اشك مظلوم در آينة دعا(زيارت جامعة)
دعا و زیارت بخش تفکیک ناپذیر معارف اهل بیت(ع) است و ما هر روز با آن زندگی ميکنیم. شاید هیچ داروی شفابخشی به اندازة دعا در روح و روان آدمی تأثير نداشته باشد؛ در خوف و رجا، شدت و رخا، امن و بلا، و درد وشفا.
به همین خاطر از جمله نیازهای جامعه امروز ما بعد از نماز و تلاوت، توجه به متون زیبا ودل انگیز زیارت معصومین و دعاست. پیامبر اسلام(ص) میفرماید: «دعا مغز عبادت است.»1 و قرآن کریم در آیات مختلف، بندگان را چنین به نیایش فرا ميخواند: «بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را، به راستی آنان که ازستایش من کبر ورزند، خیلی زود با سر افکندگی به جهنم داخل ميشوند.»2 و در آخرین آیة سورة فرقان نيز ميفرماید: «بگو خدای من به شما ارجی نمی نهد، اگر درخواست و نیایش شما نباشد.»3
امیر کلام(ع) در «نهج البلاغه»، حکمت 146 ميفرماید: «ایمان خود را با صدقه دادن و اموال خود را با زکات دادن نگهدارید و امواج بلا را با دعا ازخود برانید.» همچنین در نامة 31 به فرزند بزرگوارش حضرت امام حسن مجتبی(ع) ميفرماید: «در دعا با اخلاص پروردگارت را بخوان، که بخشیدن و محروم کردن تنها به دست اوست.»
سخنان و كلمات امیر کلام(ع)، خود از منابع اصلی دعا و زیارت در اسلام ميباشند و مدام به آن مبادرت ميورزیدهاند به گونه ای که در اکثر خطبههای طولانی حضرت بخشی هم به دعا اختصاص یافته است و دعاهای بلند و عارفانة شیعه، اغلب توسط حضرت امام علی بن ابی طالب(ع) در اختیار مؤمنان امت قرار گرفته است.
امام حسین(ع)، صاحب دعای عارفانة عرفه، در شب و روز عاشورا دعاهایی را زمزمه ميکردند که قابل توجه است. ایشان شب عاشورا خطاب به خداوند ميفرمایند: «با بهترين وجه حمد و ثنای الهی را ميگویم، و او را در آسایش و سختی سپاسگزارم. خداوندا! تو را سپاس ميگویم که ما را به نبوّت گرامی داشتی و قرآن را به ما آموختی و ما را در دین فقیه نمودی، و به ما چشم وگوش و قلب دادی، پس ما را شاکر و سپاسگزار نعمتهایت قرار ده.»4
امام سجاد، زین العابدین(ع) از دعا و زیارت به عنوان بهترین وکاراترین سلاح در برابر دستگاه اموی استفاده ميکند، که علاوه بر انتشار معارف الهی، معارف مکتب اهل بیت(ع) را هم گسترش ميدهد. چون دعا همانند قرآن ميتواند تأثير چند وجهي داشته باشد، هم بشیر باشد و هم نذیر؛ هم موجب توبه گردد و هم سبب ازدیاد ثواب.
ایشان با صحیفة مبارک سجادیه نه نتها آداب فراموش شدة اسلام را زنده کردند، که در لفافه پرده از روی افکار پليد و گمراه كننده امویان برداشتند. آداب دعاها و زیارات هر روز هفته که از آثار آن بزرگوار است نشان دهندة ظرفیت متعالی مکتب تشیع است. مکتبی که حق و حق جویی را سرلوحة امور خود قرار داده و از خداوند آنچه را برای خود ميخواهد برای دیگران نیز ميخواهد.
و امروزه اغلب دعاها و زیارات به لطف حضرت حق (جل و علا) مصون از هرگونه حوادث روزگار و تحریف دشمنان در اختیار ماست. دعاها و زیاراتی که آکنده از معارف قرآن کریم و مطالب عارفانة اهل بیتاند.
«زیارت جامعة ائمة المؤمنین»5 همانند زیارت عاشورا، به علتشناسی مظلومیت اهل بیت(ع) و شرح آن پرداخته و ترفندهای غاصبان حقوق اهل بیت(ع) را افشا ميکند. مؤلف شریف «مفاتیح الجنان» مرحوم محدّث قمی این زیارت را در بخش پایانی کتاب به نقل از «مصباح الزائر» سید بن طاووس(ره) آورده است که ایشان هم آن را از ائمة معصومین(ع) روایت کرده است. آداب زیارت مختص مکان یا زمان خاصي نیست و در هر زمان ميشود آن را در جوار مشاهد و مراقد اهل بیت(ع) به جا آورد. در بخش میانی این زیارت، زائر پیامبر و اهل بیت گرامیاش(ع) را این گونه خطاب قرار داده و ميگوید:
«ای سروران من، ای خاندان پیامبر خدا(ص)، من توسط شما، به سوی پروردگار بزرگوار بلند مرتبه تقرّب ميجویم، تا با دشمنان شما مخالفت کنم؛ آنها که با شما مکر و حیله کردند، بيعت شما را شکستند و منکر ولایت شما شدند.
هم آنان كه مقام و منزلت شما را انکار كردند و از گردونة اطاعت شما خارج شود و از دوستی شما، با تمام وسایل دوری جستند. و با روی گردانی از شما و برائت از دوستی شما، به فرعونهای خودشان تقرب جستند و شما را از اجرای حدود الهی بازداشتند و [همچنین] از ریشهکن ساختن منکران دین و گرفتن شکافهای تفرقه و التیام بخشیدن به جداییها و بستن رخنهها و برطرف کردن کجیها و نارواها و امضاي احکام خدا و تهذیب [قوانین] اسلام و ریشه کن کردن گناهان جلوگیری کردند.
غبار فتنهها و جنگها را علیه شما برانگیختند و شمشیرهای کینه را به سمت شما گرفتند، پردههای احترام شما را دریدند. و با سهم خُمس شما شراب خریدند! و سهم زکات درماندگان را براي بازی دلقکها و مسخره کنندگان صرف کردند.
و علت این کار، صاف کردن راه فاسقان گمراه و حسودان ستمگر و مردمان پیمان شکن و اهل مکر و خلاف و نیرنگ بود؛ همانهایی که دلهای ناپاکشان پر از عفونت پستی و شرک و پلیدی بود و بدنهایشان آکنده از چرک و کثافت کفر! آنهایی که دل بر نفاق نهادند و به تفرقه و جدایی در اسلام روی آوردند.
هنگامی که [حضرت محمد] مصطفی [که درود خداوند بر او و خاندانش باد] رحلت فرمود، فرصت را غنیمت شمرده، هتک حرمت نمودند در حالي كه او هنوز در بستر وفات بود، از در مكر وارد شدند و با شتاب برای شکستن بیعت؛ مخالفت با پیمانهای محکم و مؤکّدی که با او داشتند و خيانت در امانت پيش رفتند.
همان امانتي که وقتی آن را به کوههای سخت و گران عرضه نمودند، از پذیرفتنش امتناع کردند و ولی انسان ستمکار نادان که در تفرقه انگیختن و مباهات به گناهان دردآور و نخوت و گردن فرازی پیشتاز است، آنرا پذیرفت، همانهایی که از حسن عاقبت در فرمانبرداری ننگ داشتند.
عربهای پست و بازماندگان جنگ احزاب به سمت خانه نبوت و رسالت و محل فرود وحی الهی و فرشتگان و مرکز حکومت اسلام و بارگاه ولایت و معدن وصایت و خلافت و امامت، روانه شدند؛ تا این که پیمان حضرت محمد مصطفی (ص) دربارة برادرش علی(ع) را بشکنند. [همان علی] که پرچم هدایت و تبیین کنندة راه رستگاری، از دیگر راههای مهلک باطل بود.
جگر بهترین خلق خدا را با ظلم و ستم و بیداد و حق کشی که بر دخترش ـ همان حبیبة او، همان عزیزة او، همان پارة تن و جگر گوشة او ـ روا داشتند، جريحهدار كردند.
[همان که] حقّ شوهرش را گرفتند و قدر و منزلتش را کوچک شمردند و باعث هتک حرمتش شدند و قطع وابستگی (قطع رحم) کردند. منکر برادری او [با رسول خدا (ص)] شدند و دوستی و مودت او را ترک کردند. فرمانبرداری از او را نقض کرده، منکر ولایتش شدند.
بندگان در خلافت او [علي(ع)]طمع كردند و به زور شمشیرهای برهنه و نیزههای کشیده او را به سوی بیعت آنها کشیدند؛ در حالي كه او در دل خشمگین و خشمی سخت آتشناک و غضبناک بود، ولي جز شکیبایی و فروبردن خشم، چاره ای نداشت!
آنها حضرت را به عهد و بیعتی خواندند که شومی آن عالم اسلام را فراگرفت و با آن بذر گناهان در دل مسلمانان کاشته شد. [همان که] سبب دور شدن سلمان، طرد مقداد، تبعید ابوذر و دریده شدن شکم عمار گردید.
[همان گونه که] قرآن را تحریف کرد و احکام الهی را دیگرگون ساخت و مقام خلافت را تغییر داد!
و [نه تنها] خمس (سهم آل الله) را برای آزادشدگان مباح کرد؛ که فرزندان لعنت شدگان6 را برخونها و ناموسهای مردم مسلط گردانید! و حلال و حرام را با هم مخلوط کردند، و ایمان و اسلام را خوار و خفیف کردند. و کعبه را خراب و به غارت و تاراج مدینه (شهر هجرت رسول خدا) در روز جنگ حرّه7 پرداختند.
[در آن روز] دختران مهاجر و انصار پیغمبر را از پشت پرده، برای عقوبت بیرون کشیدند، تا جامة ننگ و رسوایی بر تن آنان بپوشانند!
و به اهل شُبهه و نفاق اجازه داده شد [که آزاد باشند] در کشتن اهل بیت برگزیدة حق و برانداختن نژاد او؛ و ریشه کن کردن قهرمانان و اسیر کردن حرمش، و کشتن یاران و شکستن منبر آن حضرت (ص)؛ و وارونه نشان دادن مفاخر او، و پنهان کردن دینش. [و در نهایت] محو کردن نام مبارک او!
ای سروران من! اگر حضرت مصطفی(ص) حال شما را ميدید؛ هنگامی که تیرهای امت، غرق در خون، جگرهای شما را مجروح ميکرد و نیزههایشان در گردن و گلوی شما فرو ميرفت و شمشیرهایشان برای ریختن خون شما، از همیشه حریصتر بود [چگونه آن را باور ميکرد؟!]
فرزندان بدکاران تشنة فسقاند به خاطر پرهیزگاری شما و آکنده از خشم کفرند به خاطر ایمان شما؛ و شمایان یا در محراب عبادت با فرق شکافته به تیغ دشمن کشته شدید؛ یا شهید بالای تابوت شدید، که از هجوم تیرهای دشمن، کفنش سوراخ سوراخ گشت!
یا آنکه کشتهاش در بیابان افتاد، در حالی که سر مبارکش بالای نیزهها رفته بود! یا آنکه بسته به حلقههای زنجیر زندانی شد؛ در حالی که زیر کنده و آهن، در فشار سنگین زنجیر اعضای بدن شریفش کوبیده شده بود.
یا آنكه مسموم از جرعههای زهر شده و امعاء (معده و روده) شریفش از شدت زهر قطعه قطعه شدند.
بندگان فرومایه و فرزندان آنان، جمع خاندانتان را از هم گسیختند! [و در پی نابودی شان کوشیدند].
آه، ای سروران من (آقایان و موالیان من) آیا مصیبت و بلا جز آن است که بر شما وارد شد؟!
و جز آن است که مصیبتها همه شما را فراگرفت؟! مگر نه اینکه تمام فجایع از این امت به شما اختصاص یافت و حوادث ناگواری که در آن به شما ستم شد! [پس] درود و صلوات خداوند بر شما و بر ارواح شما و بدنهای پاک شما باد؛ و رحمت خداوند و برکاتش [همیشه زمان] بر شما باد!
پينوشتها:
٭ ادعيه و زيارات به يادگار مانده از امامان معصوم(ع) تنها وسايلي براي ارتباط با خدا يا عرض ارادت به پيشگاه امامان شهيد شيعه نيستند، بلكه خود مجموعهاي از معارف ناب شيعي به شمار ميآيند كه پيروان اهل بيت عصمت و طهارت(ع) با بهرهگيري از آنها ميتوانند با اصول اعتقادات شيعه، رمز و راز زندگي سعادتمندانه و از همه مهمتر تاريخ پر فراز و نشيب و سراسر مظلوميت اولياي الهي آشنا شوند.
در مقالة پيش رو با بهرهگيري از «زيارت جامعه ائمه المؤمنين(ع)» نگاهي اجمالي شده است به وقايعي كه پس از وفات پيامبر گرامي اسلام(ص) در جامعة اسلامي رخ داد.
1. وسایل الشیعه، ج7، ص27، ح8615.
2. سورة غافر (40)، آية 60.
3. سورة فرقان (25)، آية 77.
4. صحیفه الحسین(ع)، ترجمه: جواد قیومی اصفهانی، ص 78.
5. مفاتیح الجنان.
6. «آزادشدگان» (طُلقاء) و فرزندان لعنت شدگان، همان ابوسفیان و فرزندش معاویه و امویان ميباشند، که به واسطه خلافت ناشایستگان، به امارت مسلمین دست یافتند و برای یادآوری همان نکته، حضرت زینب(س) در شام، یزید را «یابن الطلقاء» خطاب کرد.
7. واقعه حره در 28 ذی حجه سال 63 هجری اتفاق افتاد و آن قیام مردم مدینه بر ضد حکومت یزید بود. در آن واقعه هزاران نفر کشته شدند از جمله حضرت عبدالله بن جعفر(ره). در اين واقعه سپاه یزید مرتکب هتک حرمت حریم نبوی(ص) و تجاوز به نوامیس ساکنان مدینه شد که در دعا نیز بدان اشاره شده است.