آشنایی با مباحث نظریه بازیها در روابط بین الملل
مقدمه:
برخي از کتابهايي که در زمينه ي نظريه بازي ها وجود دارد شامل :
-((نظريه بازي و رفتار اقتصادي)) جان فون نيومان و اسکار مورگنسترن
-((کاربرد نظريه بازي)) مارتين شوبيک
-((بازي ها براي جامعه،کار و جنگ)) مارتين شوبيک
-((تئوري بازي ها وتعادل قدرت)) هريسون واگنر
نظريه بازي ها و بررسي پديده هاي سياسي:
افراد مي توانند در موقعيت هاي منازعاتي، به نحو غير عقلايي و هيجاني عمل کنند. ولي نظريه پردازان بازي ها معتقدند که افرادي که در بازي شرکت مي کنند با محاسبه گرايي عقلاني و با حدس زدن اقدامات طرف مقابل خود عمل کرده و سعي مي کنند که از طرف مقابل امتياز کسب کنند.
روابط بين الملل به عنوان بازي مرکب از تعارض و همکاري
جوزف فرانکل اعتقاد دارد که به طور مثال روابط فرانسه با آلمان از يک بازي با حاصل جمع صفر در اوايل دوران پس از جنگ ، يعني در هنگامي که فرانسه مي خواست آلمان ها را زير دست نگه دارد در داخل جوامع اروپايي به يک بازي با حاصل جمع متغير تحول يافت که در آن همکاري باعث تغيير سرشت رقابت آميز بازي و افزايش سريع پرداختها براي هر دو طرف شد.
هرسيون واگنر با مبدأ قرار دادن ويليام رايکردائر بر اينکه نظام هاي بين المللي ذاتاً بي ثباتند به تجزيه و تحليل توازن قدرت در داخل چارچوب نظريه بازي ها پرداخته است.
ويژگي هرج و مرج گونه نظام بين الملل، اين نظام را واجد خصيصه اساسي يک بازي چند نفره با حاصل جمع غير صفر يعني فقدان يک مرجع مرکزي که قادر به تعريف اهداف مشترک و تنظيم انتخابهاي بازيکنان باشد نموده است. هردولت بازيکن براي خويشتن لوازم بقا، منافع حياتي شخصي و سياستهايي را که موجب تقويت رفاه خود آن دولت مي شود تعيين ميکند. گاه محاسبات منافع ملي ايجاد مي کند که دولتهاي بازيکن، خواه دو، چند، بسياري يا قريب به اتفاق آنها با اتخاذ ديدگاه پيشبرد منافع متقابل، براي همکاري هم وعده شوند اينواقعيت به تبيين هر چند ناقص علت وجود پديده هايي نظير حقوق بين الملل عرفي، معاهدات کمک مي کند اما در يک نظام فاقد مرجع فائقه مرکزي که هيچ مکانيسمي براي به اجرا گذاشتن « قواعد» وجود ندارد نميتوان وعده هاي دولت ها را واجد قدرت الزامي مطلق دانست.
ترديدي نيست که در دوران سلاح هسته اي، تأکيد بر عنصر نفع مشترک و همکاري تلويحي براي پرهيز از جنگ عمومي به اميد آنکه کفه ي اين عناصر بر عنصر منافع واگر و تعارضات سنگيني کند شديداً لازم و مطلوب است. اما شايد نياز معقول به تخفيف زياده روي هاي خطرناک در عرصه منازعات ايدئولوژيک بين المللي برخي از تحليل گران را به نا ديده گرفتن اختلاف اساسي ميان بايد و هست سوق داده باشد. اگر رهبران سياسي تمام قدرتهاي عمده متقاعد مي شوند که سياست بين الملل دردوران سلاح هسته اي يک بازي با حاصل جمع غير صفر است هدايت و اداره بين الملل احتمالاً کنترل شده تر ميگرديد.
مي توانيم بگوئيم که سياست بين الملل براي اغلب « بازيکنان» يک بازي با حاصل جمع غير صفر است زيرا معمولاً دولتها گرايش به آن دارند که در فرآيندهاي تصميم گيري خود، در محدوده عقلانيت عمل کنند.
اما در هر دوراني ممکن است رقباي سياسي استراتژيکي وجود داشته باشند که رويارويي با يکديگر را واجد برخي ويژگي هاي يک بازي دو نفره با حاصل جمع صفر بدانند. اگر افراد و گروه ها در يک کشور کراراً به نحوي سخن گويند که گويا رابطه ي دو جانبه، يک بازي با حاصل جمع صفر است هتمايان آنها در کشور دوم نيز دير يا زود همان شيوه را در پيش خواهند گرفت . اگر گروهي که واجد سمت گيري ايدئولوژيک است و منازعه را نوعي بازي با حاصل جمع صفر مي بيند کنترل حکومت را به دست گيرد ممکن است آن منازعه به راستي به يک بازي با حاصل جمع صفر مبدل شود.
روابط بين الملل محدوديت نظريه بازي
به طورمثال جنگ جهاني دوم ميان آلمان و قدرتهاي متفق، تسليم بي قيد و شرط آلمان براي آلمان يک بازي با حاصل جمع صفر بود ولي مردم آلمان مي توانستند پس از تسليم بي قيد و شرط کشورشان باز هم به عنوان يک ملت به حيات خود ادامه دهند.
تفاوت ميان يک بازي با حاصل جمع صفر و يک بازي با حاصل جمع غير صفر به اين بستگي ندارد که يک بازي به نحوي مفهوم بندي شده باشد که يک طرف لزوماً از بين رود و طرف ديگر باقي بماند. صفر بودن حاصل جمع صرفاً بودن يا باختن بستگي دارد و نه لزوماً به بقا يا فناي بازيکنان به طور مثال در منازعه بين هند و پاکستان بر سر کشمير را درنظر مي گيريم . پرداخت اين بازي با حاصل جمع صفر کنترل بر اين منطقه است مادام که هند کنترل آن ا در دست دارد پاکستان از آن محروم است ولي ممکن است وضعيت حالت معکوس پيدا کند.
تکرار تاريخي يک بازي با حاصل جمع صفر ميان دو دولت بر سر کنترل يک منطقه مورد منازعه، ممکن است هيجانات سياسي را تا مرحله اي بالا برد که امر مورد منازعه بسيار بيشتر از هدف اوليه ارزش يابد و تماميت فيزيکي بازيکنان را در بر گيرد.
کنث روي به بررسي اين مسأله پرداخته که دولتها براي تدريج همکاري در ميان خود چه استراتژي هايي مي توانند اختيار کند. او در يافته که ساختار پرداختها يعني مزاياي همکاري متقابل در مقايسه با مزاياي عدم همکاري متقابل و مزاياي عدم همکاري يک جانبه در مقايسه با مزاياي همکاري يک جانبه براي تجزيه و تحليل مسايل داراي اهميت است.
در تحليل نهايي درک بازي سياست بين الملل با تمام پيچيدگي هايش چه براي ذهن بشر و چه براي بزرگترين ماشين هاي محاسبه گر بي نهايت دشوار و شايد حتي غير ممکن است مثلاً رابطه 3 جانبه آمريکا، شوروي و جمهوري خلق چين، کنش و واکنش هاي متقابل اين سه قدرت از کنش و واکنش هاي آنها با اروپاي غربي، اروپاي شرقي، ژاپن، غير ممکن است با اين وجود باز هم مي توان آن را ابزار سودمندي براي طرح فرضيه هايي دانست که ممکن است موجب روشن تر شدن مطالعه ي گزينه هاي استراتژيکي شوند که پيش روي تصميم گيرندگان سياست خارجي قرار دارد.
نظريه چانه زني شلينگ
پس شلينگ علاقه مند به مسائلي نظير اداره ي مذاکرات ، حفظ باز دارندگي قابل اعتماد ، اجراي وعده ها و وعيدها، لاف زني و کنترل تسليحات است او معتقد است که غالب موقعيت هاي استراتژيک بين االمللي هيچ مناسبتي با مفهوم بازي هاي با حاصل جمع صفر ندارد. از ديد وي دو ابر قدرت نمي توانند به طور عقلايي خود را در يک رقابت با حاصل جمع صفر درگير ببينند که به جنگ هسته اي مي انجامد حساب نهايي امتيازات در چنين بازي يي به احتمال بسيار نه صفر بلکه منهاي دو ( منهاي دو ابر قدرت) خواهد بود. او کمتر به کاربرد خشونت معتقد است و بيشتر متوجه مسئله ي تهديد به خشونت به عنوان ابزار تأثير گذاري بر رفتار طرف مقابل است.
شلينگ توجه خويش را بر پديده اي متمرکز ساخته است که گاه رابطه ي « دشمني محدود» يا « نظريه شراکت لرزان يا دشمني ناکامل» خوانده مي شود. اين مفهوم حکايت از وضعيتي دارد که طي آن طرف هاي يک منازعه عليرغم مخالفت استراتژيکي که با هم دارند قائل به نوعي حداقل منافع مشترک، و لو در حد پرهيز از فناي دو جانبه مي باشند. حتي وقتي طرف هاي درگيري بنا به دلايلي نمي توانند با يکديگر ارتباط مستقيم يا آشکار داشته باشند باز هم مي توانند با ثابت ماندن بر روي نکات بر جسته مورد علاقه ي مشترک حرکت هاي خويش را با هم هماهنگ کنند. مثلاً اگر يک زن و شوهر را در يک فروشگاه بزرگ چند طبقه از هم جدا کنيم هر يک ممکن است بکوشد محلي را حدس بزند که ديگري اگر با وي قرار ملاقات داشت با بيشترين احتمال به آن جا مي رفت.
وي بازي با حاصل جمع صفر را البته به عنوان نقطه عزيمت تحليل واقع بينانه ي استراتژيک بلکه به عنوان حد نهايي منازعه ي محض و خالص در يک سر طيف قرار مي دهد و در سر ديگر آن « تشريک مساعي محض» را جاي مي دهد که در آن هيچ گونه منافع واگرايي وجود ندارد زيرا در اين بازي بازيکنان همواره به اتفاق هم مي برند يا مي بازند . شلينگ اساساً به وضعيت هايي علاقه مند است که ميان اين دو حد قرار دارند يعني چانه زني ها يا بازي هاي « با انگيزه هاي مرکبي» که هم عنصر تعارض و هم عنصر وابستگي متقابل، هم واگرايي و هم گرايي منافع هم پنهان کاري و هم آشکار سازي را در بر دارند و خودش آن را مارپيچ تصاعدي انتظارت متقابل» مي نامد.
شلينگ همواره تکرار مي کند که هدف عمده در چانه زني براي هر طرف اين است که تعهدات و پاي بندي ها، وعده و وعيدهاي خود را چنان در چشم طرف ديگر معتبر جلوه دهد که از ديد او نوعي لاف زني به نظر نرسند. اگر رقيب شما بپندارد که شما راهي براي عقب شنيني خويش باز گذاشته ايد نه تعهدات و نه تهديدات شما را جدي نخواهد گرفت.
شبيه سازي در روابط بين الملل
بزرگترين فايده اين فنون در زمينه آموزش است. در شبيه سازي بين الملل که از سوي هاروارد گستکوف به عنوان يک ابزار آموزشي ايجاد شد شرکت کنندگان در آزمايش، نقش تصميم گيرندگان اصلي سياست داخلي و خارجي پنج يا شش دولت خيالي را به اجرا مي گذارند. بازيکنان با مطالعه ي سوابق مستند درباره نقش هاي خود و وضعيت کشورهاي خويش کسب اطلاعات مي کنند آنان بازي را هم با مد نظر قرار دادن قواعد آن و بيش از آن به اجرا گذاشتن خود بازي مي آموزند ويژگي اين بازي نيز مانند اکثريت عظيم بازي هاي سياسي محدوديت زماني است. به طور مثال چند ساعت بازي، به جاي يک ماه و يا يک سال واقعي گرفته مي شود. اهداف اصلي مي تواند در ابتدا مشخص شود و يا آنکه در جريان پيشرفت بازي توسط خود بازيکنان تعيين گردد.
شبيه سازي به عنوان ابزار آموزش
بازي ها فرصتي براي دانشجويان فراهم مي آورند تا معرفت نظري حاصل از مطالعه، سخنراني ها و ساير منابع را به آزمون بکشند، دانشجويان را در برابر فشارهاي ملموسي که بر سياستگذاران وارد مي شود بن بست هايي که رودرروي آنان قرار مي گيرد و تنگناهايي که محدوديت منابع براي آنها به وجود مي آورد قرار مي دهند، دانشجو را قادر مي سازد تا تجربه ي تصميم گيري در يک بافت گروهي را به دست آورد، اما شبيه سازي به عنوان يک ابزار آموزشي منتقدان خاص خود را دارد. دانشجويان به ندرت اطلاعات کافي در مورد جهان واقعي سياست يا نقش هايي که بايد ايفا کنند دارند تا بتوانند « حتي به طور تقريبي همچون سياستمداران واقعي در جريان به کار انداختن نهادها و ماشين سياسي خويش» عمل کنند.
بازي سازي و علوم سياستگذاري
شرکت کنندگان در اين بازي ها دريافتند که با شرکت در يک آزمايش بازي سازي ناظر بر يک معضل حاد بين المللي، بصيرتي نو درباره پيچيدگي هاي موقعيت ها، چرخش هاي غير منتظره اي که ممکن است در سير حوادث رخ دهد به دست نيافته اند.
بازي سازي و نظريه پردازي
منبع : نظريه متعارض در روابط بين الملل / جيمز دوئرتي، رابرت فالتر گراف؛ ترجمه عليرضا طيب و وحيد بزرگي- تهران : قومس، 1384.
برگرفته از مقاله نظريه بازي ها، بازي سازي، شبيه سازي و چانه زني / خلاصه درسي از نظريه هاي روابط بينالملل / تهيه و تنظيم: خانم مليحه رمضاني / دانشجوي کارشناسي ارشد علوم سياسي / تاريخ 7 آذر 1387
اخذ شده از سایت : http://shooan.blogfa.com/post-82.aspx
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : mmaaam