شهيد منتظري و جنبش هاي آزادي بخش(1)
گفت وگو با عليرضا اسلامي
درآمد:
جناب آقاي اسلامي از چه زماني و چگونه با شهيد محمد منتظري آشنا شديد؟
در شروع كار ابتدا آنجا را از نظر تداركاتي براي استقرار نيروها آماده كرديم. شهيد منتظري با سازمان الفتح كه سازماني فلسطيني بود و گروه نظامي شان«الصاعقه» نام داشت مذاكره كرد تا نيروهايي را براي آموزش به ايران بفرستند.به اين ترتيب ابوجهاد و فرماندهان الصاعقه به ايران دعوت شدند. براي آموزش دو روش وجود داشت. يكي براي كساني كه در آينده فرمانده سپاه ميشدند.چرا كه شهيد منتظري معتقد بود ما نياز به نيروي نظامي جوشيده از انقلاب براي حفظ آن داريم ضمناً نيروي كه بتوان براي ارتباط با نهضت هاي آزادي بخش از آن استفاده كرد.درنتيجه قرار بر اين شد دوره فرماندهي دورهاي دو ساله و فوقالعاده سنگين و ويژه باشد. دوره كوتاه مدتي هم براي نيروهاي عادي برگزار شد. بنابراين درابتدا تعدادي نيرو گرفتند و شروع به آموزش آنها كردند.شهيد منتظري شورايي به نام شوراي فرماندهي تشكيل داد. اعضاي آن تا آنجا كه به خاطر دارم سيد مهدي هاشمي كه بعدها اعدام شد،آقاي صلواتي طلبهاي ازاصفهان آقاي دوزدوزاني و... بودند شهيد كلاهدوز هم به سپاه آمد و شهيد منتظري او را معاون من كرد.
اگر امكان دارد درباره فعاليت هاي مبارزاتي شهيد منتظري برايمان توضيحاتي بدهيد.
هنگامي كه شهيد منتظري از زندان آزاد شد دوبار به اتهام حمل اسلحه تحت تعقيب قرار گرفت. اما اين باره موفق شد بگريزد و به خارج از كشور رفت. وي به كشورهاي مختلفي از جمله كشورهاي حاشيه خليج فارس مانند كويت بحرين و همچنين كشورهايي چون افغاستان،پاكستان،لبنان، سوريه،عراق و كشورهاي اروپايي رفت. جالب اينجاست كه به دليل فعاليت هاي مبارزاتياش در اكثر اين كشورها هم دستگير ميشد و به زندان ميافتاد. شهيد منتظري با توجه به روابطي كه با فلسطيني ها و قذافي رهبر ليبي برقرار كرده بود، اين امكان را فراهم ساخت تا نيروهاي مبارز ايراني براي آموزش دوره هاي نظامي به آنجا بيايند. قبل از انقلاب يكي از دوستان من از طريق كويت توانسته بود به آنجا برود و با شهيد منتظري ارتباط برقرار كند.او دو سال به نام ابوجعفردرسازمان الفتح آموزش ديد و سپس همراه حضرت امام به ايران بازگشت.دريكي از اسنادي كه دركتاب«چهارده سال رقابت ايدئولوژي» آمده به اين مورد اشاره شده كه گروه توحيدي«صف» كه شهيد بروجردي عضو آن بوده با شهيد منتظري ارتباط داشته است در سال 55 تا 56 دو تن از اعضاي اين گروه يعني محمد بروجردي كه در سپاه فرمانده غرب بود و حسين صادقي از طريق شهيد منتظري دوره جنگ هاي پارتيزاني را در خارج از كشور گذراندند.
از ديگراقدامات شهيد منتظري در خارج از كشور ارتباط با گروه ها،احزاب و جنبش هاي آزاديخواه جهان بود كه در ايران هم اين فعاليت ها را پيگيري ميكرد. به دنبال اين فعاليت ها در سال 56 در كليساي سنت ماري پاريس به حمايت از سيد مهدي هاشمي حدود پنجاه،شصت نفر اعتصاب غذا كردند اين اقدام در سراسر جهان بازتاب خبري داشت. البته لازم با ذكر است حضرت امام از سيد مهدي هاشمي حمايت نكرد. پس از ورود حضرت امام به ايران شهيد محمد منتظري هم از فرانسه به ايران آمد و مسئول سپاه شد. بعد از آنكه مسئوليت سپاه را از او گرفتند، نشريهاي عربي زبان به نام«الشهيد» كه صاحب امتيازش صادقالعبادي بود، راه اندازي كرد. شماره هاي 15تا 72 اين نشريه هم اكنون دركتابخانه مجلس موجود است براي نمونه دريكي از شماره ها مصاحبهاي هم از خود شهيد منتظري به چاپ رسيده است يكي ديگرازشماره هاي آن راجع به شهداي هفت تيراست و در آن عكس هاي مختلفي از شهيد منتظري آورده شده است كه نشان ميدهد در كشورهاي گوناگوني حضور داشته و به چه قيافه ها و گذرنامه هايي مخفيانه به نام هاي مختلف، فعاليت هاي مبارزاتياش را در خارج از كشور انجام ميداده است ضمناً شهيد منتظري ماهنامهاي به زبان اردو از سال 1981 ميلادي (1401 هجري قمري) منتشر ميكرد. در واقع دو نشريه مذكور در حوزه مبارزه ملل مختلف و نهضت هاي آزادي بخش است.
شهيد منتظري در دوره اول مجلس شوراي اسلامي با رأي بالايي نماينده مردم نجف آباد و عضو كميسيون سياست خارجي مجلس شد.او در مجلس نطق هايي هم كرده است كه موضوع اكثر آنها درباره مبارزات ملت هاي اسلامي و افشاگري نسبت به ضد انقلاب و عوامل آن است من موفق شدم سه متن از سخنراني هاي ايشان را پيدا كنم. شهيد منتظري مدتي همراه آقاي پرورش نماينده مردم اصفهان در شوراي عالي دفاع بودند و بعدها هم كه در فاجعه هفت تير 1360 در حزب جمهوري اسلامي همراه شهيد بهشتي به شهادت رسيدند.شهيد منتظري با اعضاي نهضت آزادي جبهه ملي، منافقان،صهيونيست ها، فدائيان خلق فراماسونري،موساد و سيا مخالف بود و در نشريه ها و سخنراني هايش عليه آنها مطالبي بيان ميكرد. او نسبت به دفتر هماهنگي بني صدر،قاسم لو، و بعضي اعضاي دولت، همين طور دولت موقت بازرگان، صباغيان و به ويژه اميرانتظام حساسيت هايي داشت و حتي عليه عباس اميرانتظام سندهايي را منتشر كرد.
شهيد محمد منتظري با توجه به روابطي كه با جنبش هاي آزادي بخش داشت ،به اينترناسيوناليسم اسلامي معتقد بود و ميخواست كشورها و ملل اسلامي را به هم وصل كند و با تشكيل اتحاديه كشورهاي اسلامي،تشكلي مانند آنچه امروز با عنوان اتحاديه اروپا شكل گرفته بتواند آنها را عليه ظلم و استكبار متحد كند.ازاين رو نسبت به مسئله قدس و فلسطين بسيار حساس بود و در حمايت از آنها مطالبي بيان ميكرد شهيد منتظري درجريان هاي بني صدر نقش مهم و حساسي داشت. همان طور كه در كتاب«غائله14 اسفند»
آمده او به حضرت امام نامهاي نوشته كه حاوي اين مضامين است:«من با بني صدر آشنا بودم اما در اين مدت ميديدم چه كساني در دفترش فعاليت ميكنند(آن زمان دفتر هماهنگي با رئيس جمهوري به نام بني صدر بود.) در ضمن درباره جبهه ملي، حزب ايران،حزب پان ايرانيسم،مجاهدين خلق،نهضت آزادي،خط چين،مائوئيسم، كومله، ميزان،عدالت،رنجبر و روزنامه هاي مذكور و روزنامه انقلاب اسلامي كه خود ريس جمهور چاپ ميكرد و... توضيحاتي داد و اعلام كرد آنها وضع مناسبي ندارند. كار شكني ميكنند و با موضوع گروگانگيري دانشجويي ولانه جاسوسي برخورد ميكنند.» از ديگر اقدامات شهيد منتظري همان طور كه قبلاً هم به آن اشاره كردم افشاگري هاي او عليه عباس اميرانتظام همچنين حمله به دولت موقت بازرگان و بحث رابطه با ليبي و قطع رابطه با اسرائيل بود.
كمي درباره ويژگي ها و خصوصيات اخلاقي ايشان بفرماييد.
راجع به نحوه تشكيل سپاه و گروه هاي مختلفي كه به وجود آمده بودند توضيحاتي بدهيد.
شهيد منتظري نام سپاه خود را«پاسا» نهاده كه مخفف«پاسداران انقلاب اسلامي ايران» بود. در ابتداي امر همان طور كه عرض كردم براي استقرار نيروها، معاون تداركاتي شهيد منتظري بودم .با برگزاري كلاس ها و آغاز دوره هاي آموزشي به تدريج عضو گروه مصاحبه و گزينش شدم هر كس كه ميخواست عضو «پاسا» گردد ميبايست با او مصاحبه ميكرديم تا تشخيص دهيم اين فرد صلاحيت حضور در سپاه را دارد يا خير يعني مانند سربازي آزاد نبود،بلكه براي ورود به سپاه نيروها بايد گزينش ميشدند و شهيد منتظري در اين امر بسيار دقت ميكرد.ضمن برگزاري كلاس ها و اوج گيري آموزش هاي تخريب، تيراندازي و تاكتيك كه اين آموزش ها به صورت شبانه روزي به نيروها داده ميشد و نيروها به ميدان تير ميرفتند.
دو سه اتفاق باعث شد فعاليت پاسا متوقف شود. يكي ازآنها موضع شهيد منتظري راجع به دولت موقت و رابطه با آمريكا بود. اعتراض ايشان هم اين بود كه ما انقلابي نو پا هستيم چرا با كشوري مانند ليبي ارتباط برقرار نميكنيم و آن كشور در ايران سفارت خانه ندارد در حالي كه اسرائيل در ايران سفارتخانه دارد. آن زمان بعضي كشورها همچنان با ايران ارتباط داشتند. لذا حدود هفتاد، هشتاد نفر از انقلابيون مانند آقاي زوارهاي و افراد زيادي به فرودگاه رفتيم تا به ليبي برويم و با آن كشور ارتباط برقراركنيم.چون افراد حاضر ويزا و گذرنامه نداشتند. شهرباني اجازه اين پرواز را نداد.آن زمان شهرباني هنوز فعال بود. اما پس ازآن شهيد منتظري در فرصت ديگر به ليبي رفت و موفق شد با آنها ارتباط ايجاد كند. سرهنگ جلود نخست وزير ليبي به ايران دعوت و درحزب هم براي ايشان مراسمي برگزار شد. او در ايران ديدارهايي با شخصيت ها مختلف داشت. همين تحركات و مواضع شهيد منتظري باعث شد اعضاي نهضت آزادي و آقاي بازرگان به ايشان حساسيت ويژهاي پيداكنند.
لازم است بگويم در جريان ارتباط با ليبي فضاي شديد ايجاد شده بود طوري كه آيتالله منتظري پدر شهيد منتظري طي بيانهاي اعلام كرد كه محمد منتظري مشاعرش كار نميكند.البته بعدها كه شهيد شد، امام با تأييد و حمايتي كه از ايشان كردند و به مناسبت شهادت ايشان به پدرش تبريك گفتند در واقع بر مبارزات و فعاليت هاي ايشان در خارج از و داخل كشور صحه گذاشتند كه همين امرحاكي از آن بود كه حضرت امام چنين نظري راجع به شهيد منتظري نداشتند. به هرحال در نهايت تصميم گرفته شد مسئوليت سپاه را از شهيد منتظري بگيرند و به آقاي شيخ حسن لاهوتي بدهند. پس از آنكه شهيد منتظري كار را تحويل داد به فعاليت هاي فرهنگي رو آورد. البته زماني كه در سپاه بوديم فعاليت هاي فرهنگي هم انجام ميداديم. به عنوان مثال در مدارس منطقه به مناسبت هاي مختلف سخنراني ميكرديم.
در مورد اختلافات شهيد منتظري با شهيد بهشتي مطالبي را بيان كنيد .
شهيد منتظري چگونه به اطلاعات گوناگون دسترسي پيدا ميكرد و منابع اطلاعاتي وي چه كساني بودند؟
گاهي گروهك هايي براي جذب مغزها و نخبه ها يا مبارزان ايجاد و درآنها نفوذ ميكرد و ازآنان اطلاعات كسب ميكرد تا در موقع لازم عليه خودشان به كار برد مانند سازمان مجاهدين خلق و بعضي گروه هاي ديگر.بالطبع قذافي از اشخاص ديگر هم اطلاعاتي داشت و ضمن داد و ستدهايي كه با شهيد منتظري ميكرد،به شهيد منتظري هم راجع به افراد ديگر اطلاعاتي ميداد.به عنوان مثال شهيد منتظري درباره سيد صادق روحاني،قاسم لو و اميرانتظام موضع گيري هاي زيادي داشت و اطلاعاتي را از آنها بازگو ميكرد، در حالي كه بعدها بخشي از اطلاعات اميرانتظام كه در لانه جاسوسي كشف،پخش و چاپ شد، از بريده هايي بود كه درلانه جاسوسي آمريكا پيدا شد. حال سئوال اينجاست اين اطلاعات پيش از آنكه پخش شود،چگونه به دست شهيد منتظري رسيده بود؟اطلاعاتي از قبيل اينكه اميرانتظام يهودي زاده و يك عامل نفوذي بوده و هنوزهم تحت الحفظ است.دراين باره ميتوان گفت به دليل روابطي بود كه با گروه ها و نهضت هاي آزادي بخش جهان داشت و از اين نوع سازمان ها اطلاعاتي را دريافت و از آن اطلاعات درافشاگري هايش استفاده ميكرد تا آنجا كه ديديم و مطلع هستيم و بعد ها در طول انقلاب با گذشت زمان مشخص شد كه اين اطلاعات صحيح بودهاند.
لازم است اشاره كنم در اوايل انقلاب شهيد منتظري در منزلي واقع در خيابان ايران با شهيد نامجو،دكترهادي و تعدادي از دوستان جلساتي داشتند كه من هم يك بار به يكي از اين جلسات دعوت شدم. از ديگر ارتباطات شهيد منتظري رابطه ايشان با شهيد نامجو و شهيد كلاهدوز بود كه از ارتشي هاي انقلابي بودند.درآن زمان شهيد نامجو نماينده امام درشوراي عالي دفاع بود و ضمناً فرماندهي ارتش را هم بر عهده داشت.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 48