ولايت فقيه، نظارت، مشروعيت

ساحت متعالى مشروعيت نه تنها مانع نقد و نظارت نيست بلکه معيار و ميزان مشخص و در عين حال نقدى را براى توزين مستمر اقتدار اجتماعى در دسترس عالمان قرار مى‏دهد، و اين ميزان همان چيزى است که علم مدرن از آن محروم است.
سه‌شنبه، 20 ارديبهشت 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ولايت فقيه، نظارت، مشروعيت

  ولايت فقيه، نظارت، مشروعيت
ولايت فقيه، نظارت، مشروعيت


 






 
ساحت متعالى مشروعيت نه تنها مانع نقد و نظارت نيست بلکه معيار و ميزان مشخص و در عين حال نقدى را براى توزين مستمر اقتدار اجتماعى در دسترس عالمان قرار مى‏دهد، و اين ميزان همان چيزى است که علم مدرن از آن محروم است.
نقد با سازوکارهاى فرهنگى و مشروع خود در نظام دينى گسترده‏تر و وسيع‏تر از نقد در نظام‏هايى است که ميزان معتبر و مطلقى را براى ارزيابى نخستين‏ترين لايه‏هاى فرهنگى و انسانى ندارند. و قدسى بودن نظامى که از مشروعيت الهى و دينى بهره مى‏برد. نه تنها مانع شکل‏گيرى نقد و نظارت نيست. بلکه قداست نقد و نظارت و حتى قداست ناقد و ناظر را نتيجه مى‏دهد.
1. هويت متعالى مشروعيت: مشروعيت در دو افق حضور به هم مى‏رساند و در هر يک از آن دو حکمى مخصوص به خود دارد. افق نخستين مربوط به حقيقت و يا نفس‏الامر آن است. مشروعيت در اين افق به ارادهي تشريعى خداوند باز مى‏گردد، و هويتى متعالى دارد.
افق ديگر مشروعيت مربوط به واقعيت فرهنگى و اجتماعى آن است. مشروعيت در اين مقام به ظرف باور، اعتقاد و ارادهي تاريخى انسان‏ها بازگشت مى‏نمايد.
ارادهي تشريعى خداوند ريشه در علم ازلى الهى دارد. و ارادهي اجتماعى آدميان ريشه در بخشى از آگاهى دارد که از مسير معرفت آدميان عبور کرده و به حوزهي فرهنگ اجتماعى انسان‏ها وارد شده است.
2. منابع معرفتى مشروعيت: ارادهي تشريعى خداوند با دو منبع معرفتى وحى و عقل به حوزهي ادراک و آگاهى انسان‏ها وارد مى‏شود، وحى از طريق کتاب، سنت، اجماع و نظائر آن در متن جامعه و تاريخ گسترش مى‏يابد. عقل نيز با همهي مراتب نظرى و عملى خود مستقلاً و يا از طريق تأمل در آموزه‏هاى وحيانى به شناخت مراحل و مراتب مختلف ارادهي تشريعى خداوند مى‏پردازد.
عقل ابزارى و تجربى پايين‏ترين مرتبهي عقل نظرى است اين مرتبه از عقلانيت نيز در شناخت بخش قابل توجهى از ارادهي تشريعى که به حوزهي امور جزيى و عملى انسانى نزديک مى‏شود، دخيل و سهيم است.
3. مشروعيت و مقبوليت: مشروعيت هنگامى که به وساطت آگاهى، باور و اعتقاد آدميان به افق فرهنگ وارد مى‏شود، از اعتبار عمومى نيز بهره برده، با مقبوليت اجتماعى مواجه مى‏شود، و بهصورت يک واقعيت معتبر درمى‏آيد. ولکن اگر مشروعيت در افق نفس‏الامر باقى بماند و به آگاهى و ذهن فرهيخته‏گان، نخبه‏گان و انسان‏هاي متأمل وارد نشود، و يا اگر مشروعيت، پس از آن که به ادراک و ذهن برخى از نخبه‏گان وارد شد، در رفتار و اعمال اجتماعى آنها بروز و ظهور نيابد، و به صورت واقعيت اجتماعى در نيايد، فاقد اعتبار و مقبوليت اجتماعى خواهد بود، و در اين حال آنچه بهعنوان واقعيت اجتماعى معتبر شمرده مى‏شود، دور از حقيقت بوده، باطل مى‏باشد. با حضور مشروعيت به عرف؛ فرهنگ و واقعيت اجتماعى رنگ حقيقت به خود مى‏گيرد، و قدرت اجتماعى به صورت اقتدار مشروع درمى‏آيد.
4. مراتب مقبوليت: مشروعيت از افق نخستين به تدريج و به صورت‏هاى گوناگون به افق دوم وارد و نازل مى‏شود. اولين مرتبهي ورود، ظرف آگاهى و اعتقاد فرهيختگانى است که از محدودهي حس، خيال و وهم فراتر آمده و از منابع معرفتى وحى و عقل بهره مى‏برد، و دومين مرتبهي نزول ظرف فهم و دريافت اشخاص است که در مسير زندگى و سلوک روزانهي خود و از طريق دعوت و تبليغ گروه پيشين به ادراک نظام و اقتدار مشروع نايل مى‏شوند.
مراتب دوگانهي فوق به لحاظ کميت و کيفيت صور مختلفى مى‏تواند داشته باشد، مشروعيت گاه به قلمروي محدودى از ادراک و يا فراتر از آن به قلمروي اعتقاد و ايمان آدميان وارد شده و بهصورت خرده فرهنگ و يا فرهنگ بخشى از جامعه ظاهر مى‏شود و گاه اقشار وسيعى از مردم را فرا گرفته و به فرهنگ عمومى نزديک و يا قرين مى‏شود.
حقيقت مشروع پس از ورود و حضور در عرصهي فرهنگ، گاه در حد فرهنگ آرمانى باقى مى‏ماند، و گاه به سطح فرهنگ روزمره و واقعى وارد مى‏شود، در صورت اولى سايهي حقيقت مشروع بر نظام اجتماعى موجود سنگينى کرده و عبور از آن را به شيوه‏هاى مختلف طلب مى‏کند و در صورت دوم، ساختار موجود قدرت را در قالب اقتدار مشروع، اعتبار بخشيده و تثبيت مى‏گرداند.
5. مشروعيت و روشنگرى مدرن: روشنگرى مدرن(enlightenment) از آغاز تا انجام فرايندى معرفتى را پشت سرمى‏گذارد، نقطهي آغازين اين فرايند، سلب اعتبار از دانش و معرفت شهودى و انکار مرجعيت وحى است، در مراحل نخستين روشنگرى، عقل نظرى و عملى از ابعاد استعلايى خود بهره‏مند بوده، و به معارف کلى و ضرورى نايل مى‏گردند، و در اين مرتبه مشروعيت در چارچوب «دين طبيعى» و به کمک عقل نظرى و عملى مى‏تواند شناخته شود.
روشنگرى مدرن در بستر تحولات خود، به تدريج ابتدا داورى‏هاى عقل نظرى و سپس داورى‏هاى عقل عملى را در معرض ترديد و شک قرار مى‏دهد، و با اين تحول افق نخستين مشروعيت که ذات و هويت استعلايى آن را شامل مى‏شود، بهطور کامل از سطح آگاهى نخبه‏گان غرب خارج مى‏شود.
6. نفى ساحت استعلايى: با غيبت افق نخستين و نفى ساحت استعلايى مشروعيت، بقاياى آن تنها در ظرف آگاهى، باور و عقيدهي مردم در عرصهي فرهنگ بشرى جست‏وجو مى‏شود و بدين‏سان:
اوّلاً، باور و اعتقاد آدميان به امورى نظير، جايز، لازم و ضرورى به جاى ارادهي تشريعى خداوند، به عنوان عنصر مقوّم امر مشروع شناخته مى‏شود.
ثانياً، فاصلهي مشروعيت(Legitimacy) و اعتبار(validity) اجتماعى و به دنبال آن، فاصلهي مشروعيت و مقبوليت و يا فاصلهي حقيقت و واقعيت از بين رفته و دست کم مشروعيت بهعنوان نوعى از مقبوليت و حقيقت، بهعنوان يکى از واقعيات و يا پديده‏هاى فرهنگى معرفى مى‏گردد؛
ثالثاً: مباحث فلسفى، کلامى و فقهى مشروعيت که ناظر به ساحت و افق نخستين آن هستند، اعتبار و ارزش علمى خود را از دست مى‏دهند، و جز در تاريخ انديشه يادى از آنها نمى‏شود؛
رابعاً: مشروعيت، بهعنوان يک امر فرهنگى و تاريخى، با از دست‏دادن بُعد استعلايى خود، مانند اصل حقانيت، صورتى نسبى پيدا مى‏کند، و به دنبال آن بهنوعى تکثر که ناشى از نسبيت، حق و باطل است، گرفتار مى‏گردد؛
خامساً: مطالعهي علمى در باب مشروعيت در انحصار کسانى قرار مى‏گيرد که زندگى اجتماعى و فرهنگ انسانى را به روش‏هاى پوزيتيويستى يا آزمون‏پذير موضوع مطالعات خود قرار مى‏دهد.
7. تقليل‏گرايى مدرن: مباحثى را که ماکس وبر پيرامون مشروعيت و اقتدار مطرح مى‏کند، نمونه‏اى بارز از تقليل‏گرايى مدرن در باب مشروعيت است. اقتدار قدرت مشروع خوانده مى‏شود و او مشروعيت اقتدار را در گرو اعتبار آن قرار مى‏دهد و اعتبار را به تناسب صورت‏ها و شيوه‏هاى مختلف آن به اقسامى تقسيم مى‏کند مانند:

اقتدارى که از طريق سنت و يا به مدد تعلق خاطر عاطفى، يا براساس اعتقاد عقلانى به ارزش مطلق آن پديد مى‏آيد.
 

هر يک از اقسامى را که او ذکر مى‏کند، به تناسب نوعى از معنا و رفتار اجتماعى پديد مى‏آيد از نظر او همهي اقسامى که ذکر مى‏کند، تنها به اين دليل که مشتمل بر رفتارى هستند که بر اساس برخى از اصول مقبول کنش‏گران، براى آنان الزام‏آور و تعهدآفرين است از مشروعيت به معناى اعتبار بهره‏مند هستند،(1) براين اساس مشروعيت اقتدار پيامبران نيز امرى نيست که با صرف نظر از «پذيرش و تن‏دادن به اعتقاد به مشروعيت پيامبر»(2) قابل طرح و بحث باشد. او هويت و ذات مشروعيت را در بستر باور و اعتقاد آدميان مى‏بيند، و هيچ افق ديگرى را براى آن باقى نمى‏گذارد تا آن که موضوع مباحث کلامى ـ فلسفى، اخلاقى و مانند آن باشد در اين ديدگاه مباحث فلسفى، کلامى و اخلاقى نيز، پديده‏هاى صرفاً فرهنگى و اجتماعى هستند که در متن کنش‏هاى انسانى تکوين يافته و يا نابود مى‏شوند.
8. محدودهي نقد در انديشهي مدرن: در شرايطى که مشروعيت افق استعلايى خود را بهطور کامل از دست مى‏دهد، و به سطح اعتبارات اجتماعى تنزل پيدا مى‏کنند فاصلهي بين حقيقت و واقعيت از حوزهي حيات و زيست انسانى رخت برمى‏بندد، و در نتيجه نقد، هويت علمى خود را از دست داده و در حاشيهي نزاع‏ها و کشمکش‏هاى اجتماعى و به صورت دعواهاى ايدئولوژيک درمى‏آيد. ايدئولوژى در اين بيان به معناى بخشى از ذهنيت انسانى است که فاقد اعتبار علمى بوده و تنها توجيه‏گر اميال، گرايش‏ها و يا شيوهي زيست و زندگى آدميان است. نفى هويت علمى نقد به معناى نفى استفادهي ناقدان از دستاوردهاى چيزى که علم مدرن ناميده مى‏شد نيست. ولکن اين استفاده و بهره‏ورى همانگونه که مقتضاى خصلت ابزارى دانش مدرن است، هويت ايدئولوژيک نقد را تغيير نمى‏دهد، نظارت نيز پديده‏اى خواهد بود که در حاشيهي منافع گروهى اقشار و يا طبقات اجتماعى، براى حفظ حوزهي خاصى از اقتدار شکل مى‏گيرد.
همانگونه که استفادهي ابزارى از علم مدرن تغييرى در هويت ايدئولوژيک نقد و نظارت ايجاد نمى‏کند، نهادينه شدن و ضابطه‏مند گشتن آن نيز، خصلت ذاتى، آن دو را دگرگون نمى‏سازد. نقد و نظارت در شرايط مزبور، بدون آن که حقيقتى را در فراسوى ايدئولوژى‏هاى مختلف به عنوان معيار و ميزانى اصيل معتبر بدانند، همواره در حاشيهي بخشى از واقعيت‏هاى اجتماعى ـ قرار مى‏گيرند.
9. دامنهي نقد در انديشهي دينى: در انديشهي دينى اسلام، مشروعيت به ارادهي تشريعى خداوند سبحان باز مى‏گردد، و هويت و نفس‏الامر آن از اين ناحيه تأمين مى‏شود و اين امر امکان تفکيک بين مشروعيت و مقبوليت و تفريق بين حقيقت و واقعيت را پديد مى‏آورد، بر اين اساس نقد و نظارت مى‏تواند از بند تعلقات و پيوندهاى گروهى خارج شده و از وابستگى نسبت به واقعيت‏هاى موجود رهايى يابد، و در امتداد حقيقتى قرار مى‏گيرد که فراسوى همهي واقعيت‏ها، با حفظ هويت علمى خود، ارائهي طريق مى‏کند.
آزادى مشروعيت از بند مقبوليت و رهايى حقيقت از اسارت واقعيت، آزادگى روشنگرى و روشنفکرى دينى را تضمين مى‏کند و زمينهي نقد و نظارت علمى را در شرايط گوناگون فراهم مى‏آورد.
اگر براى مشروعيت ساحت و افقى در فراسوى گرايش‏هاى گروهى و قبيله‏اى است و اگر حقيقت فارغ از واقعيت‏هاى اجتماعى از هويت و ذاتى مستقل بر خوردار است. پس روشنفکر آزاد، مى‏تواند به مصداق، انظر الى ما قال و لاتنظر الى من قال،(3) اولاً بين گفته و گوينده تفکيک نمايد و ثانياً گفته را نه در قياس با انگيزه بلکه در مقياس حقيقت به نقد و بررسى گذارد، و از قِبَل اين مقايسه بهترين اقوال را در مقام نقد شناخته در مقام نظارت و کنترل تبعيت نمايد، فبشّر عبادى الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه.(4)
10. نقد و نظارت روشمند و علمى: نقد و نظارت در نظام دينى مبتنى بر ولايت فقاهت و عدالت به حوزهي مقبوليت تقليل نمى‏يابد و حقيقت به افق واقعيت تنزل داده نمى‏شود. بلکه مشروعيت در ارادهي تشريعى خداوند جست‏وجو مى‏شود و واقعيت نيز به معيار حقيقت سنجيده مى‏شود، در اين نظام مسأله به نهادينه شدن و يا ضابطه‏مند بودن نقد و نظارت پايان نمى‏پذيرد.
در نظام مبتنى بر مشروعيت الهى، نقد و نظارت نه تنها مى‏تواند و بايد نهادينه و ضابطه‏مند باشد، بلکه دو خصوصيت مهم‏تر را نيز بايد داشته باشد. اوّلاً؛ نقد و نظارت حتى در هنگامى که به صورت جمعى و گروهى انجام مى‏شود بايد فارغ از اميال گروهى و منافع حزبى باشد، زيرا منافع و اميال گروهى و حزبى به مصداق: کل حزب بمالديهم فرحون،(5) نسبيت نقد را بر مدار واقعيت‏هاى موجود به دنبال مى‏آورد، و حال آن که نقدِ هر واقعيت بايد فارغ از هر واقعيتى و تنها ناظر به حقيقت باشد.
ثانياً؛ نقد و نظارت بايد به گونه‏اى روشمند و علمى باشد. علمى بودن نقد به معناى استفادهي ابزارى ناقد از داده‏هاى علمى مدرن نيست، زيرا اينگونه استفاده از علم، عنصر محورى نقد را که ناظر به هويت و واقعيت اجتماعى شخصيت ناقد است، از منظر و داورى علم خارج مى‏کند. و نقد را در خدمت آن واقعيت قرار مى‏دهد.
مشروعيت هنگامى که در ساحت حقيقت، جايگاهى فراتر از واقعيت‏هاى روزمرهي زندگى داشته باشد، نقد مشروعيت مى‏تواند همه ابعاد و زواياى اقتدار را به گونه‏اى روشنگرانه در معرض داورى علمى قرار دهد، علم در اين بيان با هويت وحيانى و عقلانى خود، آگاهى و معرفت به حقيقت است اين معناى از علم ضمن آن که مقيد به دانش آزمون پذيرد و معرفت ابزارى نيست. تار و پود ايدئولوژى‏هاى مختلف را نيز در مقياس حقيقت به داورى مى‏گذارد.
11. کارکردهاى نقد و نظارت: الگوى علمى نقد اگر به گونه‏اى قاعده‏مند نهادينه شود. ضمن آن که به اقتضاى علمى بودن خود، همهي ابعاد و اقشار اجتماعى را در تحت پوشش خود قرار مى‏دهد، به مقتضاى روشمند بودن خويش، در هر بعد، آگاهى و معرفت مربوط به همان بخش را طلب مى‏کند.
نقد و نظارت روشمند، در هر مورد بايد با صرف نظر از دغدغه‏هاى وجودى ناقدان در پى‏شناخت حقيقت در جهت تحصيل و يا تثبيت مشروعيت، واقعيت موجود سازمان يابد، از اين بيان مرز نقد و نظارت از تبليغات و يا فعاليت‏هاى براندازانه‏اى که بعد متعالى مشروعيت و متن حقيقت را در حاشيهي واقعيت‏هاى دنياى مدرن نشانه مى‏گيرند، روشن مى‏شود.
نقد و نظارت در نظام دينى عبارت از تلاش علمى و عملى مستمر براى رساندن واقعيت به افق حقيقت و ارتقاى مقبوليت اجتماعى به مرزهاى مشروعيت الهى و آسمانى است و حال آن که نقد و نظارت در دنياى مدرن عبارت از تلاش ايدئولوژيک ـ و نه علمى ـ براى حراست از نوعى و يا بخشى از واقعيت در قبال تغييرات و تحولات ناخواسته‏اى که از سوى ديگر واقعيت‏هاى اجتماعى پديد مى‏آيد.
12. وظايف نقد و نظارت: ولايت فقيه مشروعيت خود را به امور دنيوى و واقعيت‏هاى موجود مقيد نمى‏گرداند، ولايت فقيه ارادهي تشريعى خداوند را که ساحت نخستين مشروعيت است، زادگاه خويش مى‏داند و به همين دليل ـ آنگاه که به افق مقبوليت وارد شده و در نظام جهانى اقتدار بهعنوان بخشى از واقعيت اجتماعى حضور بههم مى‏رساند، ظرفيت نقد و نظارت را به مراتب فراتر از نظام‏هاى ديگرى دارد که مشروعيت خود را در افق فرهنگ عمومى دنبال مى‏کنند.
ولايت فقيه در بستر نقد و نظارت علاوه بر وظيفهي دفاع از واقعيت عينى و اجتماعى خود بايد همواره اين واقعيت را در راستاى مدل و الگوى آسمانى خود، حراست نمايد. بنابراين جمهورى اسلامى که نظام مبتنى بر ولايت فقيه است، داراى دو وظيفه است، و نقد و نظارت خود را در جهت اين دو وظيفه انجام مى‏دهد.
وظيفهي نخست همان وظيفهي مشترکى است که هر نظام اجتماعى براى حراست از مرزهاى وجودى خود احساس کرده و بر اساس آن نيز عمل مى‏کند. وظيفهي دوم وظيفهي ويژه‏اى است که خصلت دينى بودن نظام بر آن تحميل مى‏کند.
نقد و نظارتى که در قلمرو وظيفهي دوم شکل مى‏گيرد، اصل هويت، و واقعيت، نظام را به گونه‏اى مستمر در معرض روشنگرى نقاد قرار مى‏دهد.
13. سازوکارهاى مشروع نقد: نقد و نظارت بخشى از رفتار اجتماعى در نظام جمهورى اسلامى است. و اين بخش که در تعامل با ديگر بخش‏هاى اجتماعى عمل مى‏کند جداى از آنها نمى‏باشد، و به همين دليل اين بخش فاقد هويت فرهنگى و اجتماعى ويژهي خود نبوده و بدون در نظر گرفتن اين هويت نيز نمى‏تواند سازوکارهاى خود را بر اساس الگوهاى ديگر نظام‏هاى اجتماعى سازمان دهد.
مشروعيت رفتار جمهورى اسلامى در اين بخش نظير مشروعيت ديگر بخش‏ها و يا نظير مشروعيت اصل نظام به زادگاه نخستين آن يعنى ارادهي تشريعى خداوند باز مى‏گردد، بنابراين نقد و نظارت در نظام مبتنى بر ولايت فقيه بايد وظايف و خصوصيات و همچنين سازوکارهاى مشروع خود را نظير ديگر امور با استفاده از دو منبع معرفتى وحى و عقل شناسايى نمايد.
عناوينى نظير امر به معروف و نهى از منکر، نصح ائمه ي مسلمين و... که با دو منبع معرفتى مزبور، اصطياد شده‏اند، در تکوين بنيادهاى نقد و نظارت، مى‏توانند مؤثر باشند، عقل تجربى و دستاوردهاى تاريخى آن به عنوان ذخيره‏اى قابل توجه و ارجمند، مى‏تواند، نظام اسلامى را در يافتن سازوکارهاى مراتب مختلف نقد و نظارت متناسب با بخش‏هاى مختلف اجتماعى يارى رساند.
14. قداست نقد و نظارت: مشروعيت به اعتبار ساحت متعالى خود هويتى قدسى دارد. واقعيت اجتماعى نيز هنگامى که به وساطت آگاهى و ارادهي آدميان صورتى مشروع به خود مى‏گيرد. سيرتى مقدس پيدا مى‏کند.
برخى بر اين گمان هستند که قداست اقتدار مشروع زمينهي نقد و نظارت را خشکانده و امکان مشارکت‏هاى مدنى را نيز زايل مى‏گرداند. لکن اين پندار باطل است، زيرا مشروعيت به شرحى که گذشت ذاتى هيچ بخشى از واقعيت‏هاى اجتماعى و از جمله ذاتى اقتدار نيست، بلکه امرى است که به شيوه‏اى روشمند از طريق آگاهى و معرفت وحيانى و عقلانى، به عرصهي زيست و زندگى انسانى وارد شده و از همين طريق نيز قابل سنجش و پى‏گيرى است.
ساحت متعالى مشروعيت نه تنها مانع نقد و نظارت نيست بلکه معيار و ميزان مشخص و در عين حال نقدى را براى توزين مستمر اقتدار اجتماعى در دسترس عالمان قرار مى‏دهد، و اين ميزان همان چيزى است که علم مدرن از آن محروم است.
نقد با سازوکارهاى فرهنگى و مشروع خود در نظام دينى گسترده‏تر و وسيع‏تر از نقد در نظام‏هايى است که ميزان معتبر و مطلقى را براى ارزيابى نخستين‏ترين لايه‏هاى فرهنگى و انسانى ندارند. و قدسى بودن نظامى که از مشروعيت الهى و دينى بهره مى‏برد. نه تنها مانع شکل‏گيرى نقد و نظارت نيست. بلکه قداست نقد و نظارت و حتى قداست ناقد و ناظر را نتيجه مى‏دهد.
امر به معروف و نهى از منکر که يکى از مهم‏ترين ارکان نقد و نظارت در نظام دينى است به گونه‏اى روشمند و علمى تا برترين مراحل حتى تا مرحلهي براندازى نظامى که از الگوى متعالى مشروعيت فاصله مى‏گيرد، با حفظ هويت قدسى خود ادامه مى‏يابد.‏

پي نوشت ها :
 

1. مفاهيم اساسى جامعه‏شناسى، ص 88.
2. همان، ص 100.
3. نهج‏البلاغه‏
4. زمر(39) آيه 17 و 18.
5. روم(30) آيه 32.

ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :samsam



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
پیشنهاد نتانیاهو به آمریکا: مانند شب حمله موشکی ایران باید متحد بمانیم!
play_arrow
پیشنهاد نتانیاهو به آمریکا: مانند شب حمله موشکی ایران باید متحد بمانیم!
حل مشکل سربازی پیام نیازمند و مهدی ترابی
play_arrow
حل مشکل سربازی پیام نیازمند و مهدی ترابی
قتل زن سیاه پوست به دست پلیس آمریکا
play_arrow
قتل زن سیاه پوست به دست پلیس آمریکا
انهدام بالگرد ارتش اسرائیل توسط القسام
play_arrow
انهدام بالگرد ارتش اسرائیل توسط القسام
تله انفجاری حماس برای نظامیان اشغالگر در رفح
play_arrow
تله انفجاری حماس برای نظامیان اشغالگر در رفح
مبینا فلاح در مسابقات تیراندازی با کمان المپیک
play_arrow
مبینا فلاح در مسابقات تیراندازی با کمان المپیک
برنامه ایلان ماسک برای نتانیاهو و همسرش؛ بازدید ویژه از خط تولید تسلا !
play_arrow
برنامه ایلان ماسک برای نتانیاهو و همسرش؛ بازدید ویژه از خط تولید تسلا !
نماهنگ | قانونی که ایران را از سرگردانی در ماجرای هسته‌ای نجات داد
play_arrow
نماهنگ | قانونی که ایران را از سرگردانی در ماجرای هسته‌ای نجات داد
عجیب اما واقعی؛ پرواز در دل آسمان با قالیچه پرنده!
play_arrow
عجیب اما واقعی؛ پرواز در دل آسمان با قالیچه پرنده!
نقش والدین در پروش نوجوان دیندار
نقش والدین در پروش نوجوان دیندار
تحصن حامیان فلسطین در کنگره آمریکا در واکنش به سفر نتانیاهو
play_arrow
تحصن حامیان فلسطین در کنگره آمریکا در واکنش به سفر نتانیاهو
معنی اسم امیلیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم امیلیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
بازداشت معترضین به سفر نتانیاهو در کنگره آمریکا
play_arrow
بازداشت معترضین به سفر نتانیاهو در کنگره آمریکا
حضور هنرمندان و مردم در مراسم تشییع سعید راد
play_arrow
حضور هنرمندان و مردم در مراسم تشییع سعید راد
لگدهای وحشیانه پلیس فرودگاه منچستر با سر و صورت دو برادر مسلمان!
play_arrow
لگدهای وحشیانه پلیس فرودگاه منچستر با سر و صورت دو برادر مسلمان!