4 اصطلاح شرعي

يکي ازتعابيري که در بحث طهارت و نجاست زياد به کار مي رود، زوال عين است. منظور ازعين نجس، خود چيزي است که در شريعت به نام نجس شناخته مي شود، مانند خون، ادرار و...که در شستن چيزهايي که به وسيله تماس با اين ها، طهارت خود را از دست داده اند.
دوشنبه، 2 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
4 اصطلاح شرعي

4 اصطلاح شرعي
4 اصطلاح شرعي


 






 

زوال عين نجاست
 

يکي ازتعابيري که در بحث طهارت و نجاست زياد به کار مي رود، زوال عين است. منظور ازعين نجس، خود چيزي است که در شريعت به نام نجس شناخته مي شود، مانند خون، ادرار و...که در شستن چيزهايي که به وسيله تماس با اين ها، طهارت خود را از دست داده اند.
به بيان ساده تر اگر لباس ما خوني شد، براي پاک کردن يا تطهير شرعي آن، بايد خون موجود روي آن را کاملاً برطرف کنيم تا اثرخون برطرف شود. به اين عمل «زوال عين نجاست » گفته مي شود. بعد ازاين کار مي توانيم آن را بشوييم.
نکته ديگر اين است که برطرف کردن عين نجاست، به معناي از بين بردن همه آثار نجس نيست، بلکه بايد تلاش کرد تا ماده اصلي نجس (که به آن «جرم نجس » هم گفته مي شود ) برطرف شود، هر چند اثر کمي از آن بماند.
مثلاً درباره همين مثال خون، زوال عين نجس است که ماده اصلي خون که به صورت مايع يا جامد روي لباس مانده، برطرف شود و اگر اين ماده اصلي با شست و شو برطرف شد، ماندن لکه اي کم رنگ از آن اهميتي ندارد و در نظر شريعت، بقاياي عين نجس به شمار نمي آيد، هر چند از نظر علمي همين لکه کم رنگ، ذرات ريزي از عين نجس محسوب شود.

استقبال و استدبار
 

دست شويي کردن يا تخلي داراي شروط خاصي است که يکي از آن ها رو به قبل يا پشت به قبله نبودن است ؛ يعني اگر قبله را جنوب در نظر بگيريم، نشستن به سمت جنوب و شمال، در وقت دست شويي، حرام است و بايد انسان به سمت شرق يا غرب بنشيند. در اصطلاح فقهي، به رو به قبله بودن «استقبال » و به پشت به قبله بودن «استدبار » گفته مي شود.

جنابت و احتلام
 

يکي ديگر از نجاسات، اسپرم انسان است که بعد از بلوغ در بدن توليد مي شود و در زبان عربي به آن «مني » گفته مي شود. اگر اين مايع از انسان خارج شود، چه در خواب و بيداري، چه با اختيار و بي اختيار، چه کم يا زياد، در اصطلاح فقهي به آن «جنب » گفته مي شود، يعني اين فرد داراي حالت «جنابت » شده که احکام و تکاليف خاصي دارد.
البته اگر در خواب براي فرد اين اتفاق بيفتد، به اين حالت «احتلام » گفته مي شود و مي گويند فرد «محتلم » شده است که در هر دو صورت، انجام غسلي به نام غسل جنابت بر چنين فردي لازم است.

مردار
 

يکي از نجاسات ديگر، بدن انسان يا حيوان مرده يا همان «مردار » است که در فقه به انسان مرده «ميت »، و به حيوان مرده «ميته » گفته مي شود البته در مورد حيوانات تنها در صورتي ميته است که خود به خود مرده باشند يا کشتن آن ها به شکل صحيح شرعي _ که در فقه « تذکيه » نام دارد انجام نشده باشد، و گرنه اگر حيواني به شکل شرعي کشته شده باشد، اين حيوان پاک است که اصطلاحاً به آن تذکيه شده يا «مذکي » مي گويند.
تذکيه (کشتن شرعي )حيوانات مختلف هم به صورت هاي متفاوتي است. مثلاً راه درست کشتن ماهي، خارج کردن آن از آب است که اگر ماهي در آب بميرد، ميته، و اگر بيرون از آب بميرد، حلال و مذکي است يا براي تذکيه شتر، فرو کردن خنجر در گلوي حيوان يا به اصطلاح «نهرکردن » لازم است، اما براي تذکيه و کشتن شرعي بيشتر حيوانات، بايد گلوي آن ها را با شرايطي خاص بريد که به حيوان ذبح شده، «ذبيحه » مي گويند.
يکي از شروط پاک و حلال بودن حيوان، ذبح حيوان توسط فردي مسلمان است. به همين خاطر در مورد استفاده از غذاهاي ساخت کشورهاي مختلف يا چرم و محصولات چرمي وارداتي دقت و حساسيت خاصي وجود دارد و به همين خاطر در متون فقهي از ذبيحه غير مسلمان (حيواني که توسط غير مسلمان کشته شده ) يا ذبيحه بلاد کفر (حيواني که در کشورهاي غير اسلامي کشته شده ) زياد نام برده مي شود.
منبع: نشریه انتظار نوجوان، شماره 66



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.