گفتگو با سيد قاسم ياحسيني، پژوهشگر تاريخ و نويسنده
درآمد
«سيد قاسم ياحسيني» نويسنده و پژوهشگر تاريخ معاصر، در زمينه کاري خودش آدمي شناخته شده است. او همچنين در زمينه قيام جنوب و شهيد رئيسعلي دلواري کارهاي زيادي را تهيه و منتشر کرده که از جمله آنها مي توان «رئيسعلي دلواري» و «ظهور و سقوط خاندان تنگستاني» را نام برد.
در اين گفت و گو، نقش تنگستاني ها، رئيسعلي و اسناد و پژوهشهاي موجود در باره قيام جنوب و نيز خلأهاي مربوط به اين مقوله را از زبان ياحسيني مي خوانيد:
تنگستان چه جور جايي است؟
تنگستان، يکي از نقاط جالب ايران است که دست کم پنج قرن سابقه مبارزات ضد استعماري دارد. اگر 1507ميلادي آلبوکرک، هرمز را مي گيرد، دقيقاً هفت سال بعد از آن يعني 1514ميلادي، برادرزاده اش الفونسو آلبوکرک را مي فرستد و او بوشهر را اشغال مي کند ونخستين درگيري هاي نظامي هم از همان زمان آغاز مي شود. در طول اين پنج قرن، همواره بازوي نظامي بوشهر، تنگستاني ها بوده اند. در چالش ها و درگيري ها و منازعاتي که با قواي بيگانه وجود داشت، يک پاي آن تنگستاني ها بودند و تنگستاني ها حرف اول را در مبارزه مسلحانه مي زدند.
تنگستان حاشيه اي بسيار باريک بين کوه و درياست؛ با جمعيتي بسيار اندک و وطبيعت و تاريخي آميخته با ظلم و ستم بسيار وحشتناک. مردماني بسيار شجاع و دلير و سلاح ورز دارد که جنگ و جدال و خونريزي جزو لا ينفک زندگي آنان است
سلاح ورز يعني چه؟
اصطلاحي است که من از فارسنامه ابن بلخي اخذ کردم. به مردمان اين منطقه عنوان شرور و سلاح ورز داده اند، اما من شرور آن را به دليل حرمت به مردم امروزي تنگستان عنوان نکردم.
از تنگستان مي گفتيد!
من هشت جلد کتاب درباره تنگستان منتشر کرده ام، اولين آنها کتاب «پيشگامان مبارزه با بريتانيا در جنوب ايران» بود که سال 1373چاپ شد. بعد از آن کتابچه اي درباره «احمد خان تنگستاني» چاپ کردم. احمد بيش از شصت سال قبل از رئيس علي مي زيست. بعد از آن چندين کتاب و جزوه و رساله درباره رئيس علي دلواري منتشر کردم. دو کتاب آخري که نام بردم، جمع بندي کارهاي قبلي من است که يک دوره پنج جلدي است و هر جلد آن حدود هفتصد صفحه حجم دارد. از اين مجموعه، سه جلد نوشته شده که دو جلد آن چاپ شده
است. دو جلد باقي مانده نيز به پايان کارهاي مطالعاتي و نوشتاري رسيده و اگر فرصتي حاصل شود، دو سه ماه وقت مي برد تا آماده چاپ شوند. جلد اول که انتشارات گلگشت سال 1387منتشر کرد، مطالعاتي درباره تنگستان است؛ يک کار دائره المعارفي است و هر مطلبي که به هر زباني در هر جاي دنيا درباره تنگستان بوده، در آن جمع آوري و منتشر شده است.
به منابع خارجي چگونه دسترسي پيدا کرديد؟
من دوستان خوبي در دانشگاه هاي مختلف دنيا دارم که لطف مي کنند اسناد را از زبان پرتقالي، لاتين و اسپانيايي ترجمه مي کنند و براي من مي فرستند؛ کاري که در ايران تقريباً ناشناخته تلقي مي شود.
وضعيت منابع آن ها در رابطه با تنگستان چگونه است؟
بيشتر از ما دارند. علاوه بر حضور استعماري - به تعبير مارک وبر- ذهن منظم و يبريک هم دارند. خرد ابزار بودند و آرشيوهاي منظمي داشتند -برعکس ما ايراني ها که چيزي به نام آرشيو نداريم. کنسولگري انگلستان در منطقه موظف بود چند نوع گزارش تهيه کند. اين گزارش هاي روزانه، هفتگي، ماهانه و ساليانه مشحون از اطلاعات ريز و درشت منطقه اي است که درهيچ يک از منابع ديگر يافت نمي شود، به طوري که ما را به شکل بسيار انحصاري و در عين حال خطرناک به اين گزارش هاي بعضاً جهتدار متکي مي کند، چون در راستاي منافع انگلستان توليد شده اند. زماني از طريق يکي از دوستان آرشيوهاي لندن را بررسي کرديم؛ بيش از دو هزار سند درباره تنگستاني ها بايگاني شده بود.
چه مقدار از اين اسناد درباره رئيس علي بود؟
حدود چهارصد سند که هنوز هيچکدام از آن ها به فارسي ترجمه نشده است.
از آن اسناد چيزي در اختيار داريد؟
خير، چون براي هر کدام از آن ها بايد چهار تا پنچ پوند هزينه پرداخت مي کردم که چنين پولي در جيب هاي بنده موجود نيست.
هيچ متولي هم وجود ندارد؟
بحمدالله خير
پس اين همه کنگره که درباره رئيس تشکيل شده و تنديس ها که ساخته اند براي چيست؟
به هر حال بايد پول هتل بدهند، آب و سانديس تهيه کنند، پول هواپيما بدهند، مقداري هم پورسانت بگيرند يا نه؟ به تعبير عوام بايد بگويم اين کنگره ها همان آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هيچي هستند. بسيار متأسفم که بگويم99درصد اين پول ها به جاي اين که براي توليد کتاب، سند و... صرف شود، براي چيزهاي نابه جا هزينه مي شود.
پس خودتان آستين را بالا زديد!
من هميشه اين شعر شفيعي کدکني را از دوران کودکي، آويزه گوشم داشتم:
نفسم گرفت از اين شب،/در اين حصار بشکن
در اين حصار جادويي روزگار بشکن
سر آن ندارد امشب که برآيد آفتابي
تو خود آفتاب خود باش طلسم کار بشکن
... من بر اين باور هستم که منابع دولتي هيچ کاري نخواهند کرد و نمي کنند. ما خودمان کار خودمان را انجام مي دهيم. تصميم گرفتم تاريخ تنگستان را روشن کنم. روزي که شروع کردم در برهوت اطلاعات و دانش بودم و با وجود اين الان خوشحال هستم که در ترافيکي از دانش قرار گرفتم و به تنهايي هفت هشت جلد کتاب درباره تنگستان نوشتم. چيزي حدود سي و شش جلد کتاب منتشر نشده در بين کارهاي من وجود دارد که براي حروفچيني رفته است. تنها دغدغه اي که دارم اين است که ناشري پيدا شود که زير بار چاپ اين کتاب ها برود.
رئيس علي را چگونه انساني يافتيد؟
رئيس علي دلواري داراي عقبه است. جنوب ايران، پنج قرن سابقه مبارزات ضد استعماري دارد و هر گاه که استعمارگري، از پرتغاليايي گرفته تا هلندي، فرانسوي، انگليسي و حتي آمريکايي، به منطقه جنوب حمله کرده مردم جنوب و تنگستان به مبارزه برخاستند. سلسله اين مبارزان به هم پيوسته است و يکي از حِلَق اين سلسله، رئيس علي دلواري و دوستان ديگر او هستند. شيخ حسين خان چاه کوتاهي، زائر خضرخان اهرمي، خالوحسين بردخوني معروف به خالو حسين دشتي، غضنفرالسلطنه برازجاني، آيت الله سيد عبدالله مجتهد بلادي، آيت الله برازجاني و ديگر بزرگان در جنگ جهاني اول، مبارزه سختي را با انگليسي ها شروع کردند. انگليسي ها به مدت چند سال با همين مقاومت ها مواجه شدند و نتوانستند از طريق بوشهر به شيراز برسند. آنها براي سرکوب قيام انقلابيون مجبور شدند از طريق محور کرمان شيراز را فتح کنند. مي بينيد؟ چند تفنگچي ساده تهي دست و بعضاً مورد غضب دولت وقت که آن ها را ياغي، متجاسر و اشرار مي نامد، در مقابل بزرگترين امپراطوري که بعد از يک سال جنگ، انگليس ها با آنان رسماً قرار صلح امضا مي کنند و نه تنها آنان را به رسميت مي شناسد، بلکه پاي ميز مصالحه نشينند. البته اين مسأله مربوط به بعد از شهادت رئيس علي است.
زندگي سياسي رئيس علي نيز، زندگي بسيار جالبي است. ايشان سال 1299قمري به دنيا مي آيد و سال 1333قمري در سن سي سالگي به شهادت مي رسد. براي اولين بار در ماجراي انقلاب مشروطيت است که حضور سياسي او مشاهده مي شود. زندگي او به لحاظ جامعه شناسي هم جالب است چون نه خان بود، نه رئيس و نه کدخدا.
رئيسعلي به تعبير يکي از نويسنده هاي سوئدي به نام «گوستاو نليتردم»، نهنگي بود که در جوي کوچکي افتاده بود. واقعاً رئيس علي بسيار بزرگتر از فضاي زمانه خود بود و در آن فضا نمي گنجيد. او همراه با آيت الله مرتضي علم الهدي اهرمي بوشهر را فتح مي کند درست در زمان اوج انقلاب مشروطه در ايران که استبداد صغير حاکم شده، محمدعلي شاه مجلس را به توپ بسته و مردم تبريز براي احياي مشروطيت در حال جنگيدن هستند، بوشهر تنها جايي است که پرچم مشروطيت در آن به اهتزاز در مي آيد و مشروطه طلبان به مدت دو ماه بر آن حاکم مي شوند. کار چنان بالا مي گيرد که انگلستان که خود را يکي از حاميان مشروطه مي دانست، با يک فروند کشتي به نام «فرکس» و صد و پنجاه نفر سرباز وارد بوشهر مي شود و پس از کودتا آن جا را اشغال مي کند و رئيس علي دلواري را از شهر اخراج و آيت الله اهرمي را به عراق تبعيد مي کنند. اين جاست که شخصيت ضد استعماري و ضد انگليسي رئيس علي دلواري براي انگليسي مشخص مي شود. رئيس علي در طول انقلاب مشروطه تا شروع جنگ جهاني اول، مبارزات سختي با انگليسي ها داشته است که در يکي از آن موارد، آنان دلوار را بمباران مي کنند و پا به پاي ماهيگيري دلوار را به آتش مي کشند.
آيا جغرافيا يا موقعيت خود دلوار هم در اين ماجرا تأثير داشته؟ دلوار چگونه جايي است؟
دلوار در جغرافياي امروزي، مرکز بخش ساحلي تنگستان است. تنگستان يک منطقه ساحلي است. بخش مرکزي آن که از دريا جداست اهرم نام دارد و بخش ساحلي آن دلوار است. دلوار با راه هاي جديدي که کشيدند، حدود سي کيلومتر با بوشهر فاصله دارد. امروزه هم شهر شده است. به طور کلي روستاي جديدي است که نهايتاً از زمان ناصرالدين شاه قاجار به وجود آمده و من شرح ماجراي چگونگي به وجود آمدن و حتي اسطوره و افسانه هايي را که در باب به وجود آمدن آن وجود دارد، در کتاب «رئيس علي دلواري» به تفصيل توضيح داده ام.
درباره رئيسعلي مي گفتيد؛ چرا انگليسها دلوار را بمباران مي کنند!
بله! به هر ترتيب درگيري ها و منازعات ادامه مي يابد تا جنگ جهاني آغاز مي شود. با آغاز جنگ جهاني اول رئيس علي دلواري با سفارت آلمان رابطه برقرار مي کند. سفير يا کنسول آلمان در بوشهر، آقايي بود به نام «ليسمان» که انگليسيها او را دستگير و تبعيد مي کنند. اين امر به درگيري آنها با رئيس علي دلواري ميانجامد. رئيس علي در يکي از شبيخون هايي که به نيروهاي انگليسي مي زند، دو نفر از افسران عالي رتبه آنها را مي کشد. همين بهانه اي دست انگليسي ها مي دهد که در بيست و ششم رمضان 1333قمري برابر با سوم اوت 1915ميلادي، به بوشهر حمله کرده و اين شهر را اشغال کنند و بعد به فاصله چند روز، چهار ناو جنگي دلوار را بمباران مي کنند. البته با توپ هاي دور زن اين کار را مي کنند و بعد از آن نيرو پياده مي کنند. تعداد اين افراد براساس اسناد و مدارک حدود 1200نفر بوده است. رئيس علي دلواري از طريق مخبرين و جاسوس هايي که داشت، از حمله انگليسي ها مطلع مي شود و دلوار را از سکنه خالي مي کند و مردم را جايي در کوهستان مخفي مي کند و خود آماده دفاع مي شود. تعداد نيروهاي رئيس علي دلواري هم خيلي کم بود. در اين مقطع خالوحسين بردخوني يا همان خالو حسين دشتي به کمک رئيس علي مي آيد. نکته جالب اين که انگليسي ها در اثر يک اشتباه مخابراتي نيروهاي خودشان را زير آتش مي گيرند و آرايش نظامي نيروهاشان به هم مي ريزد. رئيس علي دلواري هم با زيرکي نظامي از اين هرج و مرج استفاده مي کند و به نيروهاي مهاجم شکست سختي وارد مي کند.
رئيس علي از کدام ناحيه پشتيباني نظامي مي شد؟
منطقه تنگستان، منطقه اي است که مردم آن در طول تاريخ سلاح ورز بودند. به واسطه آشنايي اي که از کودکي با تفنگ داشتند، تيراندازي را خوب بلد بودند. خود رئيس علي دلواري از طريق بحرين و فرانسوي ها، اسلحه و فشنگ قاچاق مي کرد. بنابراين منطقه، منطقه اي مسلح و مملو از تفنگ و فشنگ و سلاح بود. رئيسعلي با همين سلاح ها به جنگ با انگليسي ها برمي خيزد و شکست سختي از سوي دلوار به آن ها تحميل مي کند.
نکته تاريخي در اين ميان اين است که از جنگ هاي ايران و روسيه و قرار داد ترکمنچاي و گلستان، ايران در هر جنگي که شرکت کرد شکست خورد. تنها استثناء در اين مورد جنگ دلوار بود که نيروهاي ايراني در جنگ با انگليسي ها، شکست سختي بر آنان وارد مي کنند. يعني در مدت تقريبي صد و پنجاه سال از جنگ هاي ايران و روس تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، ايران در هر جنگي که شرکت کرد شکست خورد، به جز جنگ دلوار که مردم، قهرمانانه پيروز شدند و انگليس با شکست مفتضحانه، ده ها نفر از افسران نظامي و ديگر نيروهاي خود را از دست داد. انگليسي ها تا مدت ها از اين اتفاق مبهوت بودند. به فاصله کمي بعد از اين قضيه در 26شوال 1333قمري، رئيس علي دلواري در يک شبيخون توسط يکي از همرزم هاي خودش مورد اصابت گلوله قرار مي گيرد و به شهادت مي رسد. متأسفانه اکثر رهبران جنوب، به دست خودي ها کشته شدند.
به چه دليل؟
به دليل بافت قبيله اي و عشيره اي منطقه و خصومت هاي خانمان سوزي که ميان آن ها وجود دارد. نکته ديگري که بايد عرض کنم اين که مرحوم رئيس علي دلواري يکي از پايه گذاران جنگ هاي چريکي و جنگ هاي غير متقارن در ايران است. شيوه جنگ هاي او، شيوه ضربه زدن به قواي دشمن و عقب نشيني به پايگاه هاي اصلي است. اين شيوه را رئيس علي دلواري در ايران راه انداخت و بعدها در نهضت جنگل مورد استفاده قرار گرفت. به همين دليل رئيس علي دلواري را از نگاه تاريخي مي توان يکي از پيشتازان جنگ هاي غير متقارن دانست. با شهادت رئيس علي، نهضت به اوج خود مي رسد و در منطقه اي به نام کوه کُنري، جنگ سختي در مي گيرد که لطمات بسيار زيادي به تنگستاني ها وارد مي شود. در آن جنگ خالو حسين بردخوني به اسارت انگليس ها در مي آيد و بعد از آن قواي تنگستاني ها مضمحل مي شود و جنگ براي مدت نسبتاً طولاني خاموش مي شود. بعد هم - به دلايل مختلف-تنگستاني ها تن به صلح مي دهند. روز اول محرم 1334در شيراز، ژاندارمري عليه انگلستان کودتا مي کند. و نه تن از انگليسي ها را از جمله «سرفدريک اوکانر» کنسول انگلستان اسير کرده و به تنگستان مي فرستند و در قلعه... اهرمي به مدت نه ماه زنداني مي کنند. خاطرات فدريک اوکانر را چند سال پيش پيدا کردم و به آقاي حسن زنگنه دادم که ايشان به فارسي ترجمه کرد و انتشارات شيرازه آن را منتشر کرد. او خاطرات خود را از ايران به ويژه در فصلي به نام «اسارت در تنگستان» توضيح مي دهد. اين ها نه نفر را که در اين مدت يکي از آن ها فوت مي کند و به هشت نفر مي رسند، با خالو حسين و دوازده نفر از مبارزان بوشهري که انگليسي ها در روز اشغال بوشهر دستگير کرده و به تانه هند فرستاده بودند، مبادله مي کنند و در اين جا فصل اول مبارزات ضد استعماري مردم تنگستان به پايان مي رسد.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 52