بررسی ارزش شهادت زن در قوانین موضوعه ایران و مبانی فقهی آن(2)
3 - وضع شهادت زن در قرآن
الف - وصیت: در آیه 106 سوره مائده از شهادت دو مسلمان عادل برای وصیت صحبتشده و اشاره شده كه در صورت نبودن مسلمان میتوان از شهادت دو نفر غیر مسلمان استفاده نمود:
«یا ایهاالذین آمنوا شهادة بینكم اذا حضر احدكم الموت حین الوصیة اثنان ذوا عدل منكم او آخران من غیر كم ان انتم ضربتم فی الارض فاصابتكم مصیبة الموت...».
ب - طلاق: در مورد طلاق و رجوع نیز به شهادت دو عادل اشاره شده است. آیه 2 از سوره طلاقمی فرماید:
«فاذا بلغن اجلهن فامسكوهن بمعروف او فارقوهن بمعروف و اشهدوا ذوی عدل منكم و اقیموا الشهادة لله...»
ج - زنا: در قرآن كریم در دو مورد از لزوم وجود چهار شاهد برای اثبات زنا و اجرای مجازات حد، صحبتشده استیكی در سوره نساء آیه 15 كه خداوند میفرمایند:
«واللاتی یاتین الفاحشة من نسائكم فاستشهدوا علیهن اربعة منكم فان شهدوا فامسكوهن فی البیوت حتی یتوفیهن الموت او یجعل الله لهن سبیلا».
چنان كه ملاحظه میشود در این آیه برای اثبات جرم زنای زن و اعمال مجازات كه طبق این آیه حبس دائم برای زن میباشد، شهادت چهار شاهد لازم است. مورد دیگر سوره نور هست كه در آنجا هم برای اثبات زنا شهادت چهار شاهد شناخته شده است و این معنی در آیات 4 و 13 دیده میشود. در آیه 4 سوره نور خداوند میفرمایند:
«والذین یرمون المحصنات ثم لم یاتوا باربعة شهداء فاجلدوهم ثمانین جلدة و لا تقبلوا لهم شهادة ابدا و اولئك هم الفاسقون».
و آیه 13 در مورد نكوهش افك و افتراء و مذمت اعلام تهمت زنا بدون داشتن چهار شاهد میفرمایند:
«لولا جاؤ علیه باربعة شهداء فان لم یاتوا بالشهداء فاولئك عندالله هم الكاذبون».
د - دین: مورد چهارمی كه در قرآن از حكم شهادت بحثشده شهادت بر دین است. طولانیترین آیه قرآن یعنی آیه 282 از سوره بقره پس از بیان اینكه در مورد دین و طلب شخصی از دیگری خوب است موضوع مكتوب و نوشته شود و شاهدی بر آن گرفته شود میفرمایند:
«... و استشهدوا شهیدین من رجالكم فان لم یكونا رجلین فرجل و امراتان ممن ترضون من الشهداء ان تضل احدیهما فتذكر احدیهما الاخری».
چنانكه مشهود است، در این آیه ابتدا به حضور دو شاهد مرد سخن رفته و اشاره شده در صورت نبودن دو مرد، یك مرد و دو زن بعنوان شاهد در نظر گرفته شوند حكمت آنهم بدین صورت بیان شده كه اگر یكی از دو زن شاهد موضوع را فراموش كرد و از یاد برد، دیگری یادآوری نماید و موضوع را بخاطر او بیاورد.
همان طور كه ملاحظه میشود در قرآن كریم برای اثبات جرم زنا بر شهادت چهار شاهد تاكید شده ولی در مورد شهادت بر وصیت و طلاق حضور دو شاهد عادل لازم دانسته شده است. در این سه مورد تصریحی بر مرد یا زن بودن شاهد نشده است ولی سیاق عبارت و ذكر مطلب به صیغه مذكر بگونهای است كه عموما از این آیات مرد بودن شاهد را فهمیدهاند. (7) آیه 282 سوره بقره به صراحت اولویت اول به دو شاهد مردداده شده و در درجه دوم شهادت زن هم پذیرفته شده ولی به این صورت كه اولا به ضمیمه مرد باشد و ثانیا شهادت دو زن معادل شهادت یك مرد محسوب گردد.
بنظر میرسد، عموم فقها اعم از شیعه و سنی از نحوه بیان آیات قرآن مربوط به شهادت، اینگونه استنباط كردهاند كه چون در مورد زنا كه از حدود است و وصیت و طلاق كه ذاتا امور غیر مالی هستند شهادت مردان عادل لازم دانسته شده بنابراین در حدود و به تعبیر دیگر در حق الله و همچنین در امور غیر مالی در مورد حقوق آدمی، شهادت زنان فاقد ارزش است و نمیتواند چیزی را اثبات كند و اما در مورد دین و بطور كلی امور مالی یعنی مواردی كه با شهادت، مالی و یا حق مالی برای مشهودله ثابت میشود با توجه به اینكه در سوره بقره به شهادت زنان نیز به نوعی (یعنی دو زن در مقابل یك مرد) اعتبار داده شده است، این حكم كلی را استخراج نمودند كه در امور مالی شهادت دو زن بانضمام شهادت مرد مؤثر خواهد بود. طبعا آن عده اندك از فقها كه در همه امور شهادت زنان را نیز به انضمام مردان با معیار دو زن در مقابل یك مرد پذیرفتند استنباطشان از آیات قرآن این است كه هر چند در موضوع زنا، وصیت و طلاق به صیغه مذكر و به حسب ظاهر از شاهد مرد سخن رفته ولی اعتبار شهادت زن نفی نشده است و میتوان ملاك آیه 282 سوره بقره را در مورد اعتبار شهادت دو زن معادل یك مرد و بضمیمه مرد در موارد دیگر تعمیم داد. و در كلیه امور مالی و غیر مالی و حق الله و حق الناس بر این معیار عمل نمود.
از فقیهان اهل سنت ابوبكر جصاص صاحب كتاب احكام القرآن معتقد است در آیه 282 سوره بقره شهادت یك مرد و دو زن به عنوان دو شاهد پذیرفته شده استبنابراین میتوان گفت در هر جا شهادت دو شاهد عادل یا بینه در لسان شرع ذكر شده و لازم دانسته شده میتوان از دو شاهد مرد یا یك مرد و دو زن استفاده كرد و فرقی بین امور مالی و غیر مالی نیست فقط مواردی كه نص و دلیل خاص وجود دارد كه شهادت زن پذیرفته نیستباید از این حكم كلی استثناء شود. (8)
4 - شهادت زن در روایات
1 - در یك روایت، شهادت زنان صالحه بطور مطلق قابل قبول اعلام شده است. ابن ابی یعفور از امام باقر علیه السلام نقل كرده كه حضرت فرمودند:
البته این روایت را حمل كردند بر این كه شهادت زن فی الجملة پذیرفته است و طبعا سایر شرایطی كه برای قبولی شهادت لازم استباید موجود باشد.
2 - امام باقر علیه السلام از پدرش از علی علیه السلام روایت كرده است كه فرمودند:
نظیر همین روایت از طریق دیگر نیز از امام باقر علیه السلام نقل شده است.
3 - محمدبن فضیل میگوید:
(محمد بن الفضیل قال: سالت اباالحسن الرضا علیه السلام قلت له: تجوز شهادة النساء فی نكاح او طلاق او رجم؟ قال: تجوز شهادة النساء فیما لا یستطیع الرجال ان ینظروا الیه و لیس معهن رجل و تجوز شهادتهن فی النكاح اذا كان معهن رجل و تجوز شهادتهن فی حد الزنا اذا كان ثلاثة رجال و امراتان و لاتجوز شهادة رجلین و اربع نسوة فی الزنا و الرجم و لا تجوز شهادتهن فی الطلاق و لا فی الدم).
روایات متعددی در این زمینه كه حد رجم با سه مرد و دو زن ثابت میشود ولی با دو مرد و چهار زن ثابت نمیشود در همین باب نقل شده است كه نیاز به تكرار آنها نیست.
4 - از طریق سكونی از امام صادق علیه السلام از پدرش از علی علیه السلام نقل شده كه حضرت فرمودند:
5 - ابی بصیر از امام علیه السلام در مورد شهادت زنان سؤال میكند امام میفرمایند:
6 - از امام صادق علیه السلام نقل شده كه فرمودند:
7 - از امام صادق علیه السلام نقل شده كه شهادت زن در مورد چیزی كه زیاد نیست، پذیرفته میشود و در موردی كه زیاد باشد قابل قبول نیست. (عن ابی عبدالله علیه السلام قال: تجوز شهادة المراة فی الشیئی الذی لیس كثیر فی الامر الدون و لا تجوز فی الكثیر). (15)
8 - از امام صادق علیه السلام نقل شده كه فرمودند:
و نظیر همین مطلب از امام باقر علیه السلام از حضرت علی علیه السلام نقل شده است. (16)
9 - از امام صادق علیه السلام نقل شده كه:
10 - از امام صادق علیه السلام سؤال شده:
11 - از امام موسی بن جعفر (ابوالحسن) علیه السلام نقل شده كه فرمودند:
در مورد ثبوت قصاص با شهادت زنان روایات مختلف است، بسیاری از آنها شهادت زنان را برای اثبات قتل عمد و قصاص مؤثر نمیدانند كه بعضی از آنها ذكر شد و برخی از آنها شهادت زنان را بانضمام مردان برای اثبات قتل جایز میدانند. مثل روایت 32 از باب 24 كتاب الشهادات (.. فقلت: افتجوز شهادة النساء مع الرجال فی الدم؟ قال: نعم) در حالیكه در روایتشماره 27 از همان باب به نقل از امام صادق علیه السلام آمده است كه: لا تجوز شهادة النساء فی القتل. شهادت زنان برای اثبات قتل كافی نیست.
با سیر اجمالی در روایات مختلفه منقول از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و ائمه اطهارعلیهم السلام صرف نظر از بررسی صحت و سقم اسناد آنها كه چندان تاثیری در مورد ندارد، میتوان به همان نظر مشهور فقهی رسیدكه قسمت جزائی آن در قانون مجازات اسلامی فعلی ایران منعكس است. و نتیجه كلی آن همانطور كه قبلا نیز گفتیم بهرحال این است كه ارزش شهادت زن معادل شهادت مردنیست در بعضی موارد اساسا شهادت زن هیچ اعتباری ندارد و در برخی موارد با انضمام به شهادت مرد و در حد نصف شهادت مرد اعتبار دارد و در برخی موارد جزئی و بسیار محدود اعتباری برای شهادت زنان بدون انضمام به شهادت مردان داده شده است.
در برخی روایات كه مبنای فتاوی فقها و مستند قانون مجازات اسلامی ایران نیز واقع شده احكام متفاوتی در مورد شهادت زنان وجود دارد كه توجیه متناسبی برای آن به نظر میرسد. مثلا در حالی كه شهادت زنان نه به تنهایی و نه به انضمام با مردان برای اثبات هیچیك از حدود چون: لواط، مساحقه، قذف، قوادی، محاربه، سرقت و نیز قصاص، مؤثر نیست، استثناء در مورد زنا با شهادت سه مرد و دو زن یا دو مرد و چهار زن حد زنا ثابت میشود ولی در همین مورد هم حد رجم با شهادت دو مرد و چهار زن ثابت نمیشود و با شهادت یك مرد و مثلا شش زن هم اصولا هیچ نوع حدی برای زنا قابل اثبات نیست. حال اگر سؤال شود چطور حد زنا با شهادت سه مرد و دو زن ثابت میشود ولی حد مساحقه كه اختصاص به زنان دارد با هیچ تركیبی از زنان قابل اثبات نیست، ظاهرا پاسخی جز استناد به بودن نص در مورد زنا و عدم آن در مورد مساحقه و تعبدی بودن حكم وجودندارد.
در اجتهاد رایجسنتی و شیوه متداول استنباط احكام و دادن فتوی كه عمدتا بر مبنای منطوق و احیانا مفهوم آیات قرآن و روایات قرار دارد بنظر نمیرسد بتوان به نظر اجتهادی و فتوائی متفاوت از آنچه رایج است، رسید و تحولی در رابطه با ارزش شهادت زن و مقایسه آن با شهادت مرد بوجود آورد البته اختلاف فتوی در برخی فروع و مسائل وجود دارد كه به آنها اشاره شد ولی تفاوت اساسی در فتواها وجود ندارد و قاعدتا نمیتواند وجود داشته باشد. ولی مساله مهمی كه لازم استبه آن پرداخت این است كه حكمت این تفاوت در ارزش گذاری بین شهادت زن و مرد چیست؟ و آیا میتوان به این حكمت دستیافت و بر مبنای آن به استنباط جدیدی رسید یا خیر؟
پينوشتها:
7) ر.ك: شافعی، احكام القرآن (ج 2، صص 130-131) كه در مورد آیه 15 سوره نساء «فاستشهدوا علیهن اربعة منكم...» میگوید: فلاتتم الشهادة فی الزنا الا باربعة شهداء لاامراة فیهم لان الظاهر من الشهداء الرجال و در آیه 2 سوره طلاق كه آمده است: «و اشهدوا ذوی عدل منكم...» میگوید: فدل ذلك علی ان كمال الشهادة فی الطلاق و الرجعة شاهدان لانساء فیهما لان شاهدین لایحتمل بحال ان یكونا الارجلین و نیز در خصوص آیه 106 سوره مائده در مورد وصیت كه آمده است: «... اثنان ذوا عدل منكم» میگوید:فلم یذكر معهم امراة، اما در امور مالی شهادت زنان مجاز است چون خداوند در آیه دین آن رااجازه داده است عبارت شافعی چنین است: «... فتجاز فیه شهادة النساء مع الرجال لانه فی معنی الموضع الذی اجازهن الله فیه فیجوز قیاسالا یختلف هذا القول و لا یجوز غیره و الله اعلم (احكام القرآن، ص 134) میتوان گفت نمونه استنباط شافعی در این آیات قرآن در نظر و استنباط دیگر فقیهان اعم از شیعه و سنی صادق است. همچنین ر.ك: ابوبكر محمد بن عبدالله معروف به ابن العربی، احكام القرآن، ج 1، ص 356 ذیل آیه 15 سوره نساء و ج 2، ص 720 ذیل آیه 106 سوره مائده و ج 4 ذیل آیه 2 سوره طلاق كه در هر سه مورد از الفاظ بكار رفته در آیات مزبور: «فاستشهدوا علیهن اربعة منكم، اثنان ذوا عدل منكم و اشهدوا ذوی عدل منكم» استدلال میكند كه مخصوص مردان است و نمیتواند زنان را شامل شود.
8) ر.ك: ابوبكرجصاص، احكام القرآن، ج 1، صص 501-502: «... فثبت الوجه الثانی و هو انه اراد تسمیة الرجل و المراتین شهیدین فیكون ذلك اسما شرعیا یجب اعتباره فیما امرنا فیه باستشهاد شهیدین الاموضعا قام الدلیل علیه...».
9) وسائل الشیعه، ج 18، ص 294، روایت 20 از باب 41 «باب ما یعتبر فی الشاهد من العدالة».
10) پیشین، ص 264، روایت 29 از باب 24 كتاب الشهادات «باب ما تجوز شهاده النساء فیه و مالاتجوز».
11) پیشین، ص 259، روایت 7 از باب 24.
12) پیشین، ص 267، روایت 42 از باب 24.
13) پیشین، ص 258، روایت 4 از باب 24.
14) پیشین، ص 262، روایت 20 از باب 24.
15) پیشین، ص 263، روایت 22 از باب 24.
16) پیشین، ص 261، روایات 15 و 16 از باب 24.
17) پیشین، ص 259، روایت 6 از باب 24.
18) پیشین، ص 265، روایت 33 از باب 24.
19) پیشین، ص 264، روایت 31 از باب 24.
ادامه دارد...
/ج