نویسنده : راضیه خاقانی آور
چكيده
مقدمه
دلايل مشروعيت ايثار و شهادت:
الف. آيات قرآن
در اين آيه از معامله ي گروهي از مؤمنان با خدا سخن گفته شده كه "جان و مال خود را به خدا تقديم مي كنند و در مقابل بهشت جاويدان الهي را دريافت مي كنند" "در راه خدا مي جنگند، مي كشند و كشته مي شوند" اين دو تعبير وعنوان، شامل هر دو گروهي كه در سطرهاي پيشين معرفي كرديم، مي شود؛ هم كسي كه به قصد قربت به ميدان جهاد و شهادت قدم مي گذارد و به دست دشمن شهيد مي شود و هم كسي كه با همين انگيزه به مصاف با دشمن مي رود و براي نابودي جمعي از دشمنان اقدامي مي كند كه خودش هم در ضمن كشته مي شود. هر دو با خداوند عقدي منعقد مي كنند تا بر اساس آن جان و مال خود را با بهشت ابدي معامله كنند. بلكه مي توان صدق مفهوم» اشتراء «به معناي خريد جان و مال مؤمن توسط خداوند در برابربهشت( بروجردي ،سيد ابراهيم ،تفسيرجامع ، تهران: انتشارات صدر، چاپ سوم ، 1341 ش، ج 3، ص210 )را در عمليات استشهادي روشن تر يافت. چون حقيقتاً جانش را به خدا مي فروشد." و من الناس من يشري نفسه ابتغاء الله و الله رؤوف بالعباد ) "بقره/ 2-7 (
اين آيه نيز شبيه آيه ي قبلي است كه بعضي از انسان ها براي رضايت الهي جان خود را فدا مي كنند و به او واگذار مي نمايند.
"جاهدوا باموالكم و انفسكم في سبيل الله ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون" )توبه/ 41 (
در اين آيه به همه ي مردم دستور مي دهد كه با اموال و جان هاي خودتان در راه خدا جهاد كنيد كه خير شما درآن است" "جهاد با مال و جان" نيز عنواني است كه بر هر دو گروه ياد شده، منطبق است. كسي كه به عمليات شهادت طلبانه اقدام مي كند، حقيقتاً در راه خدا مجاهده مي كند؛ هم انگيزه اش الهي است و هم هدفش ضربه زدن به دشمنان خدا و ياري دين اوست. اطلاق لفظ جهاد في سبيل الله شامل چنين فردي هم مي شود .
"ما كان لاهل المدينه و من حولهم من الاعراب ان يتخلفوا عن رسول الله و لا يرغبوا بانفسهم عن نفسه ذلك بانهم لا يصيبهم ظما و لا نصب و لا مخمصه في سبيل الله و لا يطئون موطئاً يغيظ الكفار و لا ينالون من عدو نيلا الا كتب لهم به عمل صالح ان الله لا يضيع اجر المحسنين" ( توبه/ 12 )
در اين آيه ي مباركه از اين كه مسلمانان از دستور رسول خدا سرپيچي نموده و براي حفظ جان خود پيامبر را حمايت نكنند و بدين وسيله از جان آن حضرت چشم بپوشند، اظهار ناخشنودي شده و آن را زيبنده ي مسلمانان ندانسته است. سپس از پاداشي كه از ره گذر تحمل تشنگي، خستگي و گرسنگي درراه خدا ومقاومت دربرابر ضربات دشمن نصيب مسلمانان خواهد شد، سخن مي گويد. بديهي است وقتي كه مسلمانان مجاز نباشند براي حفظ جان خود، از جان پيامبر كه در معرض خطر قرار مي گيرد، بگذرند و موظف باشند براي حمايت از پيامبر فداكاري نموده و از جان خود بگذرند و مشكلات را تحمل نمايند، به طريق اولي چنين وظيفه اي را در راه حفظ دين و حمايت از راه و رسم پيامبر و هدف آن حضرت بر عهده دارند. پس جانبازي در راه دين خدا نه تنها مانعي ندارد، بلكه وظيفه ي مسلمانان بوده و از بهترين اعمال به شمار مي رود و يكي ازمصاديق بارز جانبازي درراه دين خدا انجام »عمليات استشهادي« براي ضربه زدن به دشمنان است. (بروجردي، همان، ص 222 )
»واعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخيل ترهبون به عدوالله و عدوكم ) « انفال/6 (
اين آيه به مسلمانان امر مي كند كه هر قدر توان داريد، ازنيروي انساني و ادوات جنگي تدارك ببينيد كه در برابر مشركان همواره مهيا باشيد( قرشي، سيدعلي اكبر، قاموس قرآن، دارالكتب الاسلاميه ، چاپ چهارم، 1371 ش، ج 1، ص49 ). دربعضي از روايات را توان تيراندازي و در بعضي ديگر دژهاي مستحكم معنا كرده اند (همان). در بعضي ديگر با رنگ سياه خضاب كردن محاسن معنا كرده اند( همان، ص50 ( روشن است كه روايات بيانگر بعضي از مصاديق» قوه« است كه متناسب با عصر نزول آيه مي باشد. "ترهبون به عدو الله و عدوكم" به منزله علت اين دستور يعني به منظور ترساندن دشمنان خدا و دشمنان خود هميشه آماده باشيد برخي از فقهاء نتيجه گرفته اند كه هر چه، به آن ترساندن حاصل شود، خوب است. (مجمع البيان في تفسير القرآن، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1379 ق، جلد پنجم ) .
نتيجه آنكه، عناويني كه در آيات ياد شده مطرح است و درباره ي مجاهدان راه خدا به كار رفته مانند »جهاد با جان«، »معامله با خدا و خريدن بهشت و رضاي الهي دربرابر بذل جان« ، » آمادگي نظامي به منظور ايجاد رعب در دل دشمن« ،»ضرورت فداكاري وجان بازي در راه حمايت از پيامبر و دين خدا « همگي درباره ي كساني كه با قصد قربت مقابله با دشمنان دين خدا به عمليات استشهادي اقدام مي كنند، صادق است.
ب) روايات
اولياي دين نه تنها مردم را به دفاع از ايمان و اعتقاد و ارزش هاي ديني دعوت مي كردند، بلكه دفاع از جان و مال و ناموس را نيز لازم شمرده و حتي استقبال از خطر جاني را در راه دفاع از جان و ناموس و جان نزديكان نيكو شمرده و كسي را كه در اين عرصه كشته شود، شهيد خوانده اند »من قتل دون عياله فهو شهيد، من قتل دون ماله فهو بمنزله الشهيد « (همان، ج 15 ،ص121-122 )
از امام رضا(ع) سؤال كردند كسي كه در سفراهل وعيالش را به همراه دارد و عده اي به آنان طمع مي كنند، آيا بايد در دفاع از آنان بايستد هر چند بترسد كه به قيمت جانش تمام شود؟ حضرت فرمود: بله بايد بايستد و دفاع كند(همان، ج 15 ،ص 122 (
دسته ي ديگر احاديثي است كه از عشق وعلاقه ي اولياي الهي به شهادت سخن مي گويد از رسول خدا)ص( نقل شده كه فرمودند: »و الذي نفسي بيده لوددت اني اقتل في سبيل الله ثم احيا فاقتل ثم احيا فاقتل« قسم به كسي كه جانم در دست اوست، دوست داشتم كه در راه خدا كشته شوم، سپس زنده گردم، دوباره كشته شوم، بار ديگر زنده شوم و مجدداً كشته شوم. چه اين كه ازامام علي)ع(نيز نقل شده كه حضرت عشق و علاقه ي خود را به مرگ و شهادت بيش از علاقه ي كودك شيرخوار به پستان مادر توصيف نموده است:
» و الله لابن ابي طالب آنس بالموت من الطفل بثدي امه « ( نهج البلاغه، خطبة 5 )
شبيه اين جملات ازائمه واولياي ديگر نيزنقل شده است. امام حسين (ع) علاقه خود به شهادت را در قالب اين بيت ابراز فرمودند» :و ان يكن الابدان للموت انشئت فقتل امريء بالسيف في الله اجمل« اگر بدنها براي مرگ آفريده شده، پس كشته شدن انسان با شمشيردر راه خدا، بهتر و زيباتراست. شبيه اين جملات توسط اهل بيت و ياران امام حسين )ع( درشب عاشورا نيز ابراز شد. هنگامي كه امام بيعت خود را از اصحاب خود برداشت، يكي پس از ديگري با بيان جملاتي كه ازعشق به شهادت ناشي مي شد، به حضرتش ابراز وفاداري كردند. فرزندان عقيل از اين كه امام را در برابر دشمن تنها بگذارند، تبرّي جسته واظهار داشتند: »به خدا سوگند چنين نمي كنيم، جان و مال و خانواده ي خود را فداي تو مي كنيم و به همراه تو با دشمن مي جنگيم تا كشته شويم«. مسلم بن عوسجه نيز گفت» : هرگز از تو جدا نمي شوم، حتي اگر سلاح جنگي در اختيار نداشته باشم، دشمن را با سنگ مورد حمله قرار مي دهم تا با تو كشته شوم.« سعيد بن عبدالله حنفي نيز گفت: »به خدا سوگند اگر بدانم كه كشته مي شوم، سپس زنده مي گردم، آن گاه زنده زنده مرا مي سوزانند و خاكسترم را بر باد مي دهند، و هفتاد مرتبه اين حادثه تكرار مي شود، هرگز از تو جدا نمي شوم تا در راه تو كشته شوم، چرا چنين نكنم، در حالي كه يك مرتبه كشته خواهم شد و به كرامت ابدي خواهم رسيد.« ديگر اصحاب و اهل بيت آن حضرت نيزسخناني شبيه به آن را ابراز كردند(همان،ص 441 ). در روز عاشورا نيز با عمل خويش گفتار خود را مبني بر عشق به شهادت به اثبات رساندند.
مشروعيت ايثار و شهادت در آيين تشيع و سيرة امامان (ع) :
علي(ع) به نقل يكي از مورخان اهل سنت مي فرمايد: در جنگ احد وقتي شايعه ي قتل رسول خدا(ص) پيچيد من كه مطمئن بودم پيامبر از جنگ نمي گريزد، هنگامي كه او را در جمع كشتگان نيافتم، فكر كردم شايد خداوند به خاطر رفتار ما او را به آسمان برده باشد، لذا تصميم گرفتم به جنگ ادامه دهم تا به شهادت برسم. غلاف شمشيرم را شكستم و شروع به جنگ كردم. دشمن كه مرا اين گونه مصمم ديد، راه مقابلم را گشود، ناگاه چشمم به رسول خدا افتاد كه روبه رويم ايستاده، فرمود: يا علي! تو چرا فرار نمي كني؟ عرض كردم: كجا روم و شما را تنها بگذارم، به خدا قسم از شما جدا نخواهم شد تا كشته شوم يا خدا تو را پيروز گرداند (طبري، ج4 ،514). درهمين جنگ بود كه شمشير آن حضرت شكست و پيامبر شمشير خود» ذوالفقار« را به علي داد و جمله معروف »لا فتي الا علي و لا سيف الا ذوالفقار «ميان زمين و آسمان ندا داده شد.( مجلسي،علامه محمد باقر ، مجموعه رسايل اعتقادي، به كوشش سيد مهدي رجائي ، مشهد : بنياد پژوهش هاي اسلامي 1368 ش،ص 87)
وقتي آيه ي مباركه »أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا آمنّا و هم لا يفتنون «(عنكبوت /1) نازل شد، از آن حضرت نقل شده كه مي دانستم در زمان رسول خدا فتنه اي رخ نخواهد داد و اين فتنه مربوط به بعد از وفات پيامبراست. درباره ي فتنه ازآن حضرت سؤال كردم وتوضيحاتي به من داد.عرض كردم: آيا شما درجنگ احد به من نويد شهادت نداديد؟ آيا من بايد زنده باشم و منتظرآن فتنه باشم؟ فرمود : تو آن زمان را درك خواهي كرد ولي پس از آن به فيض عظيم شهادت نايل خواهي شد(نهج البلاغه، خطبة156 (
ايثارگري هاي پيامبرعظيم الشأن اسلام)ص(وياران باوفايش، ايثارگري هاي حضرت سيدالشهداء)ع( و حضرت عباس)ع( درنهضت عاشورا، ايثارگري هاي ملت قهرمان ايران در دفاع مقدس، از نمونه هاي ايثار و جهاد هستند. همان طوركه خداوند درآيه 95 سوره نساء از منزلت ايثار و جهاد خبر مي دهد. »از خودگذشتگي، ايثارها و نثارهايي كه مسلمين در جنگ هاي صدر اسلام از خود نشان مي دادند، همگي برخاسته از تنبه و توجه آنان به جايگاه جهاد بوده است مطرح بودن عنوان بدريون ) كساني كه در اولين جنگ رسمي اسلام يعني بدر، شركت كرده بودند( به عنوان يكي از ملاك ها و معيارهاي فضيلت نيز ناشي از همين تنبه و توجه بوده است«. ايثار و شهادت، يكي از جلوه هاي با شكوه ايثار است كه در فرهنگ اسلامي ) به ويژه تشيع( جايگاه رفيعي دارد . و همواره در طول تاريخ بشريت، بستر صعود و تعالي انسان هاي بزرگي را فراهم كرده است. شهادت، اين مرگ پر افتخار، آرزوي ديرينه هر مؤمن راستين و پلكان شهود هر عارف مخلصي است . مولاي متقيان حضرت علي (ع) كه شهادتش، جهان را منقلب كرد، شهادت را چنين توصيف كرده است: »بهترين مرگ ها، كشته شدن در راه خدا است، قسم به آن كسي كه جان پسر ابي طالب در دست اوست، هزارضربه شمشير برمن آسان تر است، تا مرگ دربستردرغير طاعت پروردگار« )كتاني ،سليمان ،امام علي (ع ) پيشوا و پشتيبان ،ترجمه ونگارش سيد جواد هشترودي ، قم : موسسه انتشارات رسالت ،چاپ دوم ، 1355 ، ص 58) ايثار و زهد آنچه زاهد را به اين مقام رسانده، ايثار است. ايثار زاهد، از آن جا قابل تأمل است كه بر مبناي اخلاص بنا گرديده است. »زاهد از آن جهت ساده و بي تكلف و در كمال قناعت زندگي مي كند و برخود تنگ مي گيرد كه ديگران را به آسايش برساند. او آن چه دارد به نيازمندان مي بخشد زيرا قلب درد آشناي او آنگاه به نعمت هاي جهان دست مي يازد كه انسان نيازمندي نباشد. او از اين كه نيازمندان را بخوراند و بپوشاند و به آنان آسايش برساند بيش از آن لذت مي برد كه خود بخورد و بپوشد واستراحت كند. او محروميت و گرسنگي و رنج و درد را از آن جهت تحمل مي كند كه ديگران برخوردار و بي دردسر زندگي كنند« ايثار و كرامت يكي از فضائل اخلاقي است كه فرد ايثارگر، شرايط احراز چنين فضيلتي را نصيب خويش مي سازد. استاد علامه »جوادي آملي« در تعريف» كريم« مي گويد: »روح بزرگوار و منزه از هر پستي را كريم گويند «ومولاي متقيان حضرت علي(ع) مي فرمايد: » الكرم اليثار العرض علي المال: يعني كريم با مال، ايثار آبرو مي كند«. ايثار و گذشت راهي است كه چه زن و چه مرد، مي توانند با طي آن، به كرامت برسند، پس اين راه، راهي است پيمودني. اگر كسي به مرز كرامت رسيد، عبادت هاي او هم، رنگ ديگر پيدا مي كند و روحاً كريم مي شود . ايثار و آبرو انسان هاي ايثارگر،نه تنها جان و مال ،بلكه آبروي خويش را در راه پاسداري و صيانت از عقيده گرو مي گذارند. اين ايثار به افراد به خصوصي نيز تعلق مي گيرد و براساس ميثاقي به وجود مي آيد كه ايثارگر، با خود و خداي خود بسته است. )يوسفي، عليرضا، ايثار،انتشارات حسين (ع ) ، 1382 ش ، ج 1، ص 122 ) ايثار در قرآن و كلام معصومين(ع) ، اصلي قرآني است كه علاوه بر چند آيه معروفي كه در اين باره گفته شده است، مصاديقي از آن در جاي جاي قرآن به چشم مي خورد. آياتي مثل»: و يطعمون الطعام علي حبه مسكينا و يتيما و اسيرا: « »وغذاي خود را با اين كه علاقه ونيازدارند، به مسكين و يتيم واسيرمي دهند.« در اين آيات، اشاره مستقيمي به ايثار نگرديده، اما به ملاك هايي كه ايثارازآنها برخوردار است، توجهي جدي به عمل آمده، ملاك هايي چون » دوست داشتني ترين چيز يا طعام براي بخشش. «انسان ها در ايثارقرآني، بر سر دو راهي انتخاب قرار دارند، آناني كه آخرت را بر دنيا ترجيح مي دهند، »ايثار مثبت «وكساني كه حيات دنيوي را بر آخرت، بر مي گزينند، به »ايثار منفي « دست مي زنند. بدين لحاظ، ايثاردرقرآن، به دو گونه »مثبت « و»منفي « بيان مي شود . معروف ترين آيه» ايثار مثبت« كه اصولاً به» آيه ايثار« شهرت دارد، آيه 9 سوره شريفه حشر است« (يوسفي ،همان، ص 128) كه مي فرمايد» : و يؤثرون علي انفسهم و لوكان بهم خصاصه « يعني: »وآنان را بر خودشان بر مي گزينند هر چند بدان محتاج باشند«. نظرهاي مختلفي نيزدر شأن نزول اين آيه نقل شده است: گروهي آن را به سبب ايثار »انصار «بر »مهاجران « مي دانند. عده اي آن را به حضرت علي)ع( و حضرت فاطمه(س) نسبت مي دهند، و برخي آن را مربوط به جنگ احد مي دانند. علامه طباطبايي، درباره تعدد اين روايات معتقد است» : ظاهراً همه اين روايات ازباب تطبيق آيه بر يك واقعه و داستان بوده، نه اين كه آيه تنها درباره فلان قصه نازل شده باشد.« به نظر مي رسد ، شأن نزول آيه ي ايثار، وجود مبارك حضرت علي (ع( است كه در كتب مختلفي بدان اشاره شده و مورد بحث قرارگرفته است. آيه 16 سوره شريفه »اعلي« به ايثار منفي پرداخته است. » تؤثرون الحياة الدنيا« يعني » شما زندگي دنيا را برآخرت ترجيح مي دهيد .«در ايثار منفي، برگزيدن دنيا به سبب زشتي ها، فناپذيري و اين كه انسان ها را به سوي سعادت راهنمايي نمي كند، مورد سرزنش قرار مي گيرد وگرنه، همه دنيا، زشتي و پليدي نيست. همين مفهوم در آيه38 شريفه» نازعات« و آيه 107 سوره شريفه »نحل « نيز بيان گرديده است . آنچه از منابع حديث شيعي از ايثار گفته شده صفات عالي انساني و برتري هايي است كه »ايثارگر« نسبت به سايرين دارد. امام باقر(ع) افراد ايثارگر را جزء آن سه گروهي مي دانند كه وارد بهشت خدا مي شوند. اميرالمؤمنين(ع) در»غررالحكم«صفات بي شماري براي ايثار و ايثارگر بيان مي كند، از جمله» : الايثار غاية الاحسان« ، يعني » ايثار، اوج نيكوكاري است .« » ايثار جان و مال براي سلامت دين «از جمله اموري است كه در احاديث ما بدان پرداخته شده است. (برازش ،عليرضا، مجموعه موضوعي نهج البلاغه و غررالحكم ، انتشارات ميقات ، 1361 ش، ج 1، ص 311 ) پيامبر اسلام(ص) از ايثار، به عنوان زبور پارسايي ياد مي كند. همچنين امام علي(ع) ايثار نفس را برمبناي صبر، توصيه مي فرمايد. در نهج البلاغه، مانند قرآن، به دو ايثار منفي و مثبت اشاره شده است. انسان هايي كه دنيا را بر آخرت ترجيح مي دهند، ايثار منفي، و آنان كه آخرت را بر دنيا برمي گزينند ايثار مثبت مي كنند. نمونه اي از» ايثار منفي « را در خطبه 110 و» ايثار مثبت« را در نامه 53 ، نهج البلاغه مي توان ملاحظه كرد. امام سجاد(ع)، در صحيفه سجاديه، از خداوند پوزش مي طلبد از اين كه اگر بينوايي از او چيزي خواسته و بر آن ايثار نكرده باشد. ايثار در زندگاني پيامبر(ص) وائمه طاهرين(ع) در وجود پيامبرعظيم الشأن اسلام(ص) سجاياي تمامي انبياء واولياء جمع است. حضرت محمد (ص) در قرآن كريم، اسوه حسنه، و در نزد عرفا، سروركائنات خوانده مي شود. )سيري در سيره نبوي ، انتشارات صدرا ، چاپ دوم ، 1354 ش ، ص 281) پيامبر گرامي اسلام(ص) رسالتي توأم با ايثار، پايداري و ايمان و يقين داشت؛ زيرا از ايمان و يقين نهفته در ضميرهمه بندگان خدا با خبر است . در زندگي پيامبر (ص)، ايثار حضرت خديجه(س) همسر باوفايش، در راه تبليغ و ترويج دين مبين اسلام، اهميت خاصي دارد. يكي از بزرگ ترين اهداف ائمه طاهرين(ع) »ايثار« بوده است. » ائمه طاهرين(ع) نور واحد هستند و هدف همه آنها يكي است، كه عبارت است از تلاش، كوشش، نثار و ايثار براي احياي دين و روشن نگه داشتن چراغ مكتب« اميرالمؤمنين علي(ع) به عنوان بزرگ ترين ايثارگر تاريخ، تا بدان جا پيش رفته كه آيه معروف ايثاردر شأن او و همسرش فاطمه(س) نازل شده است ، » ليله المبيت « يكي از نقاط درخشان ايثار حضرت علي)ع( است. امام حسن)ع( منبع لطف و سخا و كرم و مهرباني است. او همواره با ايثار مال، مستمندان را مي نوازد. در مكتب اباعبدالله)ع( بالاترين مراتب ايثار، تعريف شده است. در اين آيين، ايثار راهي است مقدس به سوي وصال معشوق. امام مهدي (عج ) در طول غيبت صغري- كه مردم در تنگدستي به سر مي بردند - از ايثار مال دريغ نمي ورزيدند. ياران ايشان از ايثارگراني هستند كه نويد حضور درخشان شان را ائمه پيشين داده بودند. در كتاب »كمال الدين و تمام النعمه« ازشيخ صدوق (قدس سره) از اين انسانهاي ايثارگر كه قلب هايي استوارتر از پاره هاي آهن دارند، به نيكي ياد شده است . در مكتب تشيع ايثار و شهادت تنها منحصر به مردان نبوده بلكه بانوان گرانقدر اسلام نيز در اين عرصه گامهاي بزرگي برداشتند. يكي از ويژگي هاي حضرت خديجه (س) اين بود كه بر اثر تدبير و كوشش در تجارت و امور اقتصادي، از ثروتمندان بي نظير عصر خود بود. او در راه تحقق آرمان هاي اسلام، همه ثروت خود را انفاق كرد، ثروت حضرت خديجه)س( براي پيشبرد اسلام، بسيار مفيد و مهم بود، تا آنجا كه پيامبر)ص(فرمود »: ما نفعني مال قط مثل ما نفعني مال خديجه:« » هيچ ثروتي هرگز مرا آن گونه سود نبخشيد كه ثروت خديجه(س) به من سود بخشيد.« حضرت فاطمه(س) فرزند بهترين بندگان خدا،وهمسر بزرگ ترين ايثارگر تاريخ، خود ميراث دار اين گوهر گرانبهاست . آنهايي كه زندگي سراسرعشق و ايثار اين بانوي بزرگ جهان اسلام را بررسي مي كنند،هنوز نتوانسته اند ابعاد مختلف ايثاردرزندگي پرافتخار او را به نگارش درآورند. از نمونه هاي ايثار اين بزرگ بانوي اسلام، مي توان ايثار در شب عروسي ايشان كه پيراهن نوي خود را به سائلي داد ونيز دستبند و پرده ي خانه خود را به فقرا ايثار كرد به خاطر آورد. حماسه كربلا، برآيندي است ازايثار وجانبازي زنان ومردان بزرگواري كه جز لبيك حسين)ع(چيز ديگري در سر ندارند. حضرت زينب)س( شيرزني است كه پس ازشهادت امام حسين)ع(، اين قافله عشق را رهبري كرد. كوفيان كه ايثار و شجاعت حضرت علي)ع( را مي شناختند اكنون دختر قهرمان او را مي ديدند كه با چنين پشتوانه اي رسالت خويش را به انجام مي رساند. پس از رسول گرامي اسلام)ص( فرهنگ متعالي» ايثار« در چهره هاي درخشان پيروان اسلام متبلور شد. ياسر و سميه كه پيامبر (ص) در مورد آنان فرمود» : اي آل ياسر! بردبار باشيد، وعدگاه شما بهشت است.« حمزه كه شهادتش در جنگ احد، پيامبر)ص( را سخت متأثر كرد. جعفر طيار، برادر رشيد حضرت علي)ع( كه همه چيزش را وقف اسلام كرده بود، در جنگ » موته « شركت كرد و با قطع هر دودستش، به جمع نوراني جانبازان اسلام پيوست. عمار، در دوران خلافت امير المؤمنين علي)ع( بود كه در ركاب آن حضرت با متجاوزان و پيمان شكنان جنگيد و عاقبت هم در همان جبهه شربت شهادت نوشيد. ابوذر يار باوفاي پيامبر)ص(، چهارمين يا پنجمين نفري است كه اسلام آورد ودر راه حفظ، ترويج و تبليغ آن، ازجان دست شست وعاقبت جان عزيزش را در اين راه، ايثار كرد. سلمان فارسي كه امام جعفر صادق )ع( ازرشادتها وايثارهاي اين يار صديق ووفادار پيامبر)ص ( بسيار ياد مي كرد، نيز از جمله اين بزرگان بود.
مولي علي عليه السلام براي افطار سه صاع جو از دوست يهودي خود كه در مدينه زندگي مي كرد، قرض گرفت و فاطمه زهرا (سلام اللَّه عليها) روز نخست يك صاع آن را آرد كرده وجهت افطار آماده نمود. در اين هنگام مسكيني وارد شد و آنها با آنكه خود به طعام نيازمند بودند، آن را به وي بخشيدند، شام دوم به هنگام افطار، يتيمي تقاضاي طعام نمود و سومين شب، اسيري كه كافر بود، تقاضاي طعام كرد، و آنها، اين يتيم و اسير را بر خود مقدم داشتند وصبح روز چهارم، چون پيامبر صلي اللَّه عليه وآله اهل بيت را در حال گرسنگي ديد، جبرائيل نازل شد وآيات سوره انسان را درباره اهل بيت عليهم السلام نازل كرد: (ويطْعمونَ الطَّعام علي حبه مسكيناً و يتيماً و أَسيراً، إِنَّما نُطْعمكُم لوجه اللّه لا نُرِيد منْكُم جزاء و لا شُكُوراً)؛ يعني آنان به نذر خود وفا كرده و طعامشان را به رغم علاقه اي كه به آن دارند، به مسكين، يتيم واسير مي بخشند و مي گويند شما را براي وجه خدا اطعام كرده، از شما پاداش و سپاس نمي خواهيم.(يوسفي، همان ، ص 150 ) اطعام افطار در سه روز متوالي، بدون شك يكي از برجست هترين مصاديق والگوهاي مشاركت اجتماعي است، نكته مهمتر، تعبير ومعنايي است كه اطعام كنندگان از رفتار خود دارند، آنها، عمل خود را بر محور خود يا منافع شخصي شان تبيين نمي كنند. بيان آنان در تبيين رفتار اين است : شما را به قصد وجه الهي اطعام كرديم و از شما هيچ جزا يا سپاسي نمي خواهيم. اين بيان الگو و اسوه اي از رفتار را نشان مي دهد كه در اوج ايثار وگذر از منافع مادي اقتصادي يا شئون و منزلت هاي اجتماعي است و بلكه در اوج گذر از خود مي باشد و در عين حال، ازبرجسته ترين مصاديق تعامل و مشاركت اجتماعي است .(يوسفي، همان ، ص 151( پيامبر(ص) با هجرت از مكه، جامعه مدني را تشكيل داد، در اين جامعه، انسانها گرگ هايي نيستند كه در يك محاسبه عقلاني ناگزير به همكاري و مشاركت با يكديگر تن دردهند . در اين جامعه، انسانها براي غلبه بر خود وگذر از خويشتن دنيوي، وبلكه خويشتن هاي محدود و مقيد به تعامل وهمكاري م يپردازند و در اين مسير از يكديگر سبقت مي گيرند . در فرهنگ اسلامي اين نوع از تعامل، نه تنها غيرعقلاني نيست بلكه در يك بستر ومسير كاملاً عقلاني شكل گرفته و تنظيم مي شد. عاقلانه ترين نوع رفتار در اين ميدان مربوط به كساني است كه در مسير ايثار و گذشت، از هستي و جان خود عبور كرده و به فيض شهادت نايل مي شوند. از رسول خدا صلي اللَّه عليه وآله درباره خصلتهاي شهيد روايت شده است كه با ريختن اولين قطره خون او بر زمين، همه گناهانش بخشيده مي شود و نظر به وجه اللَّه مي كند،(حر عاملي، همان، ص 160) اوهمچنين روايت شده است كه فوق هر نيكي نيكي اي است،تا آنجا كه انسان در راه خداوند كشته شود، برتر از آن نيكي نيست. (همان، ص 170(
مي توان گفت درقرآن تنها آيه اي كه در آن بر مقتول في سبيل الله» شهيد« اطلاق شده، اين آيه است : و من يطع الله و الرسول فاولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا.
جمهور مفسران فريقين در اين آيه »شهدا « را به مقتول في سبيل الله تفسير كرده اند. ازابن عباس نقل شده كه در آيه فوق از »النبيين « حضرت محمد (ص) اراده شده و مقصود از» الصديقين « حضرت علي و حضرت جعفر و حضرت حمزه و حضرت امام حسن و امام حسين عليهم السلام، هستند.(همان، ص181 (
امام حسين)ع( هنگام خروج از مدينه به بانگ بلند اعلام كرد كه هدف من از اين رستاخيز، نه بر پا ساختن آشوبي اجتماعي است و نه ادعاي قدرت و اكتسابي است؛ تنها مي باشد كه تمام هويت » امر به معروف و نهي ازمنكرواصلاح دين جدم« هدف من اسلامي جامعه درگرو آن است. (نجمي ، محمد صادق ، زمينه هاي اعتقادي ، سياسي و اجتماعي در نهضت عاشورا از ديدگاه حسين بن علي (ع) ، مجموعه مقالات كنگره بين المللي امام خميني و فرهنگ عاشورا، دفتر سوم، ص 355(
جايگاه ايثار و شهادت در مكتب تشيع:
شهادت نقش بسيار حساسي در تاريخ تشيع و امت شيعي دارد. اين امر از ابتداي ظهور شيعه تاكنون وجود داشته است. شايد به همين جهت بوده است كه بسياري از اسلام شناسان غير مسلمان، به علت تشويق شيعه به جهاد با جان جهت برقراري و دفاع از حق و حقيقت و به علت علاقه فراوان شيعيان براي استقرار عدل و ريشه كني ظلم و به علت فداكاري همه جانبه رهبران شيعي، شيعيان را فنائيك، و مكتب تشيع را بنيادگرا معرفي مي كنند. )عنايت، حميد،انديشه سياسي در اسلام معاصر، ترجمه بهاالدين خرمشاهي، تهران:انتشارات خوارزمي، 1362 ش،ص 312 )
عدالت در بسترسازي تحقق ايثارو شهادت در آيين شيعه نقش زيادي داشته است . از نظر شيعه احراز عدالت براي تصدي مسئوليت هاي اجتماعي مانند حكومت، امامت جمعه و جماعت، قضاوت و... لازم است. شيعيان، امامان معصوم(عليهم السلام) را بارزترين مصداق عدالت مي دانند. پذيرش اصل عدل، همواره زمينه ساز حركت هاي عدالت خواهانه در ميان شيعيان بوده است.
ايثار وشهادت به مفهوم گسترده ي آن)جان نثاري( ويژه ي مكاتب مذهبي و اديان و حتي اسلام و تشيع نيست. ولي آن اندازه ارج و اهميتي كه اسلام و به ويژه تشيع براي آن در دفاع از حق و حقيقت قائل است، در ساير بينش ها ديده نمي شود. چه آنكه شهادت نقش بسيار حساسي در تاريخ تشيع وتقويت و تثبيت مباني اين آئين الهي ازبدو ظهور تا مقطع كنوني ايفا نموده است.
نيم نگاهي به تاريخ صدراسلام و به ويژه دوران پس از رحلت پيامبر كه در بر دارنده ي بزرگترين حادثه ي شهادت طلبانه در پهنه ي تاريخ اسلام است، كاربرد و كارآمدي شناخت ايثار و شهادت را به تصوير مي كشد: پس از شهادت امام علي (ع) كه خلافت اسلامي و پايگاه تربيت انساني به دست كساني چون معاويه بن ابي سفيان افتاد و حيله هاي مشهور عمروعاص در كنار اموال سرشار معاويه كارگر افتاد و خلقي بسيار را فريفت، تنها وظيفه اين بود كه به هر وسيله ي ممكن، حيله ها نمايانده وخيانت ها شناسانده شوند و سلطنت شوم اموي و دستگاه پليد معاويه رسوا گردد. امام حسن)ع( با سنجش دقيق اوضاع به اين نتيجه رسيد كه از قيام و نهضت در آن مقطع زمان خود داري كند چه آنكه فداكاري و حتي شهادت او آنچنان تاثيري در پيروزي وغلبه» حقيقت مغلوب« بر»فريب غالب« نداشت. )مطهري ، مرتضي ، حماسه حسيني، انتشارات صدرا، ج 2، چاپ چهارم، 1366 ش، ص 98) زيرا شهادت نيز مانند بسياري از پديده ها، زمينه ي مساعد مي خواهد تا بتواند از قالب يك شهامت و اخلاص فردي درآيد و شكل يك پديده ي اجتماعي موثر به خود گيرد و خون شهيد در رگ ديگر مردم حيات و زندگاني بيافريند. دوران يزيد اما شرايط به گونه اي دگرگون شد كه با اعمال پليد خليفه، پرده از فريب غالب افتاد و حقيقت از انزوا نسبتا خارج شد. اما اين خروج كامل شهامتي را مي طلبيد تا با قيام قاطع خود، حقانيت حقيقت را به رخ مردم ظاهر بيني بكشد كه برخي به دليل ناداني تن به اسارت سپرده بودند و برخي ديگر در اثر انحراف و انحطاط اجتماع هويت خود را از كف داده و در نتيجه زوال اقتدار در برابر ساختار قدرت سياسي را رقم زده بودند. عجيب اين كه استقبال از شهادت و گذشت و ايثار امام حسين(ع) نشان داد كه مي توان همه اين ها را كه رمز عزت يك ملت است، با فداكاري منطبق با شرايط زمان اصلاح نمود .آموزه هاي اسلامي و ادبيات شيعه به شهادت بسان عاملي پويا مي نگرند كه هرگاه جامعه اي دچار انحطاط گردد چونان محركي در جهت بالندگي مجدد آن عمل نموده و زمينه بسيج همگان در راستاي نيل به اين هدف مقدس را فراهم مي سازد. البته نبايد از نظر دور داشت كه ميزان بالندگي و پويايي ناشي از فرآيند شهادت با شرايط و فضاي اجتماعي سياسي جامعه ارتباط مستقيم دارد) مطهري ، همان، ص102 (با نگاهي به ادبيات منثور و منظوم عاشورا در دوره هاي گوناگون تاريخي- اجتماعي مي توان رابطه اي متقابل و متعامل ميان رويكردها و قرائت هاي عاشورا با وضع اجتم اعي- سياسي ويژه هر دوره را باز شناخت، به گونه اي كه اين وضعيت ويژه، گفتمان مسلط و غالبي را در قرائت ها و روايت هاي عاشورايي آن دوره باز تاب مي بخشد . در دوره هايي كه جامعه اسلامي، جامعه اي سياسي وكنش گر به لحاظ اجتماعي است، قرائت و ادبيات عاشورا صبغه اي سياسي و فعال به خود گرفته و وجه مبارزه جويانه و حماسي عاشورا، شاخصه فرهنگ مكتوب يا شفاهي مي گردد و در شرايطي كه به هر دليل و سبب اجتماعي – تاريخي، جامعه غير سياسي مي گردد، وجه فاجعه بار، غم انگيز، سوگوارانه و منفعلانه بر جنبه پويا و زاينده شهادت و واقعه عاشورا برجسته مي شود.
در اصل، برداشت سياسي از واقعه ي ايثارگري و شهادت طلبي در هر عصر و دوران مي تواند به اين پديده نادر پويايي لازم را بخشيده و در راستاي تحرك فكري حاشيه نشينان و منفعلاني كه به روز مرگي خو گرفته اند،كارآمد واقع شود. ازاين زاويه گريه وعزاداراي و بزرگداشت ياد و خاطره شهدا نه به عنوان يك برداشت معنوي، بلكه به عنوان يك اقدام سياسي مي تواند مورد بهره برداري قرار گيرد و ضرورت اين تلقي و رويكرد را مي توان از جملات مختلف امام حسين (ع) كه در راستاي تبيين هدف قيام و حركت شهادت طلبانه خود ايراد نموده، استنباط و برداشت نمود. ( فريشلر، كورت ، امام حسين و ايران، ترجمه ذبيح الله منضوري، تهران : انتشارات جاويد، 1351 ش ، ص262 (به عنوان نمونه در يكي از جملات نقل شده از آن حضرت كه در بر دارنده فلسفه شهادت طلبي اگر دين نداريد پس در امر »ان لم يكن لكم دين فكونوا احرارا في دنياكم« : اوست آمده دنياي خود آزادمرد باشيد.
قيام عاشورا و استقبال از شهادت به خوبي آميختگي دو مقوله ي آزادي دروني و بيروني از يك سو و مقدم بودن آزادگي بر دين داري از سوي ديگر را آشكار و به اثبات رساند و با اين قيام، شهادت درحد يك عنصر عزت آفرين و نجات بخش جلوه گر شد.
بنابراين رمز موفقيت برق آساي آيين شيعه در رسيدن به اهداف خود و گشودن قلب هاي انسان هاي شيفته ي حقيقت" فرهنگ ايثار و شهادت طلبي" دراين مكتب است . درمكتبي كه جهاد در راه خدا پلي براي رسيدن به» احدي الحسنيين« است، شكست معنا و مفهومي ندارد. مكتبي كه بتواند پيروانش را به گونه اي تربيت كند كه نبرد با دشمن و كشته شدن را رسيدن به سعادت ابدي بدانند، از هيچ قدرتي هراس نخواهد داشت و هيچ مانعي قادر نخواهد بود او را از رسيدن به اهدافش باز دارد و در ميانه ي راه متوقف سازد. تعاليم اعتقادي شيعه منطبق بر فطرت پاك انساني است؛ ازاين رو هر قدرتي كه مانع رسيدن اين تعاليم به مخاطبانش شود، با چنين روحيه اي از ميان برداشته مي شود . مذهب تشيع هيچ گاه به ضرب شمشير در جهان پيش نرفته، اين مكتب آن قدر تعاليم و ارزش هاي انساني دارد كه دل هاي پاك را به خود جلب و جذب كند، و نيازي ندارد كه به زور سرنيزه بر مردم حكم )مطهري ، حماسه حسيني، ص 122 ( وجود روح ايثار و شهادت طلبي در مسلمانان صدر اسلام همچون مقداد و ابوذركه بيشتر به آيين شيعي گرايش داشتند، حكايت از آن دارد كه آنان با رضايت كامل و عشق و علاقه پيرو اين مكتب بودند، هي چگاه كسي با اجبار، دل درگرو مكتب و آييني نمي سپارد و براي آن جان فشاني نمي كند. مخالفان شيعه به خوبي اين رمز پيروزي را شناسايي كرده و در طول تاريخ تلاش كردند، مردم را از اين فرهنگ رهايي بخش جدا سازند . وچه بسا كه براي جدا كردن شيعيان از فرهنگ جهاد و شهادت اتهام اتي را مطرح كرده اند .تا شايد عالمان شيعي سخن از جهاد و مبارزه به ميان نياورند. چنان كه بعضي از ساده لوحان و به اصطلاح روشنفكران در اين دام گرفتار آمدند. آن چنان كه حاكمان ستمگر اموي و عباسي كه به ، چيزي جز رياست و قدرت نمي انديشيدند، و در مبارزه با انديشه هاي شيعي " حرمت مبارزه با حكومت " را حتي اگر حاكم، جائر و ستمگر باشد، ساختند و پرداختند روحانيان بي هويت را براي ترويج آن به كار گرفتند). قادري ، حاتم، ملاحظاتي پيرامون تفهيم و انتقال پيام عاشورا،مجموعه مقالات كنگره بين المللي امام خميني و فرهنگ عاشورا، ص 321)
مبارزه ي حاكمان جائر با مكتب سالار شهيدان حسين بن علي(ع) و همه ي مظاهر آن به خوبي نشان گر آن است كه دشمن به خوبي از رمز موفقيت مسلمين آگاه شده و تمام تلاش خود را براي مقابله با آن به كار بسته است. روزي امويان نهضت عاشورا را" خروج عليه اميرالمؤمنين يزيد" خواندند تا مردم را فريب دهند و بتوانند كاروان حسيني را سركوب كنند. (طبري،ج 4، ص 296) روز ديگر عباسيان به منظور از بين بردن كانون جهاد و مبارزه عليه ظلم و بي عدالتي، قبر مطهر آن حضرت را منهدم كرده و حريم حرم مطهر را شخم زدند (همان، ج 4،ص185) روزي ديگر با ايجاد اختلاف و نزاع ميان مسلمانان ، به قتل شيعيان و عزاداران حسيني پرداختند و خود پشت صحنه به رقص و پايكوبي پرداختند. (ابن اثير،عزالدين ابي الحسن، تحقيق علي شيري، دار احياء التراث العربي ،1408 ه ق. 1989 م. بيروت لندن،ج9 ، 208 )روزي ديگر استعمارگران و چپاول گران عالم به ريشه كن كردن مظاهر نهضت حسيني پرداخته و از برگزاري هر مجلس و محفل عزاداري ممانعت به عمل آوردند و توسط ايادي خود هم چون رضاخان ميرپنج در ايران، آتاترك در تركيه و امين الله خان در افغانستان با شعاير مذهبي به مبارزه برخاستند(مكي،ج 6،ص 279). روز ديگر در سرزمين هاي اشغالي فلسطين صهيونيست ها كنگره ي شيعه شناسي ، تشكيل داده و خواستار مبارزه با مظاهر نهضت حسيني و فرهنگ شهادت از يك سو و جلوگيري از گسترش فرهنگ انتظار ظهور مهدي موعود(عج) از سوي ديگر شدند.
عاشورا، الگوي ايثار و شهادت در مكتب تشيع:
از اين رو، عاشورا به اين دليل كه تنها واقعه اي است كه طي آن يكي از ائمه معصومان(عليهم السلام) همراه با ياران و بسياري از اهل بيتش به شكلي خاص و منحصر به فرد، كه برانگيزاننده احساس و عواطف انساني است، به شهادت مي رسند، جايگاهي ويژه و نمادين در فرهنگ تشيع دارد و منشأ بسياري از قيام ها و حركت هاي انقلابي و خونين در تاريخ شيعه محسوب مي شود. تأكيدها و سفارش هاي ائمه(عليهم السلام ) بر بزرگداشت ياد و خاطره حادثه عاشورا، موجب گسترش فرهنگ ايثار و شهادت در ميان شيعيان شده است.
ماجراي نهضت امام حسين(ع) در كربلا و وضعيت اهل بيت واصحاب ايشان وعشق به شهادت در راه خدا و استقبال از آن با علم به شهادت و خوشحالي آنان در شب عاشورا همگي گواه صادقي است بر مشروعيت و فضيلت شهادت طلبي و استقبال از مرگ . در بسياري از موارد ياد شده با اطمينان مي توان گفت كه آن بزرگواران خود در سلسله ي علل و اسباب شهادت خويش قرار دارند، و شايد مهم ترين علت و سبب مرگ و شهادت آنان، رفتارشان و شيفتگي شان از شهادت باشد. حتي يكي از تحليل هاي قوي و معتبر از قيام ابا عبدالله(ع( اين است كه آن حضرت چون مي دانست با حيات خود نمي تواند اسلام را از خطر حكومت بن ياميه نجات دهد، با مرگ و شهادت خويش اين مهم را تحقق بخشيد و مشعل هدايت بشر و اسوه ي مبارزه با ظلم و بي عدالتي شد.
بدينگونه همان طور كه امام حسين)عليه السلام(با شهادت خود و استقبال از مرگ وترك لذات دنيا توانست انسان ها را از غفلت و سكوت و رخوت به صحنه بكشاند، تكرار اين روند در جوامع خفته و بي تفاوت نسبت به امور اجتماعي و سياسي خود قادر به ايجاد حركتي موج مانند خواهد بود كه بر خورد آن به افكار عمومي تكاني در آن ايجاد خواهد كرد و حاشيه نشيني در هر حالتي را زيبنده و شايسته مقام انساني نمي داند . ماهيت نهضت عاشورا، احياي دين بود و خط مشي امام حسين)ع( براي تحقق احياي دين و اصلاح امت و عدالت طلبي كه هويت امت اسلامي را تشكيل مي داد، شهادت بود و راهي جز آن براي باز گرداندن هويت به امت وجود نداشت؛ چه آنكه جامعه ي اسلامي آنچنان تحريف شده و دگرگونه بودكه امام حتي به فرض پيروزي و غلبه بر يزيد به قدري گرفتار مسايل داخلي مي شد كه هدف اصلي نهضت كه احياي دين بود، به انجام نمي رسيد. دوران پنج ساله ي حكومت علي بن ابي طالب(ع) كه يكسره صرف جنگ هاي داخلي شد ثابت كرده بود كه دامنه انحراف به قدري گسترده است كه ابزارهاي متعارف قادر به تصحيح اين روند نيست. هدف، اسلام و حاكميت دوباره آن بر جامعه بود. اگر فداكاري و ايثار و شهادت طلبي تاكتيك بود، استراتژي و هدف نهايي استقرار دين و دميدن روح اسلام به پيكره مرده جامعه بود. از همين جا تفاوت اقدام سيد الشهدا و عناصر ديگري نظير عبد ا... بن زبير كه هر دو بر عليه ظلم يزيد شورش كردند، مشخص مي گردد و آن اين كه امام با عنايت به هدفي كه دنبال مي كرد خود را سپر كعبه-كه مظهر هويت اسلامي است- نمود ولي عبد ا... بن زبير، كعبه را سپر حفظ خود قرار داد.
فداكاري امام حسين(عليه السلام) با هدف اعاده ي حيثيت از جامعه اي كه به نام دين به ذلت كشيده شد، از نظرآزادگان هويت جوي جهان ، پنهان نمانده است و ازاين رو توفيق در غلبه بر استعمار و رهايي ملت خويش را در باز گرداندن هويت ملي به جامعه جستجو نموده اند. به عنوان نمونه مهاتما گاندي – رهبر و مصلح استعمار شكن هند كه در سال 1948 م ترور شد واز دنيا رفت - درباره نهضت عاشورا چنين مي گويد: من براي مردم هند، چيز تازه اي نياوردم، فقط نتيجه اي كه از مطالعات و تحقيقات درباره زندگي قهرمانان كربلا بدست آورده بودم را ارمغان ملت هند نمودم. اگر بخواهيم هند را نجات دهيم، واجب است همه ما راهي را بپيمائيم كه حسين بن علي(عليه اسلام ) پيمود . (فرهنگ عاشورا ، قم ، نشر معروف ، چاپ پنجم ، 1380 ش،ص( 98
امام حسين (ع) در هنگام حركت به سوي كربلا اشعاري را مي خواند، كه نقل شده پدر بزرگوارشان هم همين اشعار را گاهي مي خواندند » : اگر چه دنيا زيبايي ها و دوست داشتني هايي دارد، دنيا آدم را به طرف خودش مي كشد، اما خانه پاداش الهي، خانه آخرت، خيلي از دنيا زيباتر و جذّاب تر است، خيلي از دنيا بالاتر وعاليتر است.«
»اگر مال دنيا را آخر كار بايد گذاشت و رفت، پس چرا انسان آن را در راه خدا انفاق نكند، و اگر اين بدنهاي ما ساخته شده است كه در آخر كار بميرد، پس چرا در راه خدا با شمشير قطعه قطعه نشود«. ( علامه جعفري، همان ، ص 453 )
و چنين نگرشي به مفهوم » شهادت« خود نيروي محركه اي است براي انسان معتقد به » شهادت « براي پيش رفتن براي طي مسير و براي رسيدن به اهداف عاليه انسانيت .و راه » شهادت« هميشه براي مسلمانان باز است، هرچند تنورجهاد و نبرد درراه دفاع از اسلام گاه شعله ور است و گاه خاموش، اما مقام و موقعيت» شهادت« ثابت است و چيزي نيست كه دستخوش متغيرهاي بيروني شود . از امام چهارم (ع) نقل شده است كه فرمودند : شيعيان ما همه از صديقين و شهداء هستند.
آموزه فرهنگي شيعه در ايثار و شهادت
در همين رابطه براي تبيين و روشن شدن مطلب به بخشي از سخنان حضرت، خطاب به وليد بن عتبه- استاندار مدينه-مي پردازيم؛ آنجا كه مي فرمايد: اما يزيدي كه تو از من براي او بيعت مي طلبي، مردي شراب خوار است و دستش به خون افراد بي گناه آلوده شده، او حريم دستورات الهي را در هم شكسته وآشكارا مرتكب فسق مي شود؛ بنابراين مثل من با مثل اين يزيد بيعت نمي كند( مطهري، حماسه حسيني، همان، ص 151 ) امام حسين (ع) در اين فراز از سخنان خود، همه انسان ها در همه اعصار را مورد خطاب قرار داده، مي فرمايد كه قيام و حركت اعتراضي من اختصاص به زمان خود ندارد، بلكه در هر عصر و دوراني كه فردي با مشخصات و ويژگي هاي يزيد در صحنه روزگار پديدار شود بايد افرادي حسين وار قيام نمايند و در واقع امام با اين گفتار مسؤوليت بس بزرگي بر عهده ي همه انسان ها قرار داده و تكليف آن ها كه در واقع نفع و سود آنان را در بر دارد را معين فرموده است.
از همين جا عظمت كار امام حسين(ع) به عنوان بزرگترين شهادت طلب تاريخ بشريت، مشخص و آشكار مي گردد كه در بيان كورت فريشلر– محقق و نويسنده آلماني– بدين گونه انعكاس يافته است: بزرگترين محمل)يا علتي( كه فاجعه ي قتل حسين(عليه السلام ) را بزرگ كرده اين است كه قيام او براي حفظ جان صورت نگرفت و منظور مادي هم در آن نبود و حتي حسين(عليه السلام) علاقه نداشت با اين فداكاري، نام خود را باقي بگذارد. ديگران نام او را حفظ كردند و باقي گذاشتند.
در آيين شيعه ايثار و شهادت، مجموعه اي از اعتقادات و آموزه هايي است كه باعث شكل گيري روحيه ي شجاعت ، مبارزه و جهاد در راه خداي متعال و نهايتاً كشته شدن در راه ايمان و عقيده است . محور اصلي اين فرهنگ نيز همان شهيد و انگيزه هاي متقن و مقدسي است كه او را به سمت شهادت طلبي سوق مي دهد.
اما مخالفان، نهضت شهاد تطلبي شيعيان و مسلمانان را تروريسم مي خوانند تا با فريب افكار عمومي، بتوانند آنان را قتل عام كنند. منطق امروز استكبار جهاني كاملا بر منطق امويان در كشتار كاروان حسيني در سال 61 هجري منطبق است . آن روز شهادت طلبي حسينيان را خروج عليه حكومت مشروع خوانده و آنان را متهم به خروج از اسلام مي كردند، امروز نيز شهاد تطلبان پيرو امام حسين(ع) را تروريست مي خوانند كه با ترور بي گناهان، حقوق بشر و آزادي و عدالت- كه به ادعاي آنان اصول اخلاق آمريكايي است- را زير سؤال مي برند! در كربلا امام حسين)ع( و ياران باوفايش با علم و آگاهي از اين كه در برابر دشمن تا دندان مسلح به شهادت خواهند رسيد، با هدف دفاع از دين و راه و روش رسول خدا)ص( و مبارزه با ظلم و بي عدالتي و تسلط افراد نالايقي كه صلاحيت رهبري جامعه اسلامي را نداشتند، ايستادند و جان خود را فدا كردند. نه تنها هيچ كس با هر عقيده و مسلكي آنان را به خاطر اقدام شهادت طلبانه شان سرزنش نكرد، بلكه آنان الگويي براي بشريت در طول تاريخ گشتند. تا ملتهاي تحت ستم و مستضعف براي دفاع از موجوديت خود در برابر متجاوزان جنايت پيشه، با عشق به لقاي الهي از مرگ و شهادت استقبال كنند(عنايت ، حميد ، همان، ص( 342
نتيجه گيري:
با ايجاد تفرقه در ميان مسلمانان صدر اسلام پس از رحلت پيامبر اسلام (ص) وانحراف حكومت اسلامي،خاندان پيامبر(ص) اين وارثان اصلي و حقيقي پيامبر (ص) متناسب با شرايط، با وجود دشواري ها و در عين اقليت بودن، قيام كرده و با غاصبان و ستمگران مي جنگيدند. در اين دوران عنصر جديدي در شهادت كه مظلوميت مي باشد رخ نمود . ايثار و شهادت در عصر خلفاي اموي به پديده اي حماسي تبديل شد و در اوج اين دوران حماسي امام حسين(ع) و اهل بيت و يارانش قرار گرفتند.
دراين راستا، شيعه به عنوان اقليتي مظلوم كه حق را درچنگال غاصبان ناشايست مي ديد، مجبور به مقاومت، مبارزه و دفاع بود و در طول قرنها اين شكل از حيات شيعيان به رهبري امامان معصوم(ع) خود، تبديل به فرهنگ و آدابي شد كه ايثار و شهادت،بلندترين جايگاه را در آن به دست آورد. آميختگي عرفان و معرفت با مبارزه و مقاومت سبب شد تا مناجات ها، راز و نيازها و درد دل هاي شيعيان در فرهنگ دعا و نيايش امامان)ع( و اصحاب آنان ظهور يابد.
استبداد خلافت، خونريزي و سيطره فضاي وحشت وترس، باعث پيدايش جنبش ها و قيام هاي پنهان گرديد. امامزادگان و علويان، هر يك به نحوي متهم به رافضي گري مي شدند. خونشان مباح و در هر كوي و برزني كه پيدا مي شدند به شهادت مي رسيدند . با شهادت امامان(ع) و ياران آنها، فرهنگ ايثار و از خودگذشتگي به عنوان وسيله اي براي بزرگداشت ياد و خاطره آنها مورد استفاده قرار گرفت. با مطالعه تاريخ و فرهنگ شيعه مي توان به ابعاد نهفته فرهنگ پويا و انقلابي شيعه پي برد. مذهب بر ارزنده نگه داشتن روح حق طلبي و ايثار در ميان جامعه و ستيز با باطل در طول تاريخ و در هنگام ضرورت از عناصر توانمند و كارآمد خويش يعني ايثار و شهادت به منظور برقراري عدل و عدالت استفاده كرده است . در نهضت هاي شيعي سربداران، علويان، زنديه و مبارزات آزاديخواهانه عصر جديد بويژه انقلاب اسلامي و بعد از آن در طول جنگ تحميلي عراق عليه ايران از دو عنصر مهم ايثار و شهادت بهره جستند و سبب موفقيت و پيروزي آنها بوده است. بنابراين بايد گفت كه شهادت، مطلوب اوليا و منظور عاشقان حق است و جهاد در راه حق مه مترين ابزار تحقق اين مهم در فرهنگ شيعه بوده است. بنابراين شهادت قبل از اينكه پديده ديني باشد، امري انساني است، يعني متعلق به فطرت عدالتخواه و حق طلب انسان و جامعه بشري است. به صرف اينكه كسي جان خود را فداي جامعه و ارزش ها و آرمان هاي انساني كند عمل وي داراي اهميتي است كه مي توان آن را همسنگ شهادت دانست. اما در اين رهگذر دين به آن قداست و ارزش بخشيده است و به خصوص دين اسلام و بالاخص مذهب تشيع، حقيقت آن را به بهترين وجه جلوه گر كرده و تا سرحد امكان آن را به واقعيت نزديك كرده است. ترويج فرهنگ ايثار و شهادت نه تنها ارزش و اهميتي كمتر از نفس شهادت و كشته شدن در راه خدا ندارد بلكه چه بسا از جهاتي بر آن برتري داشته باشد.
در فرهنگ و بينش شيعه، ايثار و شهادت، تلاش وكوشش براي احيا وگسترش دين خدا و ارزش هاي انساني به شمار مي رود و كسي كه عمر خود را در اين راه صرف و جان خود را در اين راه تقديم پروردگار كند اگر چه مرگ او در صحنه جنگ نيست اما باز هم شهادت است و چنين فردي شهيد ناميده مي شود . مهمترين سرچشمه تجلي و تداوم فرهنگ ايثار و شهادت در شيعه، عاشورا و شهادت امام حسين (ع( است . عاشورا تجلي تمام نماي حقيقت و واقعيت شهادت است و ادعيه و زيارات، بهترين محمل بازگويي اين حادثه عظيم تاريخ بوده اند.
به تعبير استاد مطهري " تاريخ شيعه با نام يك سلسله از شيفتگان و شيدايان و جانبازان سر از پا نشناخته توأم گشته است"( مطهري، حماسه حسيني، همان ، ص 64 ) همين شيفتگي و شيدايي و سرسپردگي به ولايت معصومان(عليهم السلام)، به عنوان نيروي بالقوه بسياري ازحركت ها وجنبش هاي انقلابي و ضدستم عمل كرده است.
لذا ايثار و شهادت در مكتب تشيع از راه ها و شاخص هاي بسيار مهم حفظ جامعه ديني و صيانت از حقوق شخصي، شهروندان در جامعه و حقوق جامعه ديني است.
منابع:
> 2- ابن اثير،عزالدين ابي الحسن، الكامل، ابوالقاسم حالت و همكاران، تهران :علمي 1364
3- برازش ،عليرضا، مجموعه موضوعي نهج البلاغه و غررالحكم ، ج 1 انتشارات ميقات . ،تهران، 1364
4- بروجردي ،سيد ابراهيم ، تفسير جامع ، تهران : انتشارات صدر ، ج 3 ،چاپ سوم . ،تهران، 1341
5- حرعاملي، ، وسائل الشيعة، ج 15 ، مؤسسه آل البيت، قم: 1409 ه ق
6- سيري در سيره نبوي ، جمعي از نويسندگان، انتشارات صدرا ، چاپ دوم ، تهران، 1354
7- طبري،محمد بن جرير، تاريخ طبري، ج 4، ترجمه ابوالقاسم پاينده، انتشارات اساطير، تهران 1374
8- علامه جعفري ، محمد تقي ، نيايش امام حسين )ع( ، بي نا ، بي تا. 9- عنايت، حميد،انديشه سياسي در اسلام معاصر، ترجمه بهاالدين خرمشاهي، تهران:انتشارات خوارزمي، 1362 .
10- فرهنگ عاشورا ، گروه نويسندگان ، نشر معروف ، قم، چاپ پنجم ، 1380
11- فريشلر، كورت ، امام حسين و ايران، ترجمه ذبيح الله منضوري ، تهران : انتشارات . جاويد، 1351
12- قادري ، حاتم، ملاحظاتي پيرامون تفهيم و انتقال پيام عاشورا، مجموعه مقالات . كنگره بين المللي امام خميني و فرهنگ عاشورا، تهران، 1378
13- قرشي ، سيد علي اكبر ، قاموس قرآن ، دارالكتب الاسلاميه ، چاپ چهارم، تهران .1371
14- كتاني ،سليمان ،امام علي )ع ( پيشوا و پشتيبان ،ترجمه و نگارش سيد جواد . هشترودي ، موسسه انتشارات رسالت ، چاپ دوم ، قم : 1355
15- مجلسي،علامه محمد باقر ، مجموعه رسايل اعتقادي، به كوشش سيد مهدي رجائي ، بنياد پژوهش هاي اسلامي مشهد 1368
16- مجمع البيان في تفسير القرآن، بيروت داراحياء التراث العربي، جلد پنجم 1379 ،
17-مطهري ، مرتضي ، حماسه حسيني، انتشارات صدرا ، ج 2، چاپ چهارم،تهران، .1366
18- مطهري، مرتضي، شهيد و شهادت، تهران: انتشارات صدرا، 1366
19- نجمي ، محمد صادق : زمينه هاي اعتقادي ، سياسي و اجتماعي در نهضت عاشورا از ديدگاه حسين بن علي (ع) ، مجموعه مقالات كنگره بين المللي امام خميني و فرهنگ . عاشورا، دفتر سوم، تهران، 1378
20- نهج البلاغه: سيد حعفر شهيدي، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، چاپ دوم، . تهران، 1370
21- يعقوبي، احمد بن يعقوب: تاريخ يعقوبي، تصحيح محمد ابراهيم آيتي، تهران: انتشارات علمي و فرهنگي 1366 .
22- يوسفي،عليرضا: ايثار، ج 1،انتشارات حسين (ع ) ،قم، 1382
منبع:مجموعه مقالات همايش ملي فرهنگ ايثار و شهادت/ دانشگاه زنجان