نقش قائم مقام در تحولات ادبی و سیاسی عهد قاجار

تحولات ایران در دوران مشروطه ریشه دردوران قبل ازآن دارد و بسیاری برآنندکه باید ریشه های مشروطه را در دوران قاجاریه بررسی کرد.قائم مقام فراهانی از افرادی است که دراحداث سنگ بنای این تحولات نقش عمده ای دارد و برکسی پوشیده نیست که او از مبدعان و متفکران نوگرا در ایران محسوب می شود.تحول نثربه ساده نویسی
دوشنبه، 29 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقش قائم مقام در تحولات ادبی و سیاسی عهد قاجار

نقش قائم مقام در تحولات ادبی و سیاسی عهد قاجار
نقش قائم مقام در تحولات ادبی و سیاسی عهد قاجار


 

نويسنده: علی اکبر کمالی نهاد




 

چکیده:
 

تحولات ایران در دوران مشروطه ریشه دردوران قبل ازآن دارد و بسیاری برآنندکه باید ریشه های مشروطه را در دوران قاجاریه بررسی کرد.قائم مقام فراهانی از افرادی است که دراحداث سنگ بنای این تحولات نقش عمده ای دارد و برکسی پوشیده نیست که او از مبدعان و متفکران نوگرا در ایران محسوب می شود.تحول نثربه ساده نویسی وتغییرات استراتژی سیاسی او مشهور است؛ لذا او ازکسانی است که ادبیات را درحوزه ی نظم و نثرتحت تاثیر قرارداد و ردپای نوگرایی وتحول را درآن به جای گذاشت ؛ به گونه ای که با بررسی آثار او به روشنی این نواندیشی وتحول درآنها پیداست. درعرصه ی سیاست نیز برسیاستمداران وحتی همگان روشن است که چه تغییرات شگرفی بوجود آورد.تاثیرات او در سیاست داخلی با درباریان ، دفاع ازحقوق مردم وبیت المال و جلوگیری از نفوذ بیگانگان از جمله انگلیس و روسیه و دفاع از اراضی ایران ، بسیار قابل توجه است. لذا او را می توان از پیشگامان نهضت نوگرایی و نواندیشی در ایران و اقدامات او را سنگ بنای تحولات دوران بعد از او به شمارآورد.
کلیدواژه: نثر، شعر ، سیاست داخلی ، سیاست خارجی ، تحول ، نوگرایی.

مقدمه:
 

بشرهمواره به دنبال پیشرفت ونوگرایی بوده است و می توان گفت نوگرایی و واپس گرایی ازصفاتی هستندکه در دوران های مختلف افرادی به آنها متصف می شوند و این امر بستگی به نوع و میزان تغییراتی دارد که در زمانی خاص درجایی شکل می گیرد. روشن است که هرتغییرکلی و فراگیر ، ابتدا از تغییرات کوچکتر و سطحی ترآغاز می گردد و در واقع سنگ بنای تحولات بزرگ را تحولات کوچک ترشکل می دهند ؛ لذا در بررسی تغییر و تحولات مشروطه و ریشه یابی آن باید به دوران قاجاریه رجوع کرد ؛ زیرا اساس این تحولات در عصرقاجار رقم خورده است.
آنچه روشن است ، اینکه ایران درآن دوران جامعه ای سنتی بودکه به لحاظ اقتصادی بسیار فقیر و عقب مانده و به لحاظ ارتباطات ضعیف و به لحاظ اجتماعی ، تجاری ، سیاسی و روابط بین المللی ، علمی و فرهنگی از بقیه ی کشورهای جهان منفک و جدا به شمارمی آمد ؛ با این وجود چندی نپاییدکه اوضاع رو به دگرگونی نهاد و ندای نوگرایی و اصلاح طلبی هرروز رساتر از پیش طنین افکن گردید . درحقیقت شاید بتوان گفت نقطه ی صفردوران مدرنیته درایران با حکومت قاجارهمزمان شد.
به نظرمی رسد نخستین کسی که ضرورت نواندیشی و نوگرایی را دریافت ، عباس میرزا ، پسر و ولیعهد فتحعلی شاه قاجاربود ؛ او پس از شکست سنگین نظامیان ایران از روس ها دراندیشه ی یافتن علل آن برآمد و عامل اصلی را نه درکم کاری ، بلکه در اندیشه های نوین نظامی و رشد تکنولوژی روس ها دانست. به دنبال او قائم مقام فراهانی از دیگرکسانی بود که ضرورت اصلاح و تغییر را احساس کرد.و به اقدامات وسیعی در این خصوص دست زد. اوکه بعد از مرگ عباس میرزا به عرصه ی حکومت رسید ، دغدغه های پیشینیان را عملی نمودوآغاز مدرنیته را درایران بنیاد نهاد و با اعزام دانشجویان به اروپا گام های موثری در این راه برداشت.
این مقاله برآن بوده است که اقدامات نوجویانه ونوین قائم مقام را به تصویربکشد ؛ لذا فعالیت های او را دردوحیطه ی ادبیات وسیاست بررسی نموده ایم ؛ به گونه ای که حیطه ی نوآوری های ادبی او را ازدیدگاه نظم ونثر و پایه های تحول او در ساده نویسی با مولفه های خاص خودش وهمچنین شعر او را با ملاک های خاص مورد بررسی قرارداده ایم وازطرف دیگرحوزه ی سیاست او را در دوجنبه ی سیاست داخلی و سیاست خارجی بررسی نموده و اقدامات نوگرایانه ی او را در این دو مورد بررسی کرده ایم . روش تحقیق کتابخانه ای بوده و قابل ذکراست تحقیقات بسیاری دراین خصوص صورت پذیرفته ، اما کمترکسی به تجزیه و جداسازی اقدامات او در این حیطه ها پرداخته است. امید است گامی باشد در شناخت هرچه بیشتر این مرد سیاست و ادبیات.

اول: تحولات ادبی:
 

1- تحولات در حوزه ی نثر فارسی:
 

الف)ساده نویسی:
 

در خصوص ساده نویسی قائم مقام سخن بسیار رفته است و او را آغازگر تحول ساده نویسی دانسته اند. خود او نیزدر نامه ای به ساده نویسی اش اشاره کرده و بیان داشته که از الفاظ تازی کمتری استفاده نموده است: "مرا چونان که بایست، دستی درانشاء نثر و انشاء نظم تازی نیست، که آن همه عبارت را روده درازی و اسب تازی کنم." ( فراهانی، دیوان: 94 )
او در ساده نویسی به زبان محاوره نزدیک می شود به گونه ای که حتی کلام محاوره را در نامه های رسمی نیز به کار می برد. ملک الشعرای بهار درساده نویسی قائم مقام گفته است: «در ارسال مثل وآوردن شواهدی از زبان محاوره ی عصر، نظیربیهقی و عنصرالمعالی است ودیگرنظیرش را درنویسندگان قبل ازخودش نمی توان یافت.» ( بهار، ج 3 ، 1372 : 328 )
نثرقائم مقام خلاف گذشتگان از عبارات سخت ، پیچیده و دشوار همچنین عبارات طولانی و سجع های خسته کننده و ذکرالقاب و عناوین تملق آمیز و به کارگیری آیات و استشهادات بی مورد ، به دور است .کوتاهی و صراحت وتناسب فال ومقال ازویژگی های بارز نثر اوست.
«قائم مقام احیاکننده ی نثر فارسی در دوره ی قاجار است و باید او را یکی ازنقاط عطف درتاریخ نثر فارسی دانست. درحقیقت اگر قائم مقام نبود، نثر فارسی چنانکه باید دردوره ی مشروطه تحول پیدانمی کرد و بعد از آن در دوران جدید به این صورت تبدیل به نثرساده و درست امروزی نمی شد.» (شمسیا، 1386: 241 )
«نوشته های قائم مقام به عنوان الگو و سرمشق درسرفصل تحول و درشیوه ی نثر فارسی به شمار می آید.» (پناهی ، 1376 : 109 )

ب) ایجاز:
 

از ویژگی های مهم نثر قائم مقام ایجاز وکوتاهی جملات است. او برآن بوده است تا با به کارگیری این روش ، از درازگویی های اسلاف خود بپرهیزد و عبارات زایدی را که آنان در وصف ، مدح ویا تملق دیگران به کارمی برده اند، از کلام خود دورکند. به کارگیری آیات و احادیث و یا اشعار را در نثرخود جزدر مواردی ، آن هم با عذوبت و زیبایی به کار نمی گیرد و از حشوهای بی مورد می کاهد.
«...وبالاخره نامه های او نسبت به رسم و عادت آن زمان جامع تر و فشرده تر و خاصه در مواردی که میل ندارد مطلبی را صریح بنویسد ، موجز وکوتاه و با مقام ومقال متناسب است.» (آرین پور ، 1372 : 66 )
«آن چنان که از نامه های دوستانه ی قائم مقام برمی آید، اوسخت تلاش می کرده و در پایان شب دربستر ، نامه های خود را «سرسری و با عجله» ( آرین پور، ج1، 1372: 65 ) می نوشته (نامه های :13 ، 86 و 95 ) ؛ پس میل به کم کوشی و کوتاه نویسی در چنین حالتی بر وی کاملا چیره بوده است. نمونه ها: بیارم (74) ، می آرد (77) و پسرهاش(94).
بهار یکی از ویژگی های نثر او را این گونه بر می شمارد: «کوتاهی جمله ها که دیری بود تا از بین رفته و علاوه بر مزدوجات و تکرار معنای هر مزدوجی، بازجمله ها را با قرینه سازی های مکرر می کردند و خواننده را کسل؛ ولی قائم مقام از ازدواج تجاوز نمی کند و قرینه ها را مکرر نمی سازد؛ مگرآنجاکه بلاغت کلام اجازه دهد.»

ج) اقتباس، حل و درج:
 

«قائم مقام - رضوان الله علیه - در تحلیل و تدریج مصراع ها و ابیات و به اصطلاح بعضی در "اقتباسات" به سلیقه من برتمام متقدمین می چربد. همچنین درتلمیح و اقتباسات آیات قرآنی مناسبات و ملایمات را بهتراز هرکس رعایت کرده و از این نمط در هرنامه ای نمونه ای دارد؛ مثال: "میرزا اسماعیل نوری (و من لم یجعل الله له نورا فما له من نور.)" (بهار ، 1381 ، 337)
این ادیب سیاستمدار به شیوه ای بسیار استادانه و با رعایت تناسب، آیات و احادیث و اشعار را در نوشته های خود به کار برده است. در برخی موارد داستان های دینی و غیره را نیز با مهارت تمام در نثرخود به کار برده که بر شیرینی نثر او افزوده است. در واقع به کارگیری این شیوه نوعی نوآوری دراقتباس بوده است؛ به گونه ای که نه تنها کلام او را زشت ننموده، بلکه بر زیبایی آن نیز افزوده است.
"شکرخدا کنیدکه امروزجامع حسنات دنیا وآخرت شمایید لاغیر و «خسرالدنیا والآخره1» ماییم و بس." (نامه ی 86 )
"هرگز این قدرها طول نکشیده بود که از مطالعه ی مکاتب سرکار، بل مشاهری «جنات تجری من تحتها الانهار» بی نصیب مانم.2» (نامه ی 97)
1 - سوره ی حج، آیه ی 11.
2 - سوره ی توبه، آیه ی 100.

2 – تحولات درحوزه ی شعر فارسی:
 

الف ) بازتاب مضامین روز اجتماع در شعر :
 

در حقیقت، نوگرایی درشعر فارسی در دوره ی جدید با نام این دو [قائم مقام و فتح اله خان شیبانی] پیوند خورده است. (شفیعی کدکنی، 1381، 172 )
این خصیصه که بعدها یکی از مولفه های شعرمشروطه قرارگرفت، پایه هایش درشعر قائم مقام و پیش تراز اوآخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی شکل گرفته است. « ... ظاهرا آخوندزاده با آثاری چون مکتوبات ونقدی که برقصیده ای از شمس الشعرا نوشت، نخستین کسی است که از شاعران کلاسیک استفاده کرده است. بعد از او نوبت به میرزا آقاخان کرمانی می رسد، او نخستین کسی است که به مضامین شعری معاصران خود مخصوصا شعرمدحی تاخته و خواستار تغییر موضوع و مضمون شعری شده است.» ( زرقابی، 381: 53)
یکی از مهمترین دلایل بهره گیری شعربه عنوان بستری برای پروردن مسائل سیاسی و اجتماعی درنزد قائم مقام ویژگی شغلی اوست. قرار رفتن او در چنین منصبی خواه ناخواه او را به بررسی اوضاع اجتماع وتغییرات آن برمی انگیزد و مهمترین ابزاری که بواسطه ی آن می توانست این حوادث را انعکاس دهد، همان قلم بود. شاید به همین دلیل است که دیوان شعری او خالی از غزل است. او آنقدر به سیاست و اجتماع پرداخته که از عشق و دلبری خالی است:
کـو فــــرصــت بــنــهـادن دل در بـر دلبــر کـو مهلـت افـشاندن جان در ره جانـان؟
هر شب منم و شمع و رقم های پیاپی هر روز من وجمع و سخن های پریشان
( قائم مقام فراهانی، 1366: 124)
«شعر قائم مقام نشانه هایی ازتحول معنایی و هدفمندی داشت.» (آرین پور، 1372 : 74 )
بررسی ویژگی های شعری قائم مقام به عنوان یکی از بنیانگذاران تفکر مشروطه، خالی ازلطف نیست. بی گمان او و دیگرشاعران هم عصر او، آغازگران این تحول بزرگند. آنها همگام با تحولات جهانی عصر خود، به نواندیشی، تحول و پیشرفت اجتماع می اندیشیده اند. به همین مناسبت، شعر خود را عرصه ی تاخت و تاز مضامین روز جامعه کرده اند.
لیک ز روس ایمنی مجوی که دشمن
هر چه بود خردتر، بزرگتر آمد
(همان ، 35)
گه به تبریز از پطربورغ اسپهی غلاب راند
گه به تفلیس از خراسان لشکری جرار دارد
(همان ، 7)

ب) انتقاد از شخصیت های سیاسی:
 

از جنبه های اصلاحی قائم مقام می توان به سامان دهی وضع دربار از پادشاه گرفته تا درباریان اشاره کرد. او حقوق همه ی درباریان را باتوجه به میزان کارآیی آنها تعیین نمود. شاید شایسته سالاری منطق حکومتی او بود. به همین دلیل صرف داشتن ارتباط با دربار را شایسته ی گرفتن حقوق نمی دانست. در خصوص خوش گذرانی ها وعیاشی های درباریان و شخص شاه هم نظری غیر از آنچه مرسوم بود، داشت و ایده های نوین خود را در این عرصه بی پروا بیان می داشت.
«قائم مقام با عیاشی و خوش گذرانی و هوس بازی های شاه و شاهزادگان به شدت مخالفت می ورزید و زیبنده ی شاه و درباریان نمی دانست که وارد اموری شوند که نتیجه ی آن فساد اخلاقی و زوال حکومت و سوء استفاده ی کارگزاران و اختلال در مدیریت کشور می گردید ...» (شهابی ، 1385: 229 )
این نوع تفکر قائم مقام در شعر او جایگاه خاصی داشت. او تمامی این موضوعات را در شعر خویش منعکس کرده است. شاید دلیل آن را ماندگاری شعر و یا تاثیرگذاری آن می داند. این شیوه ی انتقاد نیز که از ویژگی های شعر مشروطه است، در اشعار او بازتاب گسترده ای دارد و شعر او را به گونه ای از اشعار انتقادی تبدیل کرده است.

در انتقاد از درباریان:
 

شـــاهــدان گــرچــه لطیفنـد و ظریفنـد؛ ولــی
ایــن نـــه هنگــام لطایــف نــه مقــام ظـرف است
گرگ با گله قرین است؛ چه جای طرب است؟
کفر را رخنه به دین است؛ چه جای شعف است؟
(قائم مقام، 1366 : 14 )
و انتقادی دیگر به بخشش های بی مورد:
این بخشش بی حد را حدی بنه آخر
جود تو مگر جود خدای متعال است؟!
(همان :6)
«در مجموع شعر قائم مقام، شعر اجتماعی و سیاسی است و از لحاظ مضمون، اجتماعیات بر دیگر جنبه ها غلبه ی تام دارد و هم به این اعتبار است که می گوییم او از شعر به مثابه ی اسلحه در کار زار سیاست استفاده می کند.» (پناهی سمنانی، 1376: 92)

ج) طنز:
 

شیوه ی انتقادآن هم به گونه ی طنز، مانند ابزاری است که قائم مقام به خوبی ازآن بهره می برد. شاید ویژگی شغلی او اقتضای این امر را بیشتر می نموده است؛ طنزی که او در اشعارش به کار می گیرد، بعدها و در دوران مشروطیت ازابزار مهم شعری می شود که شاعران بیشتر بدان پرداخته و از انواع ادبی پر بهره در سده های بعد می شود.
زاهد چه بلایی توکه این رشته ی تسبیح
از دست تو سوراخ به سوراخ گریزد
خلق ار همه دنبال تو افتند، عجب نیست
یک بره ندیدم که ز سلاخ گریزد
حرف از دهن توست کز این سان بجهد تیز
یا تیز که از معده ی نقاخ گریزد
( همان ، 37 )
گاهی طنز او آمیخته با هجواست تا برایی و تیزی بیشتری داشته باشد. او در هجو حاجی علی حیدر شیرازی سروده است که:
اگر از تخم اسلاف خود است این ناخلف، لاشک
زبیخ مرده شو شاخی که روید، شاخ غم باشد
و گر از دیگران است، الحق انصاف این بود کاکنون
به دست دیو زادی، بد نژادی، مهر جم باشد؟
(همان، 57)

دوم: تحولات سیاسی:
 

1 - سیاست داخلی:
 

الف) جداسازی سلطنت از صدارت:
 

قائم مقام رسما به جدایی سلطنت از صدارت اقدام نکرد؛ ولی عملا این دو را از یکدیگر تفکیک کرد و به نظر می رسد او این بخش از تفکر خود را در ارتباط با تحصیل کردگان انگلیس یا صاحب منصبان انگلیسی و یا سفرای ایرانی در خارج به دست آورده بود. به همین دلیل او در عزل و نصب ها با شاه به رای زنی نمی پرداخت و در بسیاری از موارد او را مطلع نمی ساخت.

ب) کنترل دخل و خرج بیت المال:
 

از اقدامات مهمی که بعدها یکی از علل قتل قائم مقام گردید، گشایش حساب و کتاب مالی، میزان حقوق و جلوگیری از ولخرجی های درباریان و حتی شخص شاه بود. او معتقد بود به هرشخص به میزان توانایی ها و خدمات او حقوق داده خواهد شد و مفت خوران و لاابالیان در دستگاه حکومت جایی ندارند. قائم مقام برای تنظیم امور مالی دولت دست مفت خوران را از خزانه ی دولت کوتاه کرد و برای خود دشمن بی اندازه تراشید. (امینی، 1375: 133)

ج) قدرت و تسلط کامل صدر اعظم بر همه ی امور کشور:
 

«قائم مقام به قدرت صدر اعظم و اشراف کامل او بر همه ی امور کشور و لشگری اعتقاد داشت. حتی فرماندهان نظامی و لشگری را خود منصوب نمود. نظیر تغییر گارد خصوصی شاه که از هنگ خمسه بودند و به جای آنها هنگ قراچه گمارده شد.» (آدمیت، 1348: 15)

د) مخالفت با عیاشی و خوش گذرانی شاه و شاه زادگان:
 

او با عیاشی شاه و شاه زادگان به شدت مخالفت می ورزید و آن را زیبنده آنها نمی دانست؛ زیرا مدیران مست لایعقل را لایق فرماندهی و مدیریت نمی دانست و زیر دستان را فرمانبر آنها نمی دید. به عقیده ی او امیر و فرمانده ای که چشم طمع به ناموس مردم داشته باشد، اولا فضایل اخلاقی از او رخت بر می بندد و رذایل جایگزین آن می گردد، ثانیا ناموس دربار در معرض خطر نامحرمان قرار می گیرند، ثالثا امنیت اخلاقی جامعه از بین می رود، رابعا امیر و فرمانده منزلت خود را از دست داده و در نتیجه جامعه در خطر نابودی قرار می گیرد.

2 - سیاست خارجی:
 

دیدگاه نوین قائم مقام در سیاست خارجی میان دوکشور روسیه و انگلستان که قدرت های برتر آن دوران بوده اند، سیاست موازنه بوده است. او معتقد بودکه باید برای بقای کشور و حفظ آن میان دو کشور روسیه و انگلستان به توازن رفتار کرد و در واقع هر دو کشور را راضی نگه داشت، هر چند او از انگلستان بسیار بیزاری می جست و تا جایی که می توانست، سپاه ایران را از قیمومیت انگلستان بیرون آورد و مناصب جدید را نیز به آنها واگذار نمی کرد.
«قائم مقام خوب می دانست که تاکید و سماجت انگلیسی ها برای ایجاد کنسولگری در ایران برای چیست؛ بدبختی و سیه روزی و تلخ کامی های ایران از دست روس ها را چشیده بود و حضور بیگانه ی دیگری را به صلاح مردم و کشور نمی دانست. تاسیس کنسولگری انگلیس را برای ایران زهر می دانست. دلش برای ایران و ایرانی می تپید و تا جایی که برایش مقدور بود، تلاش کرد تا حق ایران محفوظ بماند؛ اما ابزار کارهای مورد نظرش را نداشت.»
(قلی، 1387: 101)
نتیجه ی سخن آنکه قائم مقام از پیشگامان نهضت تحول در ایران و یکی از معدود کسانی بود که در دورانی که ایران در بن بست فکری و عقب ماندگی سنتی خود غرقه بود، به فکر تحول و نوآوری و تغییر شرایط موجود بر اجتماع افتاد. او در تحولات حیطه های سیاست و ادبیات نقش موثری ایفا نمود به گونه ای که بسیاری او را ادیب سیاستمدار می نامند و این نام برازنده ی اوست. شایسته است بررسی های بیشتری در زمینه ی شناخت هرچه بهتر او صورت پذیرد. باشد که چراغی باشد فرا راه ادیبان و سیاست مداران.
فهرست منابع:
1 - آدمیت، فریدون، فکر آزادی و مقدمه ی نهضت مشروطیت، سختی، تهران، 1348 .
2 - آرین پور، یحیی، از صبا تا نیما، زوار، تهران، 1372 .
3 - امینی، علیرضا، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، تهران، 1375 .
4 - بهمنیار، احمد، داستان نامه ی بهمنیاری، دانشگاه تهران، تهران، 1361 .
5 - پناهی سمنانی، محمد، قائم مقام چهره ی درخشان ادب و سیاست، نشر ندا، تهران، 1376 .
6 - زرقانی، مهدی، چشم انداز شعر معاصر ایران، نشر ثالث، تهران، 1381 .
7 - شمسیا، سیروس، سبک شناسی نثر، امیرکبیر، تهران، 1366 .
8 - شهابی، سیف الرضا، کارنامه ی سیاسی قائم مقام فراهانی، نشر رسانش، تهران، پاییز 1385.
9 - فراهانی، قائم مقام، دیوان اشعار به انضمام مثنوی جلایرنامه، به سعی و کوشش سید بدرالدین یغمایی، انتشارات شرق، تهران، 1366 .
10- فراهانی، قائم مقام، منشآت، به کوشش سید بدرالدین یغمایی، موسسه ی انتشارات نگاه، تهران، 1386 .
11- قلی، علیرضا، جامعه شناسی نخبه کشی، غزال، تهران، 1387.
12- ملک الشعرای بهار، محمدتقی، سبک شناسی، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1372.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : rezazn



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط