هر که را جام مي به دست افتاد

هر که را جام مي به دست افتاد شاعر : فخرالدين عراقي رند و قلاش و مي‌پرست افتاد هر که را جام مي به دست افتاد هر که را جرعه‌اي به دست افتاد دل و دين و خرد زدست بداد ناچشيده شراب، مست افتاد چشم ميگون يار هر که بديد ماهي‌آسا، ميان شست افتاد وانکه دل بست در سر زلفش قلب عشاق را شکست افتاد لشکر عشق باز بيرون تاخت زود با دوستش نشست افتاد عاشقي کز سر جهان برخاست همت او عظيم پست افتاد هر که پا بر سر جهان ننهاد در سرش باده‌ي الست افتاد ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هر که را جام مي به دست افتاد
هر که را جام مي به دست افتاد
هر که را جام مي به دست افتاد

شاعر : فخرالدين عراقي

رند و قلاش و مي‌پرست افتادهر که را جام مي به دست افتاد
هر که را جرعه‌اي به دست افتاددل و دين و خرد زدست بداد
ناچشيده شراب، مست افتادچشم ميگون يار هر که بديد
ماهي‌آسا، ميان شست افتادوانکه دل بست در سر زلفش
قلب عشاق را شکست افتادلشکر عشق باز بيرون تاخت
زود با دوستش نشست افتادعاشقي کز سر جهان برخاست
همت او عظيم پست افتادهر که پا بر سر جهان ننهاد
در سرش باده‌ي الست افتادسر جان و جهان ندارد آنک:
در ره عشق پاي‌بست افتادوآنکه از دست خود خلاص نيافت
نيستي بهره‌ات ز هست افتادهان، عراقي، ببر ز هستي خويش


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط