جای خالی شهید پاک نژاد

جواد اردكاني فيلم مي سازد،همه او را به عنوان يكي از هنرمندان متعهد سينما وتلويزيون مي شناسند و او ازاين بابت خدا را شكر مي كند و مي خواهد اين راه را ادامه دهد. اردكاني دلايل زيادي براي اين خواسته اش دارد، دلايلي كه آنها را در حين صحبت درباره پروژه تلويزيوني پاك نژاد توضيح مي دهد. به علاوه اين كه شناخت كم او از آن شهيد بزرگوار، حالا و پس از شروع پروژه، به شناختي عميق بدل شده است و اردكاني مي تواند به نكات برجسته اي درباره اين شهيد اشاره كند.
سه‌شنبه، 14 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جای خالی شهید پاک نژاد

جای خالی شهید پاک نژاد
جای خالی شهید پاک نژاد


 






 

گفتگو با جواد اردكاني، كارگردان سريال تلويزيوني شهيد پاك نژاد
درآمد
 

جواد اردكاني فيلم مي سازد،همه او را به عنوان يكي از هنرمندان متعهد سينما وتلويزيون مي شناسند و او ازاين بابت خدا را شكر مي كند و مي خواهد اين راه را ادامه دهد. اردكاني دلايل زيادي براي اين خواسته اش دارد، دلايلي كه آنها را در حين صحبت درباره پروژه تلويزيوني پاك نژاد توضيح مي دهد. به علاوه اين كه شناخت كم او از آن شهيد بزرگوار، حالا و پس از شروع پروژه، به شناختي عميق بدل شده است و اردكاني مي تواند به نكات برجسته اي درباره اين شهيد اشاره كند.

چه طورشد كه ساخت سريال شهيد پاك نژاد را قبول كرديد؟
 

من بطوراتفاقي،درحال كار در يك پروژه سينمايي به نام «سبيل مردونه» بودم كه در يك شهرستان كويري انجام مي شد. در مرحله تحقيق براي محل فيلمبرداري، به اين نتيجه رسيديم كه اردكان جاي مناسبي براي فيلمبرداري «سبيل مردونه» است. به اين ترتيب آن فيلم را در اردكان ساختيم و يكي از تجربه هاي خوب زندگي كاري شكل گرفت. البته ساخت «سبيل مردونه» يك نتيجه ديگر هم داشت و آن اين بود كه علاقه پنهان من به شهرآباء و اجدادي ام دوباره زنده و حتي بيشتر شد، چون پدربزرگ من اهل اردكان يزد بود، اما بعداً به مشهد مهاجرت كرد و ما از يزد دور افتاديم.
از طرف ديگر،دوستان بنياد شهيد يزد به ما عنايت داشتند و دو سال قبل، يعني سال 1386، ساخت سريالي درباره شهيد پاك نژاد را به من پيشنهاد دادند. در همان زمان، قرارداد نگارش منعقد و كار تحقيق آغاز شد. پس از آن مشكلاتي پيش آمد كه پروژه را براي مدتي متوقف كرد، ولي امسال قرار است كارهاي اجرايي سريال دوباره پيگيري شود.

سريال، بعد ازاتمام كارهاي اجرايي به چه صورتي پخش مي شود؟
 

اين كار، داستاني است و با مشاركت شبكه يك ساخته مي شود. صحبتهاي اوليه براي ساخت يك سريال 13 قسمتي بود اما تصميم اصلي وقتي گرفته مي شود كه فيلمنامه تكميل و ظرفيتهاي آن مشخص شود.

وقتي كه براي نوشتن فليمنامه به سراغ زندگي شهيد پاك نژاد رفتيد، براي انجام اين كار،تا چه اندازه خودتان را مقيد به واقعيت دانستيد؟
 

در روند ساخت فيلم يا سريال درباره هر شخصيتي،بايد مقاطع مختلف زندگي آن فرد را در نظر گرفت. بخش ديگر كار شامل اين است كه خصوصيات زماني و مكاني اي كه فرد در آن رشد و فعاليت كرده، شناخته شود. تأثير و تأثرمتقابلي كه فرد به اتفاقات تاريخي يا بالعكس، اتفاقات تاريخي بر فرد داشته، براي اين كار بسيار مهم بوده است. در اين بستر، آقاي كرامت يزداني، به عنوان محقق، در زمينه زندگي شهيد تحقيق و يافته هاي خوبي را جمع آوري كرد. به علاوه ايشان منابع مكتوب را هم گردآوري كرد و در مرحله بعدي با همه آنهايي كه به نحوي با شهيد پاك نژاد رابطه داشتند، تماس گرفت و مصاحبه كرد. البته خيلي از جزئيات به دليل گذشت زمان از بين رفته و خيلي از افراد هم از دنيا رفته بودند، ولي به هرحال نتيجه كار خوب شده است. تحقيق در زمينه زندگي شهيد، از سوي ديگر هم دنبال شد و آن جريان شناسي سياسي چند مقطع از زندگي شهيد پاك نژاد به ويژه بعد از پيروزي انقلاب بود كه تحقيقاتي پيرامون مجلس اول و واقعه هفتم تير، بخشي از اين بررسيها را تشكيل مي دهد. با اين مقدمه به نظر من بهترين و مؤثرترين موضع گيري راجع به شهدا و هر شخصيتي، وفاداري به واقعيت است.

پس تكليف كار هنري، سينمايي و تكنيكهاي لازم براي خلق آثار دراماتيك چه مي شود؟
 

ما دو انتخاب داريم: اول اينكه قصه جذابي را به بهانه يك شخصيت طراحي كنيم و او را با همان اسم و رسم وارد قصه كنيم. راه دوم اين است كه به شخصيت اصلي وفادار باشيم و حول محور زندگي او كار كنيم. يعني ابتدا قصه هاي زندگي او را بدانيم و بعد بر پايه داشته ها، قصه اي را طراحي كنيم كه با زندگي آن شخص، هماهنگ باشد كه طبيعتاً قصه پردازي براي شخصيتهاي فرعي و جانبي نقش اول، در اين نوع كارها راحت تراست. به اين ترتيب مجموعه اين واقعيت و قصه پردازي بايد طوري طراحي شود كه به طور نسبي جذابيت نمايشي داشته باشد و از اصول مربوط به كارهاي هنري پيروي كند، تنها تفاوت در اين است كه قالب نمايشي درباره يك شخصيت واقعي نبايد به عنوان يك اصل فراموش شود.
چرا كه به عقيده من اين كارها از نوع كارهاي "يك بار براي هميشه" است و اگر شخصيت اصلي را متفاوت از واقعيت وجودي شهيد پاك نژاد ارائه دهيم، بطوري كه با واقعيت نسبت محسوسي نداشته باشد، مرتكب تحريفي شده ايم كه بعدها از روي آن كپي خواهد شد و در آينده به منبعي براي شناخت و استناد به شخصيت واقعي و اصلي پاك نژاد تبديل مي شود؛ اتفاقي كه به تصور من،نه خدمت كه خيانت خواهد بود.

بنابراين كار شما به صورت يك اثر مستند داستاني ساخته مي شود؟
 

نه، ابداً اينطور نيست. كار ما كاملاً داستاني است منتها اثري است كه در خدمت معرفي واقعي اين شخصيت قرار مي گيرد.

بخشهاي دراماتيك زندگي سيدرضا پاك نژاد را چگونه بيان خواهيد كرد؟
 

اصولاً هر گوشه از زندگي مي تواند دراماتيك باشد، فقط ديدن اين گونه زندگي به اين مسأله بستگي دارد كه درام را چگونه تعريف و نگاه كنيم. خيلي ازكارهاي نمايشي دنيا، قصه هاي عجيب و غريب و پيچيده اي ندارد بلكه مدلي از كاراست كه با پرداخت جزئيات و نگاه دوباره به همه ابعاد زندگي- حتي به روزمرگي هاي آن- براي بيننده جذابيت نمايشي ايجاد مي كند. اگر منظور شما از نقاط دراماتيك زندگي شهيد پاك نژاد، اتفاقات بزرگ و عجيبي است كه خود اتفاق، نمايشي باشد و به جذب مخاطب منجر شود به نظرمن ،زندگي ايشان نمايشي نيست. به اين دليل كه شهيد،خصايصي داشته است كه درام را از شخصيتشان دور مي كند. مثلاً ايشان آدم معتدلي بوده و اهل افراط و تفريط نبوده است، نيز آدمي منطقي، حسابگر و دورانديش بوده كه با كارهايش خودش يا ديگران را به مخاطره هاي جدي نمي انداخته است. اينها چيزهايي است كه فراز و فرودهاي آنچناني ندارد و زندگي يك آدم را به حركت مداوم، منظم و هدفمند تبديل مي كند. البته شهيد در مقاطع نوجواني و جواني درگير ماجراهايي بوده است، اما من در طول كار نمي خواهم به آن موارد بپردازم.

بطور كلي كدام قسمتهاي زندگي شهيد پاك نژاد را مي خواهيد پررنگ تر كنيد؟
 

ما محدوده اي داريم و اگر قرار باشد كه كل زندگي يك آدم را به تصوير بكشيم، كارمان با اين خطرروبه رو مي شود كه به روايت از يك زندگي تبديل شود كه نه شخصيت را به درستي نشان مي دهد و نه آن روايت، بار نمايشي و جذابيت دراماتيكي پيدا كند، لذا ما ابتدا بايد زندگي ايشان را گزينش و سپس موارد مهم آن را مشخص كنيم.

بنابراين شما وجوه مهم شخصيت شهيد راشناسايي كرده ايد و حالا قصد داريد به آن وجوه بپردازيد.
 

اين برداشت به تعبيري درست است مقاطع مهم زندگي، وجوه بارز شخصيتي، خصلتهاي فردي و رفتارهاي اجتماعي ايشان،دست مايه هايي است كه مي توان به آنها پرداخت و از دل آنها داستان يك فيلم يا سريال را بيرون كشيد و آن را ارائه داد. به نظرم با اينكه دوران كودكي و نوجواني
شهيد پاك نژاد، به لحاظ برخي آموزه ها، غني است ولي دريك فرصت كار 13 قسمتي نمي توان به آنها پرداخت، به همين دليل هم ترجيح دادم تا به سراغ پاك نژادي بروم كه درس خوانده، پزشك است و دارد به اجتماع خدمت مي كند، يعني كسي كه وارد اجتماع شده است. اگر با مردم يزد درباره شهيد پاك نژاد صحبت كنيد، چيزهايي كه از ايشان بيان مي كنند بيشتر از اينكه بعد سياسي داشته باشد، انساني و اجتماعي است، يعني شخصيتي كه به شدت نسبت به مردم، دلسوز و خدمت گزار است و به عنوان يك پزشك، خودش را متعهد مي داند كه با همه وجود و امكاناتش به آنها خدمت كند.
هم چنين، شهيد در ابعاد سياسي هم فرد تأثيرگذاري بوده اند و به ويژه در مجلس اول تا زمان شهادت شان، زندگي جذاب و پر فراز و فرودي دارند. دليل ديگر براي انتخاب اين بخش از زندگي دكتر پاك نژاد اين بود كه با به تصوير كشيدن زندگي بعد از انقلاب دكتر پاك نژاد، نياز امروز تأمينمي شود؛ بيان خدمتگزاري دكتر به عنوان يك پزشك، آموزه اي است كه هنوز هم به آن نيازمنديم.از سوي ديگر مردمي بودن ايشان جاي تأمل دارد.اينكه يك رجل سياسي بعد ازرسيدن به پست و مقام نه تنها از مردم دور نمي شود، بلكه به آنها نزديكتر هم مي شود، گرفتار تجمل و تشريفات باند بازيهاي سياسي نمي شود و حريت خودش را حفظ مي كند، اين همان چيزي است كه امروزه به شدت به آن نيازمنديم.
يك نكته مهم و جالب زندگي ايشان اين است كه شهيد پاك نژاد در حزب جمهوري و واقعه هفت تير شهيد مي شود، اما هيچ وقت عضو حزب جمهوري نبوده است، در حالي كه كمتر كسي اين را مي داند. نكته بعدي اين است كه شرايط مجلس اول، خيلي ويژه بوده و شهيد پاك نژاد در محيطي پر از درآراء، نظرات وسلايق سياسي مختلف، هم استقلالش را حفظ مي كند و هم مسير را گم نمي كند. اينكه بتوانيم سيره امثال شهيد پاك نژاد را به رجال و دولتمردان سياسي امروز نشان بدهيم و بگوييم كه مي توان در يك زمان هم نماينده مجلس بود و هم مردمي مي شود آدم به قدرت وصل باشد و پاك بماند يا ازآن سوء استفاده نكند، اين امكان وجود دارد كه قدرت، انسانها را عوض نكند، اين امكان وجود دارد كه قدرت، انسانها را عوض نكند، نكاتي از زندگي شهيد پاك نژاد است كه بايد گفته شود تا مردم بدانند،چرا كه معضل دنياي سياسي امروز اين است كه وقتي به قدرت وصل مي شوي، ديگر آدم قبلي نيستي.
به علاوه، تاكنون كاري درباره واقعه هفتم تير به عنوان يك اتفاق بزرگ تاريخي نشده است وتقريباً عموم مردم. در اين باره چيزي به غير از يك تيتر نمي دانند. بنابراين در اين سريال فرصتي به دست آمده تا به شهداي هفتم تير هم اداي دين شود و شهيد پاك نژاد از آن ميان، به عنوان يك نماينده، مورد نظر باشد از طرفي در سريال به جنايت منافقين هم اشاره مي شود كه فجيع ترين شكل كار تروريستي را در آن روز به نمايش گذاشتند و در يك حركت وحشيانه، فرزندان اين مملكت را به شهادت رساندند.

به چند ويژگيهاي شهيد پاك نژاد اشاره كرديد، آيا در طول كار با نمونه ها و مصداقهاي آن ويژگيها هم برخورد كرديد؟
 

زمان حال داستان، روزهاي بعد از پيروزي انقلاب است و درصورت لزوم به زمان گذشته فلاش بك مي خورد تا وجوه شخصيتي جواني سيدرضا پاك نژاد و كلاً چيزهايي كه براي نشان دادن روحيات ايشان نياز است به تصوير كشيده شود. ما در اين مسير يعني مي خواهيم نشان دهيم كه وقتي اين آدم درگير رقابتهاي انتخاباتي مي شود، چه روش و طرز برخوردي را در پيش مي گيرد.
يك نمونه از اين رفتارها كه شايد بارها گفته شده باشد، اين است كه دكتر، نماينده يزد بوده اما با اتوبوس سفر مي كرده يا عمداً از محل گاراژ اتوبوس تا دفتر كارش را پياده مي رفته و مي آمده است تا همه بتوانند ايشان را ببينند و با او حرف بزنند. جالب اينكه در اين مسير، گاهي مردم براي موارد پزشكي نيز به ايشان مراجعه مي كرده اند. دكتر هم چون هميشه كيف پزشكيشان را همراه داشتند، همانجا بيمار را معاينه مي كردند و برايش نسخه مي نوشتند. اين رفتار دكتر از آن جهت اهميت دارد كه كشور در آن زمان درگير تنشهاي سياسي شده و ترورها و تهديدهاجدي شده بود وايشان پيش از اينها بخاطر فعاليتهايشان، مورد تهديد بوده اند، اما دكتر هيچ وقت اجازه ندادند تا بين خودشان و مردم، فاصله ايجاد شود. شهيد پاك نژاد سعي مي كردند تا همانطور كه قبلاً در بين مردم و با آنها بود، بعد از نمايندگي مجلس هم با مردم باشد وحرف مردم را مستقيماً بشنود و اين رابطه مستقيم و بي واسطه براي ما خيلي مهم است، چون اينكار يك روش است و بايد بتوانيم آن را در سريال نشان دهيم. طرف ديگر زندگي دكتر، اين بوده كه ايشان در ماجراهاي پيچيده سياسي آن دوران، رفتاري داشته كه به نظر من مي تواند الگو باشد. يكي از آفتهاي بزرگ جامعه سياسي ما، وجود باندها به جاي تشكل هاست. يعني آدمها به جاي اينكه در يك محيط آرام جمع تشكيل دهند، باند درست مي كنند و رفتارهاي باندي هم دارند، درحالي كه شهيد پاك نژاد هيچ نشانه اي از رفتار باندي در زندگي سياسيشان نداشته اند. حتي يك نفر هم در تحقيقات ما نبوده كه به رفتار باندي دكتر در عرصه سياسي يا اجتماعي كوچكترين اشاره اي كند با اينكه دكتر فردي شناخته شده و با نفوذ بوده و ارتباط خوبي با آيت الله صدوقي داشته اند و مي توانسته اند از اين كارها بكنند.

به نظر شما آدمهاي عادي با رفتاري همانند آنچه شهيد پاك نژاد داشت، مي توانند وارد حوزه هاي اجتماعي و سياسي شوند و در آنجا دوام بياورند؟
 

به نظرمن امكان وجود دارد، اما سخت است. امروزهم نمونه هايي داريم كه به همين صورت كار و فعاليت سياسي مي كنند و هزينه هاي آن را هم دارند پرداخت مي كنند، اما در اقليت قرار گرفته اند. حتي اگر امكان آن وجود نداشته باشد باز هم وظيفه هنر آن است كه الگوها را زنده نگاه دارد تا مردم، مبنايي براي مقايسه داشته باشند و دست كم از خودشان سؤال كنند كه چرا نماينده هاي حالا در مجلس اينگونه رفتار نمي كنند.

شما قصد داريد همه اين مسائل را در سريال تان نشان بدهيد؟
 

سعي ندارم تقابل را نشان دهم، اما مردم ما آنقدر هوشمند و فهيم هستند كه خودشان مقايسه كنند. كافي است ما الگوي خوبي را به درستي و بدون اغراق و دروغ به مردم نشان بدهيم. همانطور كه دربعد پزشكي، مردم دست به مقايسه خواهند زد و روش كار و زندگي شهيد را مي فهمند، به همان ترتيب هم تفاوت سياستمداران امروز ايران را با نمايندگان مجلس آن دوره مقايسه مي كنند. اينكه شهيد پاك نژاد از افراد، حق ويزيت مشخص نمي گرفته، افراد فقير به اندازه توانشان پول ويزيت مي داده اند، يا اصلاً پول نمي داده اند وحتي پولي هم دريافت مي كرده اند،مسأله اي نبوده كه دكتر آن را براي يك يا دوبار انجام دهد، بلكه شيوه و روش كاري و زندگي دكتربه حساب مي آمده است.درحالي كه دكتر مي توانسته يك زندگي پرزرق و برق يا دست كم راحت براي خودش فراهم كند،اما به يك زندگي عادي قناعت مي كرده است. مردم، اين نوع كار و زندگي را با زندگي پزشكي تا زير ميزي نگيرد، براي مريضي كه جانش درخطر است، اقدامي نمي كند، مقايسه مي كنند و به نظر من يكي از وظايف مهم هنر، زنده نگاه داشتن الگوها و در معرض ديد قراردادن و مقايسه چنين مواردي است.به نظرمن تا زماني كه به جايي برسيم كه حتي يك پزشك يا سياستمدار هم با اين رويه و شيوه زندگي وجود نداشته باشد،وظيفه ما اين است كه چنين آدمهايي را به مردم نشان دهيم.

بد نيست كم كم وارد فضاي كار سريال بشويم، شما تجربه فيلم سازي درباره شهدا را داريد و خوشبختانه اينكار را هم داريد ادامه مي دهيد. كاركردن با مضامين شهدا و زندگي شهيد چه حال و هوايي دارد؟
 

مسأله مهمتري ازكار وجود دارد وآن اينكه هر كدام از ما براي هدفي به دنيا آمده ايم و اين هدف از نظر من رشد انسانها بوده است. درآموزه هاي ديني هم داريم كه هركس امروز و ديروزش همانند هم باشد، ضرر كرده است. چيزي كه شخص مرا به اين نوع كارها علاقمند كرده اين است كه وقتي به بهانه كتاب يا فيلم يا هر چيز ديگري با آدمهايي آشنا مي شويم كه خوب زندگي كرده اند و خوب مرده اند، نفس اين موضوع باعث رشد آدم مي شود، چيزي كه مورد نياز زندگي شخصي و اجتماعي ماست. دست كم براي امثال من كه درعرصه فيلم سازي كار مي كنند مهم اين است كه عقب گرد نكنم. گاهي اين سؤال براي من مطرح مي شود كه دارم سود مي كنم يا ضرر؟ به عنوان مثال ما درباره انرژي هسته اي يا موضوعاتي همانند آن فيلم مي سازيم، اما سؤال مهم اين است كه ما در اين مسير بالا مي رويم يا پايين مي آييم؟ و يا اينكه اساساً اگر در عرصه فيلم سازي بمانيم، به نفع آينده ماست؟ من گاهي دچار ترديد مي شوم. همواره فكر مي كنم كه آيا اگر به جاي فيلم سازي به كار تخصصي تحصيلم مي پرداختم يا كاري به غير از شغل فعلي ام مي داشتم بيشتر رشد نمي كردم؟
ولي خوشبختانه وقتي درباره شهدا فيلم مي سازم اين سؤالات به ذهنم مي آيد و دچار چنين ترديدهايي نمي شوم چون بي اغراق رشد را در بركت كلمات،رفتار، كردار و گفته هاي آن شهيد مي دانم و به اين واسطه حال بهتري دارم،حتي گاهي احساس مي كنم مشكلاتم كمتر شده است. و اين مسائل از نظر فردي براي من خيلي مهم است با اينكه به گفته خيلي از همكارانم،كسي كه وارد اين نوع فيلم سازي شود، به لحاظ صنفي و حرفه اي يا حتي مالي، خودكشي حرفه اي مي كند اما من چنين عقيده اي ندارم و معتقدم كه اگر هنرمند راجع به شهيد يا هر موضوع ارزشي ديگري خوب كار كند، رشد مي كند. ولي بر فرض اگر حرف همكارانم درست باشد، در ازاي چيزي كه به دست مي آورم حس مي كنم برنده شده ام واقعاً به دور از تعارف و تأييد شخصيتهاي بزرگي در تاريخ اسلام و ايران بوده اند كه اگربه مردم درست معرفي شوند وفراموش نشوند، مردم ما پاسخ بسياري از پرسشهايشان را از زندگي آنها مي گيرند.
در حال حاضر،گنجينه بسيار بزرگي داريم كه شايد بخشي از آن در دست اهالي قلم باشد. اين گنجينه با مصرف شدن زيادتر مي شود نه اينكه كم شود اما متأسفانه ما اين گنجينه را درمعرض مصرف شدن قرار نمي دهيم و در اين باره كوتاهي كرده ايم. من اميدوارم و آرزو دارم كه روزي به عنوان فيلمساز شهدا شناخته شوم و اگر اين امرمحقق شود خدا را شكر مي كنم. آرزوي بزرگترم اين است كه فيلمسازي باشم كه حق شهدا را ضايع نكند و حق مطلب را ادا كند چون به همان اندازه سخت است و بايد پاسخگو بود. براي رسيدن به اين مرحله بايد همه توان را به كار گرفت، ولي همانطور كه در پروژه «به رنگ كبودي ياس»- فيلم سينمايي درباره عبدالحسين برونسي- تجربه كردم، شخص شهيد برونسي به ما كمك مي كرد، اگر چه همه عوامل فيلم زحمت مي كشيدند و به شدت كار مي كردند اما اگر شهدا به ما كمك نكنند نمي توانيم كار كنيم. يعني امثال من وشما حتماً بايد همه توانشان را به كار بگيرند و در عين حال اميدوار باشند كه كار طوري پيش برود كه نتيجه كار قابل قبول از آب دربيايد.

در مراحل نوشت فيلمنامه،هيچگاه اتفاق افتاد كه دست ودلتان بلرزد كه مثلاً اين جاي كار را چگونه بگيرم بهتراست؟
 

من در تمام مراحل كار براي شهدا سعي كرده ام تا دقت كنم. در هر صحنه ساده اي ممكن است بازيگران كارشان را خوب انجام دهند، باقي مسائل فني مثل دكوپاژ و غيره هم به درستي انجام بگيرد، اما اگر يكي ازسياهي لشكرها كارش را درست انجام ندهد كار كل مجموعه ضايع مي شود، لذا تلاش ها بايد به طوري باشد كه همه اجزا كار درست و هماهنگ پيش برود ولي طبيعتاً نقاط مهمتري در هركار وجود دارد مثلاً در پروژه همين شهيد لحظه انفجار بمب تا شهادت دكتر پاك نژاد خيلي مهم است چون گويا ايشان چند دقيقه اي زنده بوده و بعد شهيد شده اند كه خوب از كار درآمدند اين بخش به فيلمنامه و اجرا بستگي دارد.

دركار ما لحظاتي هم هست كه كسي كه به ابعاد زندگي يك شهيد كار مي پردازد به نكاتي مي رسد كه حتي خانواده آن شهيد هم از آنها بي اطلاع بوده است. براي شما هم چنين لحظاتي اتفاق افتاد؟
 

به نظر من كل پروژه،جزو اين لحظات است و اساساً عنايت ويژه اي وجود داشته كه كار به اين نقطه و مرحله رسيده است. دلهاي پاكي متوجه اين پروژه بوده، از دوستاني كه در بنياد شهيد بوده اند تا ديگر كساني كه در بخشهاي مختلف، كار را پيگيري مي كنند. حتي اين نكته كه از بين 700 فيلم ساز، جواد اردكاني انتخاب مي شود به نظرمن قابل تأمل است. البته در پروژه شهيد پاك نژاد، كمتر و در پروژه شهيد برونسي بيشتر متوجه يك عنايت و توجه ويژه شدم؛ بطوريكه در اواسط كار «به كبودي ياس» با اينكه گروه ما كار فشرده اي را انجام مي داد،ولي به آرامش عجيبي رسيديم و همه معتقد بودند كه همه مشكلات را حل وفصل خواهند كرد. مدام اين احساس با من بود كه از مرحله تحقيق تا آخرين مراحل فني، كسي دارد به من و گروهم كمك مي كند، بطوريكه عميقاً ازاينكه فيلم به كبودي ياس، كار شخص اردكاني ناميده و شناخته شود، ابا دارم، چون جداً فكر مي كنم كه شهدا همه كارها را خودشان پيش مي بردند،چون فيلم خودشان بود و ما فقط به عنوان يكي از افراد كوچك آن مجموعه كار مي كرديم.

نكته به خصوصي درباره كار شخص شهيد پاك نژاد وجود دارد كه آن را نگفته باشيد؟
 

يك نكته در زندگي شهيد پاك نژاد وجود دارد كه به نظرم خيلي اهميت دارد و احتمالاً شما هم به آن رسيده ايد.
ايشان درمقطعي از زمان- دهه 40 و 50- قرار داشتند كه موجي از علماي كشور مي خواستند دين را علمي نشان دهند. جامعه روشنفكري ديني بر اين باور بود كه يكي از راههاي حمايت و دفاع از دين، بخشيدن چهره علمي به آن است كه از مهندس بازرگان و دكترسحابي به عنوان نمونه هاي شاخص اين موج مي توان نام برد.
البته، متأسفانه اين مسأله بعدها به سمت و سوي بدي كشيده شد.به رغم همه آثار مثبت اين كار به اين دليل كه رنگ علم بر دين غلبه پيدا كرد و به متر و معيار دين تبديل شد، مردم كم كم داشتند به اين نتيجه مي رسيدند كه هر چيزي كه دليل علمي نداشته باشد،جزو دين نيست و نبايد آن را قبول كرد. اين اتفاق به تغيير ايدئولوژي سازمان مجاهدين خلق انجاميد و برهمين اساس، تشكلهاي سياسي خطرناكي- مثل منافقين- ايجاد شد، اما نكته اينجاست كه چرا شهيد پاك نژاد كه همين ديدگاه را داشت و از علم براي تفسيرآموزه هاي ديني استفاده مي كرد هرگز وارد اين ورطه نشد؟ در حالي كه بعيد نبود ايشان هم با تأليفات وسيعي كه داشتند به يكي از چهره هاي افراطي اين جريان تبديل شود. به نظر من، اين اتفاق نيفتاد چون شهيد پاك نژاد، بيشتر به كاربردي شدن دين فكر مي كرد تا علمي شدن آن، تا دين به اين صورت وارد زندگي مردم شود. دليل دوم اين بود كه ايشان با اينكه در زمينه هاي ديني و مذهبي كارمي كرد، اما خودش را هيچگاه دين شناس معرفي نمي كرد و ادعاي دين شناسي هم نداشت، ولي ارتباطش را با روحانيت، حوزه هاي علميه و دين شناساني كه عميقاً در اين مسير پخته شده بودند، مصرانه حفظ مي كرد. نمونه بارز اين شيوه ايشان هم ارتباطي فكري و سياسي شان با آيت الله شهيد صدوقي بود. البته ما در سريال به اين نكات اشاره مي كنيم، ولي فكر مي كنم كه بطور مفصل و عميق بايد در كارهاي مكتوب به اين ابعاد پرداخته شود. مسأله اي كه در سريال بيشتر به آن مي پردازيم،اين است كه كتابهاي شهيد سالهاست كه در اختيار مردم نيست، درحالي كه ديدگاه دكتر مبني بر اينكه دين بايد به صورت علمي وارد زندگي مردم شود، بسيار درست و مهم است. اميدوارم مجموعه كتابهاي ايشان با كيفيت بهتر تجديد چاپ شود و جامعه ايران از اين استعداد و گنجينه ارزشمند استفاده كند.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 46



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط