تأثير اختلالات اضطرابي بر رابطه زناشويي
نويسنده:دکتر غلامحسين قائدي
ممکن است افرادي که اختلالات اضطرابي دارند مانند کساني که دچار وسواس، اختلال هراس و اضطراب منتشر هستند يا کساني که فوبيا (هراس) را تجربه ميکنند و اضطراب ناشي از آن را دارند، دچار کاهش ميل جنسي شوند ولي پس از اينکه درمان ضداسترس براي آنها انجام ميشود دچار عوارض ناشي از مصرف دارو ميشوند و همين امر ممکن است مجددا در آنها سبب کاهش ميل جنسي شود.
نکتهاي که درباره فوبيا يا ترس بايد به آن اشاره کنم، اين است که منظور از ترس، مثلا ترس از ارتفاع نيست زيرا چنين ترسي ممکن است تاثيري روي فعاليت جنسي فرد نداشته باشد.
طبيعتا در اينجا هم وقتي افراد مضطرب به درمانگرشان مراجعه ميکنند، آنقدر در مورد اضطراب و مشکلات حاصل از آن حرف ميزنند که مشکل جنسيشان از ياد ميرود و مغفول ميماند. پيشنهاد روانپزشکان اين است که طي دو يا سه جلسه پس از فرآيند درمان، پزشک، همسر بيمار را ملاقات کرده و ببيند که آيا درماني که براي فرد بيمار انجام داده است روي زندگي زناشوييشان تاثير گذاشته يا خير؟
ممکن است خود بيمار مشکل را حس نکند و طرف مقابل متوجه اين تغيير شود که نسبت به قبل، فعاليت، ميل جنسي و ارضاي همسرش دچار تغيير و اختلال شده است. دخالت نکردن درمانگران در اين زمينه باعث ميشود هموستاز خانواده از نظر روابط زناشويي به هم خورده و درمان يک مشکل سبب ايجاد مشکل ديگري در روابط بين فردي شود. طبيعي است در بيماران روانپزشکي به خصوص آنهايي که بيماري مزمني پيدا ميکنند، مشکلات ناشي از اين بيماري مثل افسردگي، مشکلات خواب، خوراک، اشتها و ... طرف مقابلشان را تحت تاثير قرار ميدهد. اگر اين آگاهي وجود داشته باشد که همسر بيمار در فرآيند درمان شرکت داده شود بيمار ميفهمد که تنها نيست و همسرش از وي حمايت ميکند. همين امر سبب ميشود که فرآيند جنسي زوجين وضعيت مطلوبتري در طول درمان داشته باشد.
منبع:www.salamat.com
/ج
نکتهاي که درباره فوبيا يا ترس بايد به آن اشاره کنم، اين است که منظور از ترس، مثلا ترس از ارتفاع نيست زيرا چنين ترسي ممکن است تاثيري روي فعاليت جنسي فرد نداشته باشد.
طبيعتا در اينجا هم وقتي افراد مضطرب به درمانگرشان مراجعه ميکنند، آنقدر در مورد اضطراب و مشکلات حاصل از آن حرف ميزنند که مشکل جنسيشان از ياد ميرود و مغفول ميماند. پيشنهاد روانپزشکان اين است که طي دو يا سه جلسه پس از فرآيند درمان، پزشک، همسر بيمار را ملاقات کرده و ببيند که آيا درماني که براي فرد بيمار انجام داده است روي زندگي زناشوييشان تاثير گذاشته يا خير؟
ممکن است خود بيمار مشکل را حس نکند و طرف مقابل متوجه اين تغيير شود که نسبت به قبل، فعاليت، ميل جنسي و ارضاي همسرش دچار تغيير و اختلال شده است. دخالت نکردن درمانگران در اين زمينه باعث ميشود هموستاز خانواده از نظر روابط زناشويي به هم خورده و درمان يک مشکل سبب ايجاد مشکل ديگري در روابط بين فردي شود. طبيعي است در بيماران روانپزشکي به خصوص آنهايي که بيماري مزمني پيدا ميکنند، مشکلات ناشي از اين بيماري مثل افسردگي، مشکلات خواب، خوراک، اشتها و ... طرف مقابلشان را تحت تاثير قرار ميدهد. اگر اين آگاهي وجود داشته باشد که همسر بيمار در فرآيند درمان شرکت داده شود بيمار ميفهمد که تنها نيست و همسرش از وي حمايت ميکند. همين امر سبب ميشود که فرآيند جنسي زوجين وضعيت مطلوبتري در طول درمان داشته باشد.
منبع:www.salamat.com
/ج