسن و بگذاشت
بده کام دل اميدوارانخداوندا هنوزم هست اميد
نمي‌يابد صفا بي‌روي يارانهمام از نوبهار و سبزه و گل
اوي امان مه دل با مه و هارانوهاران ده جانان دير خوش ني


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط