شيخ محمد شريعت اصفهاني

پس از رحلت آيت الله بروجردي با وجود فشارهايي كه از سوي سفارت ايران، رژيم حاكم پاكستان و برخي از محافل مذهبي ايران به وي تحميل مي شد، شيخ محمد، امام خميني را به عنوان مرجع تقليد اعلم معرفي كرد. فشارها به حدي بود كه رئيس جمهور وقت پاكستان شيخ محمد و ديگر علماي پاكستان را رسماً احضار كرد و صريحاً به آنها هشدار داد كه از معرفي
چهارشنبه، 25 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شيخ محمد شريعت اصفهاني

شيخ محمد شريعت اصفهاني
شيخ محمد شريعت اصفهاني


 

نويسنده: سمانه بايرامي




 

اشاره
 

شيخ محمد شريعت اصفهاني در سال 1283 هـ.ش در خانواده اي روحاني ديده به جهان گشود. او فرزند شيخ الشريعه اصفهاني و داماد آقا ضياءالدين عراقي بود. پدرش از علماي بزرگ جهان تشيع است. پس از وفات آيت الله ميرزا حبيب رشتي و آيت الله شيخ محمد كاظميني شماري از مردم، شيخ الشريعه را به عنوان مرجع تقليد پذيرفتند، اما پس از رحلت ميرزاتقي شيرازي، شيخ الشريعه يگانه مرجع تشيع شد. زندگي اين مرجع بزرگ سراسر مجاهدت و تلاش براي رهايي امت اسلامي بود. بسياري از مراجع بزرگ شيعه در جلسات درسي شيخ الشريعه شركت داشتند. تعدادي از شاگردان ايشان از جمله سيد حسين بروجردي، سيد ضياءالدين عراقي، سيد شهاب الدين مرعشي نجفي و ... بعدها مراجع تقليد جهان تشيع شدند.(1)
شيخ الشريعه صاحب سه فرزند بود. پسر بزرگ وي كه حسن نام داشت، در انقلاب 1920 عراق نقش بسزايي داشت. پس از اشغال نجف توسط نيروهاي انگليسي در سال 1339 هـ.ق اشغالگران او را دستگير و به بصره تبعيد كردند. محمد پسر سوم ايشان بود.(2) در اين مقاله به بررسي زندگي سياسي شيخ محمد شريعت اصفهاني و نقش وي در شكل گيري انقلاب اسلامي پرداخته شده است.

شيخ محمد شريعت اصفهاني

تحصيل و تدريس
 

شيخ محمد شريعت مقدمات علوم را نزد پدر خود آموخت و براي ادامه تحصيل راهي مدرسه چهارباغ اصفهان شد و در آنجا به كسب علم پرداخت. سپس راهي نجف شد و نزد آيت الله آقاضياءالدين عراقي به كسب معارف و علوم دين پرداخت. (3) او براي طي مراحل سلوك به ذكر و ورد، انزوا، خلوت و عزلت نمي پرداخت بلكه مكتب عرفاني او همان انجام فرائض، عمل جدي به آنها و همراهي با مردم بود. او قبل از شروع به انجام اصلاحات در جامعه به اصلاح خود پرداخت. شيخ محمد در حوزه نجف با مشكلاتي مواجه شد كه روح او را به شدت آزرد. وي از بي نظمي حاكم در محافل مذهبي نجف گلايه داشت و مسلم بود كه در اين روند برخي از مقدس مآب ها و متوسلين به افكار قديمي در برابر او جبهه گيري مي كردند. «اين افراد به افكاري كه از ساليان دراز باقي مانده بود؛ تمسك مي جستند بدون آن كه به نقش موثر زمان در سير حوادث و تغيير احوال، آراء و افكار اعتراف كنند.» (4)
او در زمان زعامت آيت الله بروجردي به ايران آمد و با مرحوم سيد محمد كاظم عصار و شيخ حسين علي راشد مرتبط بود. لياقت و علم او موجب شد كه حضرت آيت الله بروجردي ايشان را در سال 1331 ش به عنوان نايب و نماينده خود راهي كراچي كند. وي در آنجا به مدت 26 سال مشغول تعليم و نشر علوم اهل بيت (ع) بود. در منزل ايشان هر جمعه بعد از نماز مغربين جلسه تفسير قرآن و روزهاي شنبه بعد از نماز مغربين سخنراني، در زمينه موضوعات فقهي برگزار مي گرديد و مردم شهر از نقاط دور و نزديك در آن شركت مي كردند. شيعيان پاكستاني و ايرانيان مقيم براي پرسش و دريافت پاسخ به ايشان مراجعه مي نمودند. در ماه مبارك رمضان ضمن تدريس قرآن، به شرح و تفسير ادعيه ماثوره مي پرداخت. او در ديار غربت تلاش هاي بسياري براي اعتلاي اسلام انجام داد و هيچ گاه از پاي ننشست. (5)

معرفي امام به عنوان مرجع اعلم
 

پس از رحلت آيت الله بروجردي با وجود فشارهايي كه از سوي سفارت ايران، رژيم حاكم پاكستان و برخي از محافل مذهبي ايران به وي تحميل مي شد، شيخ محمد، امام خميني را به عنوان مرجع تقليد اعلم معرفي كرد. فشارها به حدي بود كه رئيس جمهور وقت پاكستان شيخ محمد و ديگر علماي پاكستان را رسماً احضار كرد و صريحاً به آنها هشدار داد كه از معرفي آيت الله خميني به عنوان مرجع اعلم جهان تشيع خودداري كنند. از طرف ديگر دولت عراق جهت ترور محمد شريعت برنامه ريزي كرد، اما موفق به انجام اين جنايت نشد. برخي از محافل مذهبي داخل ايران نيز در اعمال فشارها سهيم بودند. ايشان در ميان همه اين فشارها كاري انجام داد كه با تمام وجود به آن اعتقاد داشتند و با شجاعت امام را به عنوان مرجع تقليد اعلم معرفي كردند. (6)

شيخ محمد شريعت و انقلاب اسلامي
 

شيخ محمد شريعت از همان ابتدا به نهضت امام خميني پيوست. ايشان در طي اين سال ها مكاتبات فراواني با امام داشتند و در مسائل شرعي از ايشان كسب تكليف مي نمود. امام خميني نيز در نامه هايي كه به شيخ محمد شريعت ارسال مي كردند(7)؛ اوضاع حساس و دشوار ايران را براي ايشان تشريح مي نمودند. از آن جمله است نامه حضرت امام به شيخ محمد شريعت در 30 آذر 1351. امام در اين نامه مي نويسند:
اخيراً در ايران طرحهايي در دست تصويب است كه با اجراي آن همه چيز روحانيت- اگر چيزي مانده باشد- به باد مي رود؛ مثل تصويب نظارت اوقاف به جميع شئون روحانيت. مساجد و منابر، تكايا و غيره ها؛ بلكه تعيين مرجع و رئيس حوزه ها.

شيخ محمد شريعت اصفهاني

و يا در پي اخراج روحانيان ايراني از نجف توسط رژيم بعث و همزمان بسته شدن مدرسه فيضيه قم به دست حكومت پهلوي، خطاب به شيخ محمد شريعت نوشتند:
حوادث اينجا و آنجا محتاج به ذكر نيست، جنابعالي هم مطلع هستيد؛ اينجانب تاكنون تصميمي اتخاذ نكردم و متحير هستم. از خداوند تعالي اصلاح امور را خواستار است. چيزي كه مرا رنج مي دهد بي تفاوت بودن نجف است راجع به قضاياي قم و- احياناً- طرفداري از مخالف؛ والله من ورائهم محيط. از جنابعالي اميد دعاي خير دارم.

شيخ محمد شريعت اصفهاني

فعاليت شيخ محمد شريعت در پاكستان به گونه اي بود كه سپهبد نصيري در سال 1344 از وزارت اطلاعات [و جهانگردي] خواست تا تلاش هاي لازم را براي كاهش فعاليت هاي ايشان در پاكستان انجام دهد و شيخ محمد تحت مراقبت قرار گيرد. (8)

شيخ محمد شريعت اصفهاني

شيخ محمد شريعت رياست انجمن ايرانيان در كراچي را بر عهده داشتند. سفير كبير ايران در پاكستان، انصاري، قصد داشت يك تخته قالي از طرف محمدرضا شاه به اين انجمن هديه دهد. اما ايشان و چند نفر از همكاران از قبول اين هديه خودداري كردند و گفتند تا زماني كه آيت الله خميني در تبعيد هستند حاضر نيستند به نام شاهنشاه هديه اي بپذيرند.(9) اتفاق ديگري كه در اسناد ساواك ذكر شده و موجب عصبانيت سفارت و نمايندگي ساواك در كراچي شد. بحثي بود كه ميان روحاني شيعه مقيم كراچي، محمد بشير انصاري و شيخ محمد شريعت صورت گرفت. محمدبشير انصاري از طرف محمدرضا شاه، ساعت طلا هديه گرفته بود. شيخ محمد به او تذكر داد، در شرايطي كه يكي از مراجع بزرگ ايران در تبعيد است و فشار و ظلم بر مردم ايران ادامه دارد، قبول تحفه ظالم و جابر حرام است. محمد بشير انصاري ماجرا را با تمام جزئيات در گزارشي به سفارت شرح مي دهد.(10)

شيخ محمد شريعت اصفهاني

سفارت نيز اين مطالب را به نمايندگي ساواك در كراچي ارسال مي نمايد. اين اتفاقات موجب تشديد مراقبت بر شيخ محمد شريعت شد؛ به گونه اي كه تمام نامه هاي خصوصي ايشان بررسي و سانسور مي شد. (11) در گزارشي كه در سال 1344 كنسولگري ايران به نمايندگي ساواك ارسال كرد، نوشت: «آقاي محمد شريعت به اتفاق چند تن از تجار ايراني الاصل مقيم كراچي به ديدن سفير كبير ايران آقاي انصاري رفته و از دولت ايران و نمايندگان مجلس انتقاد كرده كه در نتيجه آقاي سفير ضمن ارائه جوابهاي مستدل به مشاراليه تفهيم مي نمايد كه به هيچ وجه حاضر به شنيدن اين گونه انتقادات نيست و اجازه نخواهد داد كه تحريكاتي عليه دولت ايران انجام گيرد. (12) ضمناً برابر گزارشات واصله آقاي شريعت اظهار داشته كه 28 مرداد روزي است كه كشور ايران را به آمريكا فروختند. (13) اين اظهارات و اقدامات شجاعانه شيخ محمد شريعت در جو اختناقي كه ساواك به وجود آورده بود، موجب عصبانيت سفارت و نمايندگي ساواك در كراچي شد. در همين سال، مقالاتي در روزنامه هاي پاكستاني عليه شاه منتشر مي شود. شيخ محمد در انتشار اين مقالات نقش مهمي داشت. در پي اين قضيه دفتر اطلاعات و مطبوعات ايران به وزارت خارجه پاكستان و معاون وزارت اطلاعات پاكستان تذكر مي دهد كه از اين اقدامات جلوگيري به عمل آورد. بعد از اين جريانات سرويس اطلاعاتي پاكستان به همكاري نزديك با ساواك مي پردازد. ساواك يكي از نامه رسان هاي اداره مركزي پست كراچي را استخدام مي كند تا تمامي مكاتباتي را كه با شيخ محمد صورت مي گيرد مورد بررسي قرار دهند. (14) مسافرت هاي ايشان نيز به دقت زير نظر گرفته مي شد. در سال 46 كه ايشان قصد داشتند جنازه همسر خود را به عراق منتقل كنند. (15) تمامي رفت و آمدهاي ايشان كنترل مي شد و ساواك دستور داده بود كه اگر شيخ به ايران آمد، اجازه خروج از ايران را به او ندهند. اما وي به ايران نيامد و مستقيماً به پاكستان بازگشت. (16)

شيخ محمد شريعت اصفهاني

فرزند ايشان در ايران تحت مراقبت هاي شديد ساواك بودند و حتي بستگان ايشان نيز در تنگنا قرار گرفته بودند. (17) ساواك مخالف ادامه كار فرزندان ايشان در مشاغل حساس وزارت خارجه بود. (18) شماره تلفن، نشاني، محل كار اعضاي خانواده و بستگان در اسناد طبقه بندي شده ساواك ذكر شده است. (19) با وجود اين مراقبت هاي ويژه، شيخ محمد شريعت با كمك دوستان خود اعلاميه هاي امام خميني را در ميان ايرانيان مقيم پاكستان و شيعيان اين كشور توزيع مي نمود. طبق اسناد ساواك، ايشان پيام امام خميني را در 28 مهر 52 در كراچي توزيع كرد. امام در اين پيام به شدت از روابط شاه ايران با اسرائيل، تعليم افسران ايراني به وسيله اسرائيل و همچنين برگزاري جشن هاي 2500 ساله انتقاد كرده بودند؛ جشن هايي كه مخارج سنگيني را بر دوش ملت ايران تحميل كرد. (20)

شيخ محمد شريعت اصفهاني

شيخ محمد شريعت كه امام جماعت حسينيه ايرانيان در كراچي بود در سال 52 اقدام به تشكيل انجمني به نام «انصار حجت» نمود كه هدف اين انجمن حمايت از برنامه هاي امام خميني و مخالفت با دولت شاهنشاهي بود. (21) محمد نخعي (منهاج الهدي)، سيد محمدجواد مير حجازي (لاله زاري) و هادي نجف آبادي از اعضاي مهم اين انجمن بودند كه هر كدام سوابق زيادي در مخالفت با رژيم پهلوي داشتند. (22) سفير ايران در پاكستان در نامه اي از انتشار ترجمه اطلاعيه ها و رساله امام خميني در پاكستان ابراز نگراني مي كند و مسئول همه اين قضايا را محمد شريعت مي داند. سفارت ايران در اسلام آباد بعد از اقدامات شيخ محمد به مذاكره با رئيس سازمان امنيت داخلي پاكستان پرداخت. آنها از سازمان امنيت پاكستان خواستند كه با اين گونه اقدامات مقابله كند و به دقت رفتار آقاي شريعت را تحت نظر بگيرد و به ساواك گزارش دهد. (23)

شيخ محمد شريعت اصفهاني

در سالهاي 54-1353 حوادث مهمي در ايران به وقوع پيوست، از جمله تأسيس حزب رستاخيز و تغيير مبدأ تاريخ ايران. هر دو اين موارد موجب خشم مردم، محافل مذهبي و سياسي ايران مي گردد. اقدام ديگري كه موجب ناراحتي روحانيت شد اموري بود كه تلاش مي كرد تا روحانيت را از نظر تشكيلاتي و اقتصادي به دولت و اوقاف وابسته كند. در واكنش به اين اقدامات در خرداد 1354 تظاهراتي در بزرگداشت پانزده خرداد سال 42 بر پا شد در اين تظاهرات كه نهايتاً به درگيري ختم شد، تعدادي از تظاهر كنندگان به شهادت رسيدند. در اين شرايط شيخ محمد شريعت در پاكستان به فعاليت هاي خود ادامه داد. او و تعدادي از روحانيون پاكستاني ساكن كراچي در تاريخ 54/5/24 مجلسي ترتيب دادند و اعلاميه هايي را ميان حاضران توزيع نمودند. در اين اعلاميه ها اقدامات ضدبشري رژيم پهلوي از جمله شكنجه زندانيان، كمك به سركوبي نهضت ملسمان در ظفار، حمايت از اسرائيل، تبعيد بزرگ ترين مرجع ديني ملت ايران، اجبار همگان به عضويت در حزب رستاخيز و بي توجهي به عقايد مذهبي مردم ايران را محكوم كردند. (24) ايشان همچنين اعلاميه هايي تحت عنوان متن استفتاء جمعي از مسلمانان ايران از امام خميني درباره حزب رستاخيز را كه به زبان اردو ترجمه شده بود از طريق پست به برخي از ايرانيان مقيم كراچي ارسال كردند. (25) امام در اين استفتاء اعلام كردند كه نظر به مخالفت حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ايران، شركت در اين حزب بر عموم ملت ايران حرام است و مخالفت با اين حزب از روشن ترين موارد نهي از منكر است. (26) امام در مكاتباتي كه با شيخ محمد داشتند از اينكه از سوي برخي از علما اعتراضي به تأسيس حزب رستاخيز صورت نگرفته، ابراز ناراحتي كردند. (27) ساواك تمامي اين تحركات را با دقت زير نظر داشت و گزارش تمامي اين اقدامات را به ايران ارسال مي كرد. (28) شيخ محمد شريعت در سال 54 قصد عزيمت به حج عمره را داشت. قرار بود از آنجا به لبنان و عراق مسافرت كنند، اما امام به دليل مشكلات امنيتي ايشان را از آمدن به عراق منع كردند. (29) ايشان در پاكستان در كنار فعاليت هاي سياسي، فعاليت هاي فرهنگي فراواني انجام داد. از جمله در سال 1355 كمك هاي فراواني براي ساخت مدرسه در كراچي نمود. امام نيز از عراق طي نامه اي به آيت الله پسنديده از ايشان خواستند كه شهريه مدرسه كويته را از جانب امام به آقاي شريعت تحويل دهند. (30) در آبان سال 1356 خبر در گذشت ناگهاني و مرموز فرزند امام، حاج آقا مصطفي جهان تشيع را در غمي عظيم فرو برد. شيخ محمد در حالي كه از بيماري رنج مي برد دست از تلاش برنداشت. ايشان اطلاعيه هايي در روزنامه هاي مختلف پاكستان از جمله روزنامه هاي امن، مشرق، جسارت، جنگ و ارشاد منتشر كرد. (31) در اين اطلاعيه ها اعلام كرد كه مصطفي خميني به طور مرموزي فوت كرده است و در ايران هزاران نفر از مقلدين امام خميني دكان ها و اداره ها را تعطيل و به عزا نشسته اند. (32) او از مصطفي خميني به عنوان عالمي بزرگ كه علاوه بر علوم ديني در فلسفه، اخلاقيات و ... مهارت داشت نام برد. (33) او در روزنامه ارشاد به طور مفصل سيد مصطفي خميني را معرفي كرد. مقاله اي نيز در مورد زندگي سيد مصطفي، مشقت ها، علم و حكمت و شهادت غريبانه اش در روزنامه ارشاد چاپ كرد و وي را ادامه دهنده سنت امام سجاد (ع) دانست. خود ايشان نيز مجالس ختمي در «امام باره رضويه كالوني» برگزار كرد. (34) از طرف ديگر آقاي شريعت با همكاري تعدادي از نزديكان كتابهاي امام خميني را در ميان علاقه مندان توزيع مي كرد. (35) ايشان راه مبارزه فرهنگي را بسيار مناسب تر از روش هاي سخت افزاري مي دانستند و تمام فعاليت هاي او در پاكستان هم نشان از اين امر دارد. اعتراض دولت ايران به اين فعاليت ها و همچنين نوشته هاي روزنامه هاي پاكستاني به حدي بود كه در نامه اي به دستگاه امنيتي به شدت به اين مسئله اعتراض شد. در دسامبر 1977 نامه اي به مقامات پاكستان نوشته شد و در آن مقالاتي كه عليه حكومت ايران نوشته شده بود ضميمه گرديد. مقامات ايراني هشدار دادند كه انتشار چنين مقالاتي از گسترش روابط ايران و پاكستان جلوگيري مي كند. همچنين آنها يادآور شدند كه فعاليت هاي شيخ محمد شريعت كه نماينده آيت الله خميني است موجب ناراحتي دولت ايران شده است. (36) آنها در اين نامه اطلاعاتي در مورد روزنامه ارشاد و نويسنده مقالات خواستند. در اين روزها بيماري شيخ محمد رو به وخامت نهاده بود. و حتي در هنگام بيماري نيز ساواك تمامي كساني كه براي عيادت مي آمدند را تحت نظر مي گرفت. (37) شيخ در ميان شيعيان پاكستان محبوبيت زيادي داشت. كمك به نيازمندان و تلاش براي حل مشكلات آنها از مهم ترين خصوصيات ايشان بود. سرانجام شيخ محمد شريعت در فروردين سال 57 با تمام روزهاي سخت خداحافظي كرد و به ديار آرامش پر كشيد. بيماري فرصت چشيدن طعم پيروزي انقلاب را به او نداد. عده اي از ايرانيان و دوستان ايشان تمايل داشتند پيكر شيخ محمد شريعت را به ايران منتقل كنند ولي پاكستاني هاي دوستدار او اجازه اين كار را ندادند. هنگام برگزاري مراسم درگذشت وي مأموران ساواك به روحاني كه سخنران مجلس بود تذكر داد كه فقط بايد از خانواده و زندگي شخصي او صحبت كند و نبايد از زندگي سياسي ايشان سخن گفته شود. (38 )

 

شيخ محمد شريعت اصفهاني

پي نوشتها
 

1- www.Tebyan.net
2- همان.
3- عارف نقوي، سيد حسن، تذكره علماي اماميه پاكستان، ترجمه دكتر محمدهاشم، تهران، بنياد پژوهش هاي آستان قدس رضوي، 1370، ص 312.
4- قاضي، محمدحسن، آيت الحق، ترجمه سيد محمدعلي قاضي نيا، تهران، انتشارات حكمت، 1386، ص 411.
5- تذكره علماي اماميه...، ص 312.
6- روحاني، سيد حميد، بررسي و تحليل نهضت امام خميني، ج2، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1381، ص 9.
7- صحيفه امام (مجموعه بيانات، پيام ها، مصاحبه ها، احكام، اجازات شرعي و نامه هاي امام خميني (ره)، ج2و3، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، ج سوم، زمستان 79، ص 106و 473.
8- بايگاني موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، پرونده 62122، مورخ 44/3/4.
9- همان، سند ش 212/7766، مورخ 44/3/23.
10- همان.
11- همان، مورخ 53/7/12.
12- همان، مورخ 44/2/18.
13- همان، مورخ 47/5/3.
14- همان، سند ش 2592، مورخ 53/12/12.
15- همان، سند ش 221/18322 ، مورخ 46/2/30.
16- همان، سند ش 315/72571، مورخ 46/11/1.
17- همان، سند ش 46/10/11.
18- همان، سند ش 421/60165 ، مورخ 53/7/15.
19- همان، مورخ 54/5/2، مورخ 2535/8/12.
20- همان، مورخ 28/مهر/52.
21- همان، سند ش 6048/4/5 ، مورخ 1352/3/8.
22- همان، مورخ 52/2/24.
23- همان، مورخ 52/8/10.
24- همان، سند ش 5681، مورخ 54/5/3.
25- همان، مورخ 54/5/26.
26- همان، متن استفتاء و اعلاميه .
27- صحيفه امام، ج3، ص 87.
28- بايگاني موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، پرونده ش 62122، مورخ 54/5/22.
29- همان، مورخ 54/5/15.
30- همان، سند ش 3865765، مورخ 2535/8/8.
31- همان، روزنامه امن، چاپ كراچي، مورخه 1977/10/26.
32- همان، روزنامه جنگ، چاپ كراچي، مورخه 1977/10/26.
33- همان، روزنامه هاي جسارت و مشرق، چاپ كراچي، مورخه 1977/10/26.
34- همان، روزنامه ارشاد، چاپ كراچي، ش 282411، مورخ 1977/10/26.
35- همان، مورخ 2536/5/11.
36- همان، سند ش 272/IB/77، مورخ 12/ دسامبر/1977.
37- همان، سند ش 8689، مورخ 2535/11/25.
38- همان، سند ش1123، مورخ 2537/1/21.
 

منبع: فصلنامه مطالعات تاريخي- ش 24



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط