کردم گذري به ميکده دوش

کردم گذري به ميکده دوش شاعر : فخرالدين عراقي سبحه به کف و سجاده بر دوش کردم گذري به ميکده دوش کين جا نخرند زرق، مفروش پيري به در آمد از خرابات خرقه بنه و پلاس درپوش تسبيح بده، پياله بستان در ميکده رو، شراب مي‌نوش در صومعه بيهده چه باشي؟ جان و دل و دين کني فراموش گر ياد کني جمال ساقي بي‌باده شوي خراب و مدهوش ور بيني عکس روش در جام در ترک مراد خويشتن کوش خواهي که بيابي اين چنين کام گيري همه آرزو در آغوش چون ترک مراد خويش گيري...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کردم گذري به ميکده دوش
کردم گذري به ميکده دوش
کردم گذري به ميکده دوش

شاعر : فخرالدين عراقي

سبحه به کف و سجاده بر دوشکردم گذري به ميکده دوش
کين جا نخرند زرق، مفروشپيري به در آمد از خرابات
خرقه بنه و پلاس درپوشتسبيح بده، پياله بستان
در ميکده رو، شراب مي‌نوشدر صومعه بيهده چه باشي؟
جان و دل و دين کني فراموشگر ياد کني جمال ساقي
بي‌باده شوي خراب و مدهوشور بيني عکس روش در جام
در ترک مراد خويشتن کوشخواهي که بيابي اين چنين کام
گيري همه آرزو در آغوشچون ترک مراد خويش گيري
دردي دهدت، مخواه سر جوشگر ساقي عشق‌از خم درد
گر زهر تو را دهد بکن نوشتو کار بدو گذار و خوش باش
اين کار به گفت و گوي، خاموش!چون راست نمي‌شود، عراقي،


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط